محمد مهرآیین از جنایتکاران شاخص دهه ۶۰ درگذشت محمد مهرآیین یکی از بازجویان اصلی شعبهی هفت اوین در دههی ۶۰ که به قول لاجوردی، «ستون دادستانی» بود، پیش از آن که در مقابل دستگاه عدالت قرار گیرد، نقاب در خاک کشید و با ناگفتههای بسیاری از شقاوت و بیرحمی را به گور برد.
او که یکی از مهمترین بازجویان شعبهی هفت اوین محسوب میشد، در مرکز دستگاه قساوت قرار داشت و شخصاً جنایات هولناکی را مرتکب شد.
ادامه
|
|
یکی دیگر از شخصیتهای نظام شکنجه: “صبحی”، رئیس زندان گوهردشت ایرج مصداقی مرتضی صالحی با نام مستعار “صبحی”، مرید اسدالله لاجوردی و از شامرتضی صالحی با نام مستعار “صبحی”، مرید اسدالله لاجوردی و از شاگرد اولهای مکتب او در زندانبانی، از شخصیتهای شخیص نظام شکنجه است. این گزارشی است درباره رئیس زندان گوهردشت در اوایل دهه ۶۰ و یکی از برادرانش به نام اکبر. گزارش همچنین حاوی حاشیهای است درباره سیدعلی اندرزگو، چریک افسانهای در نقالیهای ولایی.
ادامه
|
|
دکتر شیخالاسلامزاده: نقشآفرینی در سیاهترین روزهای اویننزدیک به چهار دهه از جنایات نظام اسلامی در سیاهترین روزهای تاریخ میهنمان در سالهای ۶۰ – ۶۱ میگذرد. تعدادی از کسانی که در این جنایت بزرگ مشارکت داشتند روی در نقاب خاک کشیدهاند، دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی نظام ولایی ضمن آن که میکوشند فراموشی را گسترش دهند، در صدد تحریف وقایع آن دوران سیاه نیز هستند. متأسفانه گروهها و جریانهای سیاسی نیز تلاش درخوری برای پرتوافکنی بر آن دوران سیاه ندارند. حوادث زیادی از آن دوران پنهان ماندهاند و یا به درستی در موردشان روشنگری نشده است. دکتر شجاعالدین شیخالاسلامزاده یکی از چهرههایی بود که در مورد جنایات بزرگ دههی ۱۳۶۰ اطلاعات ذیقمتی داشت اما گمان میرود به خاطر منافعی که داشت هیچگاه لب به سخن نگشود.
ادامه
|
|
«در اوین به کابل شکنجه میگفتند قانون اساسی» «اسفند ۶۲، درحالیکه شدیداً شکنجه شده بودم و در راهرو روی زمین دراز کشیده بودم، دیدم یکی از بازجوها داخل اتاقی شد و پرسید: “قانون اساسی دارید؟” اول نمیفهمیدم یعنی چه، اما ماجرا تکرار میشد و بازجوی دیگری به اتاقی رفت و همین سوال را پرسید. بالاخره متوجه شدم آنها به کابل شلاقزدن میگویند “قانون اساسی”».
ادامه
|
|
یک جلوه شاخص درهمآمیزی دروغ و بهرهکشی و خشونت: اسدالله بادامچیان و تبارش ضرب المثلی رایج در برخی زبانهای اروپایی میگوید که شیطان نهفته در جزئیات است. در مورد جمهوری اسلامی کاربرد این ضرب المثل میتواند این گونه باشد: به تأکید بر پلشتی عمومی آن نباید اکتفا کرد و برای شناخت بهتر نظام و ریشههای آن باید وارد جزئیات شد، یعنی گروهها و شخصیتهایی را بررسی کرد که در زیر سقف آن فعال بوده و هستند.
بر این مبنا در نوشته پیشین به حزب مؤتلفه پرداخته شد. اکنون به سراغ یکی از شخصیتهای محوری این جریان میرویم: اسدالله بادامچیان.
ادامه
|
|
هیئتهای مؤتلفه اسلامی، حزب زندانبانان و رانتخواران برای شناخت افرادی همچون قدیریان و رحمانی و مهرآیین و صالحی و کچویی و جولایی و امانی و حاجحیدری و ابراهیمی و جوهریفرد و صفی از این گونه افراد که همراه با لاجوردی دادستانی اوین و زندانهای اوین، گوهردشت و قزلحصار و «گشتهای شکار» و گروه ضربت و اعضای جوخههای اعدام و تیمهای تعقیب و مراقبت را در سیاهترین دوران تاریخ معاصر ایران اداره میکردند، بایستی جمعیت هیئتهای مؤتلفه را که مورد حمایت جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و بازار و جریان مذهبی راست سنتی بودند، شناخت و به روابط خانوادگی آنها پرداخت. همچنان باید پایه پیوند این دسته بیرحم خونریز با دادستانی را در اتحاد سنتی خاستگاه اجتماعی آنان با روحانیت و بازار دید.
ادامه
|
|
شادیصدر و شادی امین و «ملاخور» کردن تلاشهای دیگران دروغ بزرگتر این که شادی امین مدعی شده است که اطلاعات مربوط به اشراقی را شادی صدر در ایمیلاش به من داده است! فکر نمیکنم هیچ عقل سلیمی بپذیرد که از زمین به آسمان باران میبارد. برای طرح چنین دروغ و ادعایی که شادی صدر در مورد عناصر اصلی کشتار ۶۷ آنهم بعد از گذشت نزدیک به یک ربع قرن به من اطلاعات داده، باید عقل باخته باشی. در حالی که من بارها قبل از حضور شادی صدر در اروپا در مورد اشراقی مطلب نوشته و در کتابم راجع به او توضیح داده و گروههای سیاسی را به خاطر اشتباه در مورد او به چالش گرفتهام.
ادامه
|
|
تابستان ۶۷ و انتخابات ۹۶؛ چه کسی مسئول است؟بسیاری این پرسش را مطرح میکنند که چرا دادخواهی خانوادههای قربانیان به خواست عمومی تبدیل نشده و جامعه نسبت به این جنایت که آیتالله منتظری به «مباشران» آن میگوید «به نظر من بزرگترین جنایت که در جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما رو محکوم میکنه به دست شما انجام شده و شما را در آینده جزو جنایتکاران توی تاریخ مینویسند.» [1] حساس نیست و آنها گستاخی را به آنجا میرسانند که خود را در معرض آرا ی عمومی قرار میدهند و عدهای به آنها رأی میدهند.
ادامه
|
|
«شکنجه به نام خدا» Torture in the name of allah شکنجه به نام خدا ترجمه کتاب «دوزخ روی زمین» است که به تازگی و به مناسبت سیامین سالگرد کشتار ۶۷ انتشار یافته است. این کتاب به بررسی ریشههای ایدئولوژیک شکنجه در نظام اسلامی و همچنین توصیف «قبر»، «قیامت»، «واحد مسکونی» بدترین شکنجهگاه زنان در زندان قزلحصار میپردازد و توضیح میدهد پشتوانه ایدئولوژیک «زنستیزی» نظام اسلامی چیست و به چه صورت عمل میکند.
ادامه
|
|
پافشاری بر دادخواهی و تهدید آینده نظام انتشار اسناد و مدارک مربوط به «بزرگترین جنایت که در جمهوری اسلامی»، تنها دامان اعضای هیأت مرگ را نمیگیرد که آیتاله منتظری در موردشان میگوید: «شما را در آینده جزو جنایتکاران توی تاریخ مینویسند». بلکه آیندهی نظام ولایی را به خطر میاندازد. به همین دلیل است که از رفسنجانی و خامنهای و برادران لاریجانی و رهبران مؤتلفه و بازار گرفته تا موسویاردبیلی و موسویتبریزی و کروبی و ... جملگی این کشتار را تأیید میکنند.
ادامه
|
|
سرگذشت غمبار اسیران ایرانی پیوسته به مجاهدین در عراقبعد از حضور مسعود رجوی در عراق و انتقال پایگاه اصلی مجاهدین به این کشور در خرداد ۱۳۶۵، در خرداد ۱۳۶۶، تشکیلاتی به نام «ارتش آزادیبخش ملی ایران» پا گرفت. پس از تشکیل این «ارتش»، ابتدا عملیات متعدد کمدامنهٴ مجاهدین تحت عنوان عملیاتهای «گردانی» و سپس عملیات وسیع «آفتاب» در فروردین ۱۳۶۷ و «چلچراغ» در خرداد ۱۳۶۷ انجام شد که ضربات سنگینی به ماشین نظامی جمهوری اسلامی وارد کرد. در این رشته از عملیات بالغ بر ۳۰۰۰ نفر از نیروهای ارتش و سپاه و بسیج به اسارت مجاهدین درآمدند.
ادامه
|
|
عباس امیرانتظام، یک پرونده نمادین امیرانتظام به اتهام جاسوسی برای آمریکا دستگیر شده بود، اما اتهام اصلی او چیز دیگری بود. او کسی بود که در مهرماه ۱۳۵۸ با طرحی که به امضای ۱۷ نفر از اعضای دولت بازرگان از جمله محمدعلی رجایی و حسن حبیبی رساند، درصدد انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی بود، اما بازرگان زیر تأثیر ابراهیم یزدی، ناصر میناچی، علیاکبر معینفر و مصطفی چمران که حاضر به امضای طرح نشده بودند، موضوع را به اطلاع خمینی رساند و مانع اجرای این طرح شد.
ادامه
|
|
۴ دهه فراز و نشیب در روابط ایران و اسرائیل آسیبشناسی روابط نظام اقتدارگرای ولایی با جهان متمدن و کشورهای عربی نشان میدهد که خصومت و دشمنی آشکار و علنی خمینی و خامنهای با موجودیت ملت اسرائیل که ریشههای ایدئولوژیک دارد، مهمترین و اثرگذارترین عامل در بحرانهای به وجود آمده در سطح بینالمللی و تخریب روابط میان «امالقرا» اسلامی با آمریکا و دولتهای عربی و حامیان و متحدان بینالمللی آنها بوده است. در این میان تنها چیزی که مدنظر رهبران نظام ولایی نبوده منافع ملی مردم ایران است. در این نوشته میکوشم نگاهی گذرا به روابط فیمابین ایران و اسرائیل در ۴۰ سال گذشته و فراز و فرودهای آن داشته باشم.
ادامه
|
|
برای ممانعت از تحریم و جنگ، در برابر نظام ولایی بایستیم خامنهای بر اساس یک وظیفهی ایدئولوژیک در پی صدور «انقلاب اسلامی» است. او بر همین اساس در اندیشه دستیابی به سلاح اتمی با توجیه «قدرت بازدارندگی» آن جهت حفظ و بقای نظام اسلامی و باجخواهی در سطح بینالمللی بوده است. برنامه موشکی نیز چنین هدفی را دنبال میکند. همهی اجزای نظام اسلامی به صورت هماهنگ در جهت اقتدارگرایی ولایی حرکت میکنند.
کشور ما به دو دلیل همین سیاست − که به هیچوجه با منافع ملی ایران همخوانی ندارد − در لبهی پرتگاه تحریم است و میتواند هدف حمله نظامی احتمالی محدود یا غیرمحدود قرار گیرد.
ادامه
|
|
تیم ملی فوتبال ایران همچنان نماینده مردم ایران ۱۲ سال پیش در آستانه جام جهانی ۲۰۰۶ این مقاله را در سایت دیدگاه انتشار دادم. موضوع آن همچنان زنده است و من با تمام وجود به آنچه نوشتم باور دارم. ایران یکی از تیمهای شرکت کننده در جام جهانی بود و من بازی تیمهای ایران و آنگولا را همراه با پسرم سیاوش و سعید عصمتی فرزند زندهیاد رضا عصمتی که در کشتار ۶۷ جاودانه شد در استادیوم ردبول آرنا لایپزیک از نزدیک تماشا کردیم. ای کاش رضا و رضاها زنده بودند و شادی امروز مردم ایران و جشن پیروزی نهایی فردای آنها را میدیدند.
ادامه
|
|
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رو در روی منافع ملی «انتظاری که از سپاه و ایضا بسیج که وابسته به سپاه است، میرود قابل قیاس با انتظاری که از ارتش میرود نیست. وظیفه ارتش دفاع از مرزها و حوزه آن در محدوده جغرافیایی ایران است اما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بدون پسوند «ایران» است؛ یعنی دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بدون مرز. این کار و مسئولیت ما را بیشتر میکند. سپاه در هر حوزهای که احساس خطر برای انقلاب بکند وظیفه ورود دارد. در هر نقطهای جغرافیایی و در هر موضوع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی دست ما باز است.»
ادامه
|
|
قدرت و فقاهت – نمونه یوسف صانعی نگاهی به زندگی و دیدگاههای آیتالله صانعی ما را به این واقعیت میرساند که برای بهروز شدن فقه شیعه و اسلام هیچراهی به جز کوتاه کردن دست روحانیون از حاکمیت و سیاست نیست. روحانیون در خلوت خود و در حجرههایشان و به دور از قدرت، بیشتر میتوانند با دنیای امروز و الزامات آن کنار بیایند. صانعی و افرادی همچون او به وضوح شکست اسلام سیاسی در حل و فصل امور جامعه را دیدهاند. آنها با این واقعیت سخت روبرو شدهاند که چهارچوبهای سنتی فقه نمیتواند به مقتضیات زمان پاسخ دهد. آنها به تجربه دریافتهاند که کشتار و شکنجه و و مجازاتهای بیرحمانه دردهای اجتماعی را از بین نمیبرند و مشکلات نظام را حل نمیکنند.
مصداقی
ادامه
|
|
همسر و فرزند سعید امامی میتوانند به آمریکا بروند اما بسیاری از ایرانیان نه! در این نمایشگاه، عکسهای ۹ عکاس ایرانی را به نمایش گذاشته بود. بدون تردید سعید امامی علاوه بر جنایاتی که در داخل کشور انجام داده بود در تروریسم بینالمللی نیز به تصدیق مسئولان وزارت اطلاعات و همراهان و هواخواهانش شرکت داشت. میدانم این دو را نباید به خاطر اعمال جنایتکارانهای که سعید امامی، همسر و پدرشان انجام داده بود مجازات و یا از حقوقشان محروم کرد. اما مسئولان آمریکایی که بسیاری از ایرانیان را از دیدار عزیزانشان به دلایل پوچ و واهی محروم میکنند و بسیاری از ایرانیان گاه تنها به دلیل انجام خدمت سربازی در قبل از انقلاب از امکان سفر و تحصیل در این کشور محروم میشوند چگونه این موضوع را توجیه میکنند.
ادامه
|
|
چرا سیستم ناتوان از حل مسئله فساد سیستماتیک است؟ − نمونه ولی فقیه و نمایندهاش در گیلانخامنهای علیرغم آن که میکوشد در سخنانش خود را از فساد مبرا نشان دهد اما بهتر از هرکس میداند باید از منصوبان فاسد خود و نزدیکان فاسد آنها دفاع کند و یا حداقل آنها را به حال خود بگذارد تا آنها نیز بیچون و چرا از نظام و ولایتفقیه دفاع کنند. خامنهای هیچگاه اجازه نداده است که نهادهای نظارتی به فساد دستگاههای تحت امر وی رسیدگی کنند. امپراطوری اقتصادی بیت رهبری، سپاه، بنیادهای مذهبی، آستانقدس رضوی و … که از عوامل اصلی فساد در کشور هستند با در اختیار داشتن هزاران شرکت و کارخانه و گردش مالی دهها هزار میلیارد تومانی سالانه حتی یک برگ بیلان مالی منتشر نمیکنند.
ادامه
|
|
جای خالی «قاضی حداد» در میان متهمان کهریزکحالا دو متهم این پرونده تعیین تکلیف شده و در زندان به سر میبرند اما خبری از متهم سوم یعنی حاج حسن زارع دهنوی نیست. کسی که اتهاماتش کمتر از دو نفر دیگر در ارتباط با کهریزک نبوده است.آیا میتوان نتیجهای غیر از این گرفت که قاضی حداد به خاطر جنایاتی که در دههی ۶۰ و به ویژه در جریان کشتار ۶۷ مرتکب شد از حاشیه امنیت نظام اسلامی برخوردار است؟
ادامه
|
|
صادق خلخالی نماد «انقلاب اسلامی» خلخالی در گفتگو با خبرنگاران حق اعتراض زندانی نسبت به حکم صادره، برخورداری از وکیل مدافع، وجود هیأت منصفه در دادگاه و محاکمه طبق آیین دادرسی را شیوهای اروپایی خوانده و مخالفت خود را با آنها اعلام کرد. وی همچنین مدعی شد وقتی از نظر شرعی کسی مجرم شناخته شد، دادن آب و غذا به وی حرام است و باید مجرم بلادرنگ اعدام شود. با این وجود نه تنها هیچ کس به اعتراض و شکوه لب نگشود بلکه گروههای سیاسی به حمایت از وی و دادگاههای انقلاب پرداختند. او بدون پشتیبانی گروههای سیاسی نمیتوانست به جنایات خود ادامه دهد.
ادامه
|
|
جایگاه روشن سعید مرتضوی در نظام، توضیحدهنده ابهام در جای کنونی اوسرنوشت سعید مرتضوی یکی از «سعید»های نظام همچنان در پردهای از ابهام است. سعید امامی واجبیخور شد، سعید حنایی، درحالی که باور نمیکرد اعدام شد، سعید طوسی تبرئه شد، سعید عسگر به جای ۱۵ سال حبس یک سال در زندان ماند و سعید حجاریان که با گلولهی سعید عسگر تا دم مرگ رفته بود اسیر کینهجویی خامنهای گردید و به حبس و زندان و اعتراف تلویزیونی واداشته شد. سعید تاجیک، چند روزی به خاطر اهانت به خانواده رفسنجانی بازداشت شد و سپس سر از تلویزیون درآورد. سعید قاسمی و سعید حدادیان آنقدر زورشان زیاد بود که حتی پایشان به قوه قضاییه هم باز نشد. معلوم نیست سرنوشت کدام سعید در انتظار مرتضوی است. آنچه مشخص است او حامیان قدرتمندی در نظام اسلامی دارد.
ادامه
|
|
«طب اسلامی» و خطری که جان مردم را تهدید میکندطریقت منفرد با تاکید براینکه دغدغه اصلی رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز احیای طب اسلامی ایرانی است، تصریح کرد: ایشان بارها در سخنرانیهای عمومی و خصوصی خود خواستار توجه بیشتر به طب اسلامی شدند و بر نهادینه کردن طب اسلامی تأکید دارند. وی سیاست رهبری در بخش درمان کشور کشور را مورد اشاره قرار داد و عنوان کرد: ایشان سیاست خود را به درمان ابلاغ کردند، اما تاکنون خواستههای ایشان در بخش درمان اجرایی نشده است.
ادامه
|
|
این یکی هم رؤیای رهبری در سر دارد: محسن اراکیاین روزها محسن اراکی، نمایندهی سابق خامنهای در اروپا، میرود تا به یکی از چهرههای مطرح نظام اسلامی به «امت همیشه در صحنه» شناسانده شود. قطعاً کفگیر نظام به ته دیگ خورده است که چنین فردی کبکبه و دبدبهای برای خود فراهم میکند و مانند محمود هاشمی شاهرودی و صادق لاریجانی یا چشم به مقام رهبری دارند و یا گوشهچشم.همین که این سه آخوند، اتفاقا هر سه برآمده از عراق، مشق رهبری میکنند و یا در رؤیای جانشینی به سر میبرند خود نشاندهندهی بحران عظیمی است که نظام اسلامی با آن روبرو است.
ادامه
|
|
اشغال سفارت آمریکا: سرگذشت گروگانگیراندانشجویان پیرو خط امام در حدود ۳۰۰ دانشجو از دانشگاههای شریف و پلی تکنیک(امیرکبیر) و ملی(شهید بهشتی) و تهران بودند. دانشجویان دانشگاه علم و صنعت که نمایندگیشان با احمدینژاد بود و بعدها در دولت وی پستهای حساسی را اشغال کردند معتقد به تسخیر سفارت روسیه بودند و نقشی در اشغال سفارت آمریکا نداشتند اما آنها نیز بعدها به این دسته از دانشجویان پیوسته و در سفارت حضور یافتند. علي احمدي، هاشمی ثمره و احمدینژاد عناصر اصلی انجمن اسلامی علم و صنعت بودند.
ادامه
|
|
دکتر مجید سمیعی و امیدوار رضایی پزشکان ویژهی هاشمی شاهرودی در تابستان ۱۳۶۰ و در حالی که روزانه دهها نفر مقابل جوخهی اعدام قرار میگرفتند و سیاهترین روزهای تاریخ معاصر کشورمان رقم میخورد دکتر سمیعی برای درمان خامنهای و انجام عمل جراحی روی او به ایران سفر کرد. از آن پس ارتباط دکتر سمیعی با نظام اسلامی برقرار شد. در زمان جنگ، وی واسطهی انتقال مجروحان جنگی و شیمیایی به آلمان برای درمان بود و از این راه پول زیادی به دست آورد و روابط گستردهای هم با بنیاد شهید و كروبی و همسرش از یك سو و سپاه و محسن رضایی از سوی دیگر داشت.
ادامه
|
|
دکتر مجید سمیعی پزشک هاشمیشاهرودی حقهباز و کلاهبردار یا «ابر جراح» دکتر محمدمهدی قیامت، معاون آموزشی و پژوهشی رییس سازمان نظام پزشکی تهران با بیان اینکه جایزه اعطا شده به پرفسور سمیعی ارزش علمی ندارد، گفت:«متخصصین و مسئولان جامعه پزشكی به خوبی میدانند كه پروفسور سمیعی در حال حاضر اجازه کار در کشور آلمان ندارد ضمن اینكه پزشکان آنجا نیز شناخت چندانی درباره وی ندارند.» به گفته كارشناس خبره جرایم پزشكی، پروفسور سمیعی «با سوار شدن بر موج رسانهای بیمارانی را که حتی برخی شان بضاعت گذراندان امورات زندگی روزمره خود را هم ندارند به مرکز هانوفر منتقل میکند؛ در واقع آنجا را از بیماران ایرانی پر میکند و اغلب بیماران نیز ناراضی بر میگردند.»
ادامه
|
|
در تجمعات اعتراضی شرکت کنیم یا نکنیم؟ چه شعاری انحرافی است؟ جنبش اجتماعی در هیچ شرایطی نباید فرصت حضور در «خیابان» را از دست دهد. «خیابان» تنها جایی است که با آن میتوان نظام را بطور واقعی و ملموس به چالش کشید و زمینههای فروپاشی آن را فراهم کرد. به هر بهانهای از حضور در «خیابان» بایستی استقبال کرد. چه آب بازی باشد، چه تشیع جنازه پاشایی، چه رقص و پایکوبی برای پیروز تیم فوتبال، چه در هراس از زلزله. «خیابان» مردم را به هم نزدیک میکند.
ادامه
|
|
کارنامهی صادق لاریجانی و محکزدن ادعای احمدینژاد مدتهاست احمدینژاد و یارانش در جدال با لاریجانی و همراهانش به تاختوتاز علیه یکدیگر مشغولند. هر دو دم از حقوق مردم و رعایت قانون میزنند اما هیچیک کوچکترین قرابتی با آنچه ادعا میکنند ندارند. احمدینژاد هیچ اشارهای به جنایاتی که صادق لاریجانی و همراهانش علیه مردم در طول هشت ساله گذشته مرتکب شدهاند نمیکند چرا که خود شریک در جنایات لاریجانی است و تنها به احجاف آنها علیه یاران و نزدیکان خودش میپردازد. لاریجانی و اطرافیانش نیز به روی خودشان نمیآورند که آنهمه جنایت را به خاطر دفاع از احمدینژاد مرتکب شدند و او یکی از کسانی است که با تأیید صلاحیت احمدینژاد زمینه را برای حضور در هرم قدرت ایجاد کرد. صادق لاریجانی و اطرافیانش جرأت نزدیک شدن به اتهامات اصلی احمدینژاد و یارانش را ندارند چرا که خود در این سیاهکاری...
ادامه
|
|
راه اندازی «زندان جدید» فرقه رجوی در اروپا فرقهی رجوی پس از انتقال نیروهایش از لیبرتی به آلبانی و ریزش مداوم آنها، به دنبال راهاندازی یک زندان دیگر در آلبانی، تحت نام «اشرف ۳» است.
این فرقه، کلیه نیروهایش در آلبانی را مجبور به امضای تعهدنامهای تحت عنوان «درخواست انتقال به قرارگاه اشرف ۳» کرده است. اولین بار ۱۱ روز پیش در گفتگوی با «میهن تی وی» در مورد این تعهدنامه و بندهای آن جزء به جزء توضیح دادم، اما تحولات بعدی مرا وادار به نوشتن این مقاله کرد.
فرقه رجوی در روزهای اخیر برای محدود کردن هرچه بیشتر اعضای خود به صدور «ویزا» برای رفت و آمد آنها در شهر و یا ساختمانهای مختلف این فرقه، اقدام کرده است. تردد افراد بدون داشتن ویزا ممنوع است.
ادامه
|
|
مکارم شیرازی حکم به «بیزاری» از جمهوری اسلامی میدهد! یقین بدانید، همانگونه که رهبر انقلاب بارها تأکید کرده، در جمهوری اسلامی شما در مهاباد از همان حقوقی برخوردار خواهید بود که من در قم برخوردارم…. بیزارم از آن جمهوری اسلامی که بخواهد سرسوزنی مرا بر شما ترجیح دهد. و برای برادران شیعه ما بر برادران اهل تسنن در حقوق فردی و اجتماعی و آزادیهای کشوری مانند آن مزیتی قائل شود. با این حال اصولاً من هیچ دلیلی نمیبینم که ما و شما را در مقابل هم قرار دهد. من به جمهوری اسلامی بگویم آری، شما بگویید، نه. یا اصلاً رفراندوم را تحریم کنید. در حالی که تقریباً بیشتر برادران اهل تسنن نیز آن را پذیرفتهاند.
ادامه
|
|
ادعای غیرواقعی «بهرسمیت شناخته شدن قربانیان کشتار ۶۷ به عنوان ناپدیدشده قهری»سازمان «عدالت برای ایران» با صدور اطلاعیهای تحت عنوان «سازمان ملل قربانیان کشتار ۶۷ را به عنوان ناپدیدشده قهری به رسمیت شناخت»، خبر از یک تحول در امر دادخواهی داد که انعکاس وسیعی در رسانههای فارسی زبان پیدا کرد. متأسفانه آنچه این سازمان ادعا کرده هیاهوی تبلیغاتی است. به عنوان کسی که سالها در ارتباط با این موضوع کار کرده بایستی بگویم، آنچه اتفاق افتاده نه تنها امر جدیدی نیست، بلکه پیشرفتی هم محسوب نمیشود.
ادامه
|
|
دادخواهی در ایران: هنوز در ابتدای راه تعدادی از وابستگان نظام اسلامی در سالهای اخیر به خارج از کشور آمدهاند و با استفاده از تریبونهایی که در اختیارشان قرار گرفته شعار «ببخش و فراموش نکن» را اشاعه میدهند. در حالی که ما هنوز نمیدانیم چه جنایاتی توسط چه کسانی صورت گرفته و چه چیزی را و چه کسی را باید بخشید و یا نبخشید. ما هنوز گام اول را برنداشته آنها در مورد بخشش صحبت میکنند. بسیاریشان حتی همین را نیز بر نمیتابند. متأسفانه امکانات ما برای مقابله با آنها محدود است. متأسفانه حتی در خارج از کشور که منطقاً میبایستی زمین بازی ما باشد نیز آنها دست بالا را دارند.
ادامه
|
|
محسن آرمین شکنجهگر دههی ۶۰ همچنان در باتلاق دروغ دست و پا میزندبه این شکنجهگر سابق و «اصلاحطلب» کنونی بایستی بگویم هیچ اصلاحطلب حقهباز و فریبکاری نیست که از قلم و زبان من در امان بوده باشد، چرا که با قتلعام شدگان دههی ۶۰ که با آنها همنفس بودهام عهد کردهام که در مقابل قاتلانشان سکوت نکنم. از سیدحسین موسوی تبریزی و هادی خامنهای و هادی غفاری گرفته تا حجاریان و تاجزاده و امینزاده و بهزاد نبوی و محسن میردامادی و فریدون وردی نژاد و سیدحسین مرتضوی و عرب سرخی و نعیمی راد و علی ربیعی و ....
ادامه
|
|
انتری که لوطیاش نمرده است ( مهدی فلاحتی و روحالله زم) «انتری» که تا سال ۱۳۸۸ در بیت رهبری به همراه پدرش محمدعلی زم(۱) جستوخیز میکرده، با استفاده از «امدادهای غیبی» یک باره در نقش «جیمزباند ۰۰۷» و سلبریتی افشاگر، ظاهر شده و مدعی است دلش بیش از هرکس برای مردم میتپد و از یک زیرشیروانی در پاریس، به محرمانهترین اسناد بیترهبری ، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، حفاظت اطلاعات قوه قضاییه دسترسی دارد.
ادامه
|
|
حسین موسوی تبریزی از حاکم شرع تا اصلاحطلب؛ داستان فراموش شده یک حاکم شرعاو پس از موفقیت در سرکوب حزب جمهوری خلق مسلمان، همهی تلاش خود را برای سرکوب نیروهای وابسته به مجاهدین و چپ گذاشت. ربودن، شکنجه، قتل و دستگیری گسترده نیروهای وابسته به جریانهای سیاسی و همچنین بسیج چماقدار و حمله به دفاتر و مراکز آنها از جمله اقدامات موسوی تبریزی در دوران پیش از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ برای مقابله با جریانهای سیاسی بود.
ادامه
|
|
از الهاشمی النجفی تا هاشمیشاهرودیخامنهای آخوندی دونپایه بود که نه اجازهی اجتهاد از مراجع داشت و نه اثر فقهی مکتوبی داشت. او برای تحکیم پایههای قدرتش نیاز داشت که روحانیون کممایه و کسانی را که در دوران خمینی جاه و مقامی نداشتند بالا بکشد.
در آن ایام، محمود الهاشمی بهترین کسی بود که میتوانست به یاری خامنهای برخیزد. خامنهای برای کسب مقام مرجعیت نیازمند گذراندن کلاسهای درس خارج بود و محمود الهاشمی کسی بود که میتوانست نیاز او را بی سر و صدا بر طرف کند. چرا که برای خامنهای ممکن نبود به درس مدرسان معروف و مشهور حوزهی علمیه برود و به دانش فقهی خود بیافزاید. وی همچنین به منظور تأمین نظر خامنهای، رسالهی عملیه او را به دو زبان فارسی و عربی نوشت و به همین دلیل بیش از هر کس از میزان تواناییهای فقهی علی خامنهای مطلع است و البته نشان داده است...
ادامه
|
|
نعمت احمدی و انکار نقش آوایی در کشتار ۶۷ با استفاده از «توریه» نعمت احمدی «حقوقدان»ی است که با وجود اسناد متقن و شهادت شهود در گفتگو با بی بی سی [1] با لطائفالحیل و بهکارگیری انواع ترفندها میکوشد دستان خونین آوایی را پنهان کرده و نقش او در کشتار ۶۷ را منکر شود.
او ضمن آن که به نقش مثبت آوایی در جریان سرکوب جنبش ۸۸ اشاره میکند، بلافاصله توضیح میدهد که رئیس دادگستری تهران کارهای نیست و این دادستان انقلاب و عمومی تهران است که قاضیالقضات است و همه کاره. این که یک آدم هیچکاره چگونه میتواند نقش مثبت داشته باشد بر من روشن نیست و تمایلی هم به مناقشه در این زمینه ندارم. حرف اصلی من جای دیگری است.
ادامه
|
|
خلخالی حکم اعدام خودش را صادر میکنداینجانب باز اعلام میکنم که چهار نفر از کشته شدگان که میگویند از رؤسای ستاد خلق ترکمن بودهاند، هیچگونه ربطی به من ندارد اگر کسی در این باره خطی از من نشان بدهد که با دستور من اینها اعدام شدهاند من از حالا خودم را به اعدام محکوم میکنم. آقای رئیس جمهور ابوالحسن بنیصدر در جریان کار هستند ما اگر بخواهیم به این مملکت خیانت کنیم در واقع به خودمان خیانت کردهایم. ما همان جوری که دستهای خیانتکار را قطع میکنیم کسانیکه نظم و انضباط و دستورات مقامات بالاتر را مراعات نمیکنند قطع میکنیم و کشته شدن این افراد را به دست هرکی باشد جداً محکوم مینمایم.
ادامه
|
|
تلاش سپاه و حاکم شرع خوزستان برای مخدوش نشان دادن روایت آیتالله منتظری از کشتار ۶۷ تردیدی نیست که حکم کشتار سراسری خمینی نیمه شب قبل از ۸ مرداد ۱۳۶۷ (آخر جمعهشب) به دست جانیان رسیده و آنها پس از ایجاد هماهنگی لازم، از صبح شنبه هشت مرداد با تشکیل هیأت و دادگاه به جان زندانیان افتادند. بنا به اسناد موجود، در ساعات اولیه بامداد ۹ مرداد ۱۳۶۰ حکم قتلعام زندانیان اجرا گردید و آنها تیرباران شدند.
احمدیشاهرودی هراسان از نتیجهی این جنایت بزرگ و در حیرت از میزان شقاوت و بیرحمی صورت گرفته که باعث شده بود تنها یک زندانی جان به در ببرد، در روز ۱۰ مرداد ۱۳۶۷ سراسیمه از دزفول خود را به قم میرساند تا آنچه را که دیده به اطلاع آیتالله منتظری برساند و خود را مبرا جلوه دهد تا مبادا عواقب آن دامناش را بگیرد. موضوع حداکثر دو روز بعد از صدور فرمان کشتار خمینی و اجرای آن توسط جانیان...
ادامه
|
|
تعویض صندلی میان مسئولان کشتار − چه کسی قرار است بر مسند وزارت دادگستری بنشیند؟افراد توجیهکننده، همچون روحانیون که در دههی ۶۰ با میکروسکوپ قادر به پیدا کردن فلس روی دم ماهی اوزون برون شدند و خاویار را حلال اعلام کردند، میکوشند اینجا و آنجا آثار و ردپایی از قانونگرایی و عدم خشونت و… در علیرضا آوایی بیابند. یادمان نرفته است افرادی از این دست چگونه هنگام انتخاب پورمحمدی با برشمردن کارنامهی سیاه او، حضور وی در کابینه را به فال نیک گرفته و ادعا میکردند او به خاطر نفوذی که در بیت رهبری و نهادهای قدرت دارد میتواند مسئله حصر و زندانیان سیاسی را حل کند.
ادامه
|
|
قاتل قاسملو میزبان مراسم تحلیف روحانی و خیرمقدم گو به میهمانان خارجی
در نیمه شب ۲۱ دی ۱۳۸۵ نیروهای نظامی آمریکا به منظور دستگیری جعفری صحرارودی به دفتر ارتباطی جمهوری اسلامی در اربیل عراق حمله کردند و ۷ نفر از مأموران ایرانی را دستگیر کردند. صحرارودی که ظاهراً در یک مجلس میهمانی مقامات اقلیم کردستان به سر میبرد با هدایت آنها شبانه از مرز زمینی به ایران بازگشت.
چهار ماه بعد در حالی که ۷ مأمور سپاه قدس در بازداشت آمریکاییها بودند، دولت جمهوری اسلامی، جعفری صحرارودی را همراه هیأت اعزامی به کنفرانس بینالمللی شرمالشیخ روانه سفر کرد.
اين کنفرانس دو روزه را همسايگان عراق و پنج عضو دائمی شورای امنيت سازمان ملل متحد و ديگر کشورهای «هشت قدرت صنعتی جهان»، تشکيل میدادند. هدف این کنفرانس برقراری ثبات در عراق بود.
ادامه
|
|
آیا میرحسین موسوی شرمندهی «عفو بینالملل» و نهادهای بینالمللی میشود؟برای آنکه هرگونه شبهه ای در مورد تمایلات صهیونیستی این سازمان از اذهان زدوده شود پیشنهاد میشود به صورت صریح کشتارهای کفرقاسم و دیریاسین [در سال ۱۹۴۸ میلادی اتفاق افتاده] و جنوب لبنان که توسط جنگافروزان اسرائیلی صورت گرفته است صریحاً با ذکر مورد توسط این سازمان محکوم گردد و در مورد شرایط وحشیانه زندانهای رژیم اشغالگر قدس و شکنجههای طاقت فرسای آن افشاگری به عمل آید.
در صورت آن که سازمان اعلام نماید اصول حقوق اسلامی را نیز جزو حقوق پذیرفته شده بینالمللی میپذیرد: سازمان اعلام نماید آیا گردانندگان این سازمان و افراد اعزامی آن با این حقوق آشنایی دارند و آیا به مکانیسمهای پیچیده و طولانی تربیت قاضی شرع در اسلام و دادگاههای اسلامی وقوف دارند یا نه؟
ادامه
|
|
محمد محمدیگیلانی جنایتکاری در لباس «معلم اخلاق» تمامی دستگاههای نظام اسلامی اعم از نظامی، انتظامی، سیاسی، امنیتی، اطلاعاتی، قضایی، تبلیغاتی رژیم به همراه، منابر و ائمه جمعه و جماعات و رادیو و تلویزیون و سینما و تأتر و به کارگیری انواع و اقسام بنیادها و مجتمعهای فرهنگی و ... با صرف بودجههای هنگفت بسیج شدهاند تا به تحریف دههی ۶۰ و سیاهترین روزهای تاریخ میهنمان بکوشند. جانیان از هیچ تلاشی برای وارونهساختن واقعیت فروگزار نمیکنند. برماست که واقعیت را بازگو کنیم و اجازه ندهیم قاتلان بهترین نسل تاریخ میهنمان، جنایاتشان را همچون گورهای دستهجمعی پنهان سازند و یا به دست فراموشی بسپارند.
ادامه
|
|
اسدالله لاجوردی چشم و چراغ خمینی و خامنهایایدئولوژی خمینی سرشار از شقاوت و بیرحمی است. روح این ایدئولوژی را در پیام وی در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ و تهدید برپا کردن چوبههای دار در میادین و توصیف او از «یومالله» و فرمان قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ به روشنی دید. لاجوردی یکی از پیگیرترین مریدان خمینی و تجسم عینی قرائت ویژهی خمینی از اسلام بود که در اواخر قرن بیستم، بشریت با گوشهای از قدرت ویرانگر آن آشنا شد و در سالهای آغازین قرن بیست و یکم به یکی از معضلات جدی تمدن و بشریت تبدیل شد.
ادامه
|
|
«نومسلمانان دو آتشه» در عرصهی هنر این روزها دیگر کفگیر نظام به ته دیگ خورده است و پروژهی توابسازیشان در حد الهام چرخنده و امیر تتلو و بهنوش بختیاری و ... متوقف شده است. این افراد نیز همچون اسلافشان در زیر فشارهای مختلف کمر راست نکرده و هریک به خاطر نقطهضعفهایی که داشتند به خدمت نظام اسلامی در آمدند و سناریوهای دستگاههای امنیتی را بازی کردند.
«نومسلمانان» لزوماً نبایستی در درون کشور باشند. در خارج از کشور در رسانههایهای به اصطلاح «اپوزیسیون» هم میتوانید حضور آنها را ببینید.
ادامه
|
|
علی فلاحیان جنایتکاری که از پرده بیرون میآید او پس از شناسایی جواد قندی یکی از اعضای مجاهدین، در حضور زندانیان بند قرنطینه کرمانشاه ضمن اظهار خوشنودی از این که در آسمانها به دنبال او میگشته و در زندان او را یافته، بعد از مجادلهی کوتاهی که با جواد داشت به او گفت: «تو را به زودی به جهنم خواهم فرستاد». جواد قندی در پاسخ به فلاحیان که کلت به کمر بسته بود و لباس پاسداری به تن داشت گفت: «تو دارای سلاح هستی و محافظ، چنانچه جرأت داری آنها را کنار بگذار تا ببینیم چه کسی به جهنم فرستاده خواهد شد». فلاحیان در پاسخ به جواد قندی گفت: «زجرکشات خواهم کرد». پاسداران نیمهشب او را به جوخهی اعدام برده و به دستور فلاحیان بعد از شلیک در بیضه او پیکر درهم شکستهاش را به حیاط بند قرنطینه منتقل کرده و کنار دیوار روی زمین قرار دادند. پاسداران بنا به دستور فلاحیان به زندانیان...
ادامه
|
|
برگی از تاریخ؛ «قرارداد ۱۹۱۹»، نایبیان کاشان، پدربزرگم حاجمحققالدولهنزدیک به یک قرن از اعدام ماشاءالله خان کاشی و نایب حسین میگذرد. از آنجایی که پدربرزگم حاج محققالدوله در جریان مذاکرات نایبیان کاشان با دولت وثوقالدوله حضور داشته و در همان ماجرا دستگیر شده بود، اشارهای خواهم داشت به چگونگی دستگیری و اعدام ماشاءالله خان کاشی و امضای قرارداد خائنانهی ۱۹۱۹ که به فاصلهی چند روز اتفاق افتاد.
ادامه
|
|
محسنیاژهای چرا خاوری را فراری داد در همان جلسه، اللهقدمی که وکیل مدافع خاوری بود از وی که به شدت ترسیده بود و رنگ به رخسار نداشت تقاضای یک میلیون یورو میکند تا از طریق محسنی اژهای برای رهایی او اقدام شود.
پس از آن که خاوری پول را از طریق یکی از دوستانش به نام رمضانعلی تهیه میکند، اللهقدمی به موبایل اژهای زنگ زده و او به قاضی دستور لغو حکم را میدهد. قاضی ضمن پاره کردن حکم قبلی به دستور محسنیاژهای به خاوری تأکید میکند که دفعهی دیگر بازداشتات میكنم و به این ترتیب پیام اژهای را به او میرساند و خاوری برخلاف میلاش مجبور به ترک کشور میشود.
ادامه
|
|
دکتر مسعود شیری «جاودانهای» که غریبانه رفت دکتر مسعود شيری یکی از هزاران جاودانههایی است که ناشناخته ماند و قدرش چنانکه باید و شاید دانسته نشد. او در سال ۱۳۶۱ در بيمارستان اميراعلم تهران دستگير شد و در اوین به زیر شکنجه رفت. در سال ۱۳۶۲ به زندان گوهردشت منتقل شد و در بهداری زندان مشغول مداوای زندانیان شد.
ادامه
|
|
پاسخی به ادعاهای محسن آرمین بازجو و شکنجهگر سابق و «اصلاحطلب» کنونیمحسن آرمین با زرنگیای که در مکتب آخوندی آموخته، موضوع را دور میزند و به چند سؤال پاسخ نمیدهد:
۱- آیا برادرش محمود دستگیر و اعدام شده است یا نه؟
۲- آیا محل دفن برادرش محمود مشخص شده یا نه؟ اگر نه چرا؟ چه کسی مسئول است؟
۳- آیا صحبت کردن در مورد برادرش محمود در خانه و خانواده خودش تابو بوده یا نه؟
۴- تاریخ دقیق اعدام برادرش چه زمانی بوده است؟
۵- آیا محسن آرمین در مورد مشخص شدن محل دفن برادرش پیگیری کرده یا نه؟
آیا در مورد اعدام برادرش و مشخص نبودن محل دفن او نیز دروغ گفتهام؟ اثبات این موضوعات که نباید خیلی سخت باشد. پاسخ همهی سؤالات را هم محسن آرمین دارد و نیاز نیست به شخص دیگری رجوع کند.
ادامه
|
|
سوءاستفاده از نام و یاد جاودانهها ممنوع (به یاد حسن جهان آرا)حالا خبر میدهند رفسنجانی در خاطراتش گفته است که پدر حسن جهانآرا از من خواست برای آزادی فرزندش کاری کنم و نتوانستم. نه رفسنجانی و نه خاتمی و نه روحانی و نه ... نه تنها وقتی حسن زنده بودند کاری نکردند بلکه بعد از قتل بیرحمانهاش حاضر نشدند محل دفن «حسن» و «حسن»ها را به مادرانشان نشان دهند. یادتان باشد هنوز محل دفن محمود آرمین که توسط برادرش محسن آرمین نماینده «اصلاحطلب» مجلس شورای اسلامی شکنجه شد، معلوم نیست.
ادامه
|
|
آنچه از رئیسی در «کشتار ۶۷» دیدمرئیسی در مقام معاون «گروهکی» دادستان انقلاب اسلامی مرکز، نقش مهمی در کشتار ۶۷ داشت. در آن دوران دادستان انقلاب اسلامی مرکز دارای سه معاونت داشت: مواد مخدر و منکرات (سیداحمد زرگر)، معاونت اقتصادی (رمضانی) و معاونت «گروهکی» سیدابراهیم رئیسی. در واقع کلیه پروندههای سیاسی زیر نظر او قرار داشت و به همین جهت در ترکیب «هیأت مرگ»، قرار میگرفت.رئیسی در آن دوران، لباس روحانیت به تن نمیکرد و همیشه با لباس شخصی بود. وقتی در زمستان ۶۷ خمینی در حکمی که برای حسینعلی نیری و رئیسی صادر کرد و هر دو را حجتالاسلام خواند، تازه فهمیدم که تحصیلات حوزوی داشته و آخوند است.
ادامه
|
|
سعید کریمیان چه کسی بود و چه سابقهای داشت؟ پس از اشارهی کوتاهم به موضوع ترور سعید کریمیان در گفتگوی هفتگیام با «میهن تی وی»، این برنامه توسط یوتیوب به بهانهی زیرپا گذاشتن «کپیرایت» توقیف شد! در این برنامه چنانچه در «ویمو» میبینید جز تصویر و کلام من و آقای بهبهانی هیچ چیز دیگری اعم از نوشته، عکس، فیلم و ... نیست که شامل «کپی رایت» شود:
این در حالی است که جعلیات امیرعباس فخرآور و نوریزاده و جم تی وی و ... در مورد کریمیان همچنان در دسترس هستند. غیر از من، گفتگوی آقای فرامرز دادرس و یک برنامه تلویزیون «من و تو» که سعید کریمیان از دشمنان خونی آن بود توقیف شده اند!
ادامه
|
|
«گلزارخاوران» مشهد، پیش پای «آیتالله قتلعام» ذبح میشود در اولین سالگرد حضور سیدابراهیم رئیسی، یکی از اعضای فعال هیأت کشتار ۶۷ به عنوان تولیت «آستان قدس رضوی»، جانیان میکوشند «گلزار خاوران مشهد»، یکی از اسناد مهم جنایاتشان را از بین ببرند.
ابراهیم رئیسی که ناماش، با جنایت و کشتار گره خورده و از سوی آیتالله منتظری «جنایتکار تاریخ» خوانده شده، در ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ به فرمان خامنهای به تولیت «آستان قدس رضوی» منصوب شد.
ادامه
|
|
شیوههای جدید مأموران وزارت اطلاعات در فضای مجازیجانیان وزارت اطلاعات با عناوین و کارآکترهای مختلف مثل مازیار عقیلی (فرقه رجوی) (۱)، مزدک بامدادن (چپ) محمد رحمانی (بیخط)، سوشی ادیبی (کنجکاو)، پری صانعی، داریوش میرابی، فرید نیکی، رکسانا .... و چندین نام فارسی و انگلیسی و ایتالیایی و روسی و ... که رکیکترین فحشها را مینویسند به نظر دهی میپردازند، حتی گاه به دفاع از من.
ادامه
|
|
تقدیر همزمان دعایی از یک چهرهی ملی و یک «جنایتکار علیه بشریت» در سالهای گذشته یک پای ثابت خواندن نماز میت شده است. او نماز میت چهرههایی چون عباس کیارستمی، محمدعلی سپانلو، داوود رشیدی، هما روستا، یدالله نجفی (صدابردار سینما) توران میرهادی (پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان) و جعفر والی، حمید سمندریان، دکتر غلامحسین شکوهی (وزیر سابق آموزش و پرورش)، مهدیه الهی قمشهای، پوراندخت سلطانی، (مادر کتابداری نوین ایران)، ... را خوانده است.
ادامه
|
|
نگاهی به زندگی برادران ذاکر، مسئولان اطلاعاتی رژیم خمینی و فرقهی رجویمحمدجعفر یکی از دانشجویان پیرو خط امام و اشغال کنندگان سفارت آمریکا بود و به همراه تقی محمدی مسئولیت بازجویی از گروگانها را به عهده داشت. از همین موضع بود که او و تقی محمدی یک هفته بعد از اشغال سفارت، «باری روزن» وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا را که فارسی میدانست، با چشمان و دستان بسته نزد مردمی که شعار مرگ بر آمریکا میدادند، آوردند. برخلاف محمدجعفر ذاکر، تقی محمدی هیچگاه دانشجو نبود.
ادامه
|
|
خطرات «عشقبازی» خامنهای با «امام زمان» برای ایران و منطقه ۵ روز از ادعای محمدحسن رحیمیان تولیت مسجد «مقدس جمکران» (۱) مبنی بر این که طی سه سال و نیم گذشته خامنهای «بیش از ۱۳ بار مخفیانه» به مسجد جمکران رفته و «با امام خود عشقبازی کرده»، میگذرد. خامنهای در مورد یکی از عشقبازیهایش میگوید: «من یک وقتی یک شعری گفته بودم درباره امام زمان سلام الله علیه. رفتم جمکران و خب تضرع و توجه و نماز و همین اعمال که هست، دیدم آرام نمیگیرم، راحت نمیشوم. بلند شدم و ایستادم. دفترم هم در جیبم بود، دفتر شعر. درآوردم، گفتم آقاجان این شعر را برای شما گفته ام، میخوانم برایتان. شروع کردم...
ادامه
|
|
شیخ محمد یزدی رئیس قوه قضاییه که چماقدار بسیج میکرد حسین دهباشی در ادامهی پروژهی تاریخ شفاهی به گفتگوی محافظهکارانهی خود با شیخ محمد یزدی که قرار بود در ارتباط با رفسنجانی باشد، عنوان «گفتگوی جنجالی» داد و یزدی از هر دری خواست صحبت به میان آورد، از درگیریهایش با مجاهدین گرفته تا هیئت سه نفره و ... از اول تا آخر مصاحبه، حتی یک سؤال مشخص در مورد شایعاتی که پیرامون محمد یزدی مطرح است پرسیده نشد و چه بسا قرار نبود پرسیده شود و یزدی هرچه دل تنگش خواست گفت. حتی در مورد اختلاف وی و هاشمی رفسنجانی نیز پرسش مستقیم و چالشی مطرح نشد. به منظور تنویر افکار عمومی و تلاش برای مقابله با پروژهی تاریخسازی ...
ادامه
|
|
هادی غفاری شکنجهگری در لباس «اصلاحطلبی» مصاحبههای متعدد رسانههای رژیم با هادی غفاری در چند سال گذشته و حضور او در کنار مهدی خزعلی و لطفالله میثمی و ... در ویدئو کلیپهای منتشر شده در فضای مجازی و آخرین شاهکار او در گفتگو با حسین دهباشی مرا واداشت تا نگاهی داشته باشم به سوابق او و ارزیابی ادعاهایش. هادی غفّاری متولد ۱۳۲۹ در آذر شهر تبریز است. پدر وی شیخ حسین غفاری یکی از روحانیون سنتی هوادار خمینی بود که در تیر ماه ۱۳۵۳، دستگیر و به هشت ماه زندان محکوم شد اما شش ماه بعد...
ادامه
|
|
تحلیل CIA از تسخیر سفارت آمریکا در تضاد کامل با ادعاهای مضحک فخرآور امیرعباس فخرآور که «صدای آمریکا» میکوشد به دروغ او را که کوچکترین سواد حقوقی ندارد، «استاد قانون اساسی آمریکا در دانشگاه ایالتی تگزاس» جا بزند، در کتاب حاوی دروغهای عجیب و غریب خود «رفیق آیتالله» که برای مطرح کردن یکی از ادعاهای غیرواقعی آن میبایستی خیلی «پررو» بود، ادعا میکند اشغال کنندگان سفارت آمریکا، نیروهای ویژه سپاه پاسداران بودند که توسط چریکهای سازمان آزادیبخش فلسطین زیر نظر افسران سازمان امنیت شوروی تعلیم دیده بودند و این علمیات با هدایت خامنهای و موسوی خویینیها صورت گرفت...
ادامه
|
|
حسین طائب یکی از خطرناکترین چهرههای امنیتی به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ نزدیک میشویم. با توجه به تغییراتی که در اطلاعات سپاه پاسداران صورت گرفته، نقش حسین طائب فرماندهی اطلاعات سپاه و این سازمان در ماههای آینده و به ویژه در جریان انتخابات پیش رو از اهمیت بیشتری برخوردار است. سازمان اطلاعات سپاه، قطعاً به دنبال طراحی و اجرای نقشههای خود در ماههای آینده است. مرگ رفسنجانی و واعظ طبسی و حملهی قلبی ناطق نوری که باعث بستری شدن او در بیمارستان شد، (و لاجرم نقش کمتری در تحولات ماههای آینده خواهد داشت) حسن روحانی را از پشتوانههای مهمی محروم کرده است.
ادامه
|
|
دستپخت سایت «همبستگی ملی» و خانم دشتی سایت «همبستگی ملی» یکی از ارگانهای فرقه رجوی، مطلبی همراه با عکس سهیلا دشتی یکی از وابستگان این فرقه، تحت عنوان «شوخی نکنید آقایان؛ جهنم زیر پاهای شماست! » انتشار داده است. کفگیر فرقهی رجوی به ته دیگ خورده است. چند به اصطلاح «ستون نویس»اش! هم چیزی برای عرضه ندارند. نمیدانند در این وانفسا از چه بنویسند؟ از پیروزیهای متوالی این فرقه بعد از ترک اشرف و لیبرتی، از عملیاتهای متوالی و ظفرنمون «ارتش آزادیبخش ملی ایران» مستقر در آلبانی، از عملیاتهای بیامان و ضربههای کوبنده «یگانهای ارتش آزادی بخش در داخل کشور»، از زنده شدن رهبر مقاومت و کوبیدن مشت محکمی بر دهان ترکیالفیصل که او را «مرحوم» معرفی کرده بود و دیگر یاوهگویانی که حرفاش را باور کرده بودند،
ادامه
|
|
هاشمی رفسنجانی و خامنهای در نگاه آیتالله گلزاده غفوری
پس از درگذشت رفسنجانی عدهای از سینهچاکان وی از جمله مهاجرانی و کرباسچی در بی بی سی کوشیدند چهرهی غیرواقعی از وی ارائه دهند. در این نوشته میکوشم در هفتمین سالگرد درگذشت آیتالله گلزاده غفوری با انتشار چند سند مربوط به ایشان پاسخ درخور را به آنها داده باشم.
همچنین داوری آیتالله گلزاده غفوری در مورد خامنهای و رفسنجانی را به اطلاع عموم برسانم. پیشتر مطالب متعددی در مورد آیتالله گلزاده غفوری نوشتهام:
ادامه
|
|
گزارش محرمانهی CIA در مورد هراس اتحاد شوروی از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی اتفاقات ایران تقریبا بطور قطع باعث افزایش نگرانی مسکو شده چرا که از نگاه آنها تضعیف رژیم خمینی باعث به وجود آمدن فرصت برای ارتش ایران و دیگر «نیروهای ضدانقلابی» - علاقمند به غرب- خواهد شد که به مبارزه با مقامات روحانی بپردازند.
تبلیغات روسی، ایالات متحده را درگیر بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی معرفی میکند که به منظور تضعیف رژیم خمینی صورت گرفته است: دولت آمریکا انتظار دارد که پس از مرگ بهشتی، حزب جمهوری اسلامی را از قدرت برکنار کند.
ادامه
|
|
گزارش محرمانهی CIA در مورد مسئولیت مجاهدین در انفجار حزب جمهوری اسلامیامیرعباس فخرآور «استاد دانشگاه» مورد ادعای «صدای آمریکا» که مجری برنامه میکوشید او را «محقق» هم معرفی کند تأکید داشت که دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط خامنهای که جاسوس روسیه بود منفجر شد و نه مجاهدین.
صدای آمریکا برای دومین بار در ارتباط با کتاب «رفیق آیتالله» او را به صحنه آورد تا وی مدعی شود که خامنهای بین سالهای ۴۳ تا ۴۷ در مسکو و دانشگاه پاتریس لومومبا تحصیل کرده و آموزش بمبگذاری و ترور و تغییر رژیم و ... دیده و در سال ۶۰ آموزشهای خود را عملی کرده است.
ادامه
|
|
رپرتاژ آگهی «صدای آمریکا» برای مطرح کردن «بچهپررو» و «رفیقآیتالله» آخرین دستهگلی که مهدی فلاحتی، مجری «صدای آمریکا» به آب داده، به صحنهآوردن یک شارلاتان به نام امیرعباس فخرآور تحت عنوان «استاد قانون اساسی» دانشگاه تگزاس است که نباید از آن به سادگی گذشت. فلاحتی که به کرات از پادوهای دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم همچون امیرفرشاد ابراهیمی که در دروغگویی و کلاهبرداری شهره است به عنوان کارشناس در برنامههایش استفاده کرده است، این بار به سیم آخر زده و با دعوت از امیرعباس فخرآور یکی از محصولات دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم و طرح دعاوی ابلهانهی یکطرفهی او، چوب حراج به حرفهی ژورنالیستی و برنامهسازی آنهم در «صدای آمریکا» که بودجهی آن توسط مالیاتدهندگان آمریکایی تأمین میشود، زده است.
ادامه
|
|
محمدیریشهری جنایتکاری که به چپاول مشغول استپس از انتشار نوار صوتی دیدار آیتالله منتظری با اعضای هیأت کشتار ۶۷، محمدیریشهری یکی از کسانی بود که به میدان آمد و به عقدهگشایی دوباره علیه ایشان پرداخت. در حالی که دستگاه قضایی رژیم درصدد به زندان فرستادن احمد منتظری است، لازم دیدم نگاهی داشته باشم به سوابق یکی از دشمنان آیتالله منتظری که نقش مهمی در برکناری ایشان و جنایات دههی شصت و به ویژه کشتار ۶۷ داشت.
ادامه
|
|
محمدعلی سرلک تیرخلاصزن دههی ۶۰ که روزگار خوشی نداردبعید میدانم آنهایی که دست در شکنجه و کشتار دارند به فکر عاقبت کار باشند. منظورم از عاقبت کار، نه پاسخگویی در مقابل دستگاه عدالت که بسیاری اوقات اتفاق نمیافتد، بلکه روبرو شدن با خود در محکمهی وجدان است. همیشه در بر یک پاشنه نمیچرخد، همیشه اوضاع آنگونه که میخواهیم پیش نمیرود، هنگامی که آبها از آسیاب افتادند، نوبت روبرو شدن با واقعیت فرا میرسد. به نظر من «تیرخلاصزن»ها و آنهایی که در جوخههای اعدام حضور مییابند، هیچگاه نمیتوانند زندگی عادی داشته باشند. کما این که شکنجهگران با هر توجیهی که دست به شکنجه و قتل برده باشند، نمیتوانند از عواقب آن بگریزند. مأموران اعدام امروز، از سرنوشت تیرخلاصزنهای دیروز، عبرت نمیگیرند.
ادامه
|
|
اسدالله «خالصی» هم پر کشید و رفت بچهی شهریار بود. صفا و صمیمتاش مثالزدنی. محبوب بود و محجوب. یک پارچه شور و شوق و تحرک. بدن سفت و قرصی داشت. فرز بود و چالاک.بعید میدانم کسی با او همدم و همنفس بوده باشد و از صفا و صمیمیتاش نچشیده باشد. آرامش و طمأنینهی عجیبی داشت. خندههاش هم ملایم بود. فکر نمیکنم هیچ نام خانوادگیای زیبندهتر از «خالصی» برای او بود. در یک کلام «خالص» بود و بی غل و غش.
ادامه
|
|
رؤسای زندان اوین در دههی ۶۰ اوین، بدنامترین زندان ایران قبل و بعد از انقلاب بوده است. در این مقاله میکوشم نگاهی داشته باشم به رؤسای این زندان مخوف در دههی ۶۰. این زندان علاوه بر آن که یکی از بزرگترین محلهای نگهداری زندانیان سیاسی به شمار میرفت، مخوفترین شکنجهگاهها و کشتارگاههای رژیم در دههی ۶۰ را نیز در خود جای داده بود.
ادامه
|
|
سعید حسینزاده، زندانی سیاسی معترض، محمد حسینزاده مدیر داخلی اوین در دههی ۶۰در این نوشته میکوشم به یکی از واقعیتهای جامعهی ایران که همانا شعلهور شدن اعتراض حتی در میان خانوادههای حاکم و سربرآوردن چهرههایی از میان آنهاست، بپردازم. برای نیل به این مقصود که حاکی از عمیقتر شدن بحرانهای اجتماعی در کشور است از یک سو نگاهی خواهم داشت به زندگی محمدسعید حسینزاده که طی دو سال گذشته ناماش به عنوان یکی از فعالان حقوق کودکان کار و زندانیان سیاسی معترض بسیار شنیده شده است و از سوی دیگر نگاهی خواهم داشت به برشی از زندگی پدرش حاج محمد حسینزاده، مدیر داخلی زندان اوین در سیاهترین سالهای کشورمان در دههی ۶۰.
ادامه
|
|
نصیر نصیری و اسماعیل شاهردوی و «بیمعرفتی»نصیر نصیری که در ۲۱ آذرماه ۱۳۹۳ در گوشهای تنها چشم از جهان فرو بست و تا چند روز کسی از مرگ او مطلع نشد، در فروردین ۱۳۵۸ به «ملاقات» اسماعیل شاهرودی (آینده) شاعر بزرگ و «تنها»ی میهنمان میرود. او، شاهرودی را «مردی» میخواند که «مبارزه ویرانش کرد» و گلههای شاعری که از «تنهاییش حرف میزد» را به اطلاع آنهایی که گوشی برای شنیدن داشتند، رساند.
ادامه
|
|
محسن نادریان، لات با معرفت قربانی «قتلهای زنجیرهای» در دوره و زمانهای که میکوشند گرد فراموشی بر همه چیز بپاشند، دلم نمیآید از محسن نادریان ننویسم و حقاش را به جا نیاورم. به ویژه که محبتی هم به من و ما داشت و این وظیفهی من را سنگینتر میکند. سکوت در برابر ظلمی که در حق او شد، به ویژه از سوی من که او را اندکی میشناسم، به معنای همکاری و همراهی با جنایتکاران است. قصد من دفاع از اقدامات محسن و یا حتی توجیه آنها نیست؛
ادامه
|
|
سعید امامی «سرباز راستین اسلام» که بود و چه کرد؟پس از قتل سعید امامی، روزنامهی کیهان، محمد نیازی، بازجویان پروندهی قتلهای زنجیرهای، عبدالله شهبازی و ... که میکوشیدند بر اساس سناریوی مورد نظر خامنهای، وی را جاسوس سیا و اسرائیل جا بزنند، به پروندهسازی علیه وی پرداخته و مدعی شدند او زیر نظر داییاش سلطانمحمد اعتماد که وابسته نظامی حکومت پهلوی در واشنگتن بود، موفق به اخذ بورسیه آمریکا شد و زندگی و تحصیل در این کشور را آغاز کرد و ازدواج وی با فهمیه دری نوگورانی و عضویت در کنفدراسیون دانشجویان برای جمعآوری اطلاعات نیز با توصیهی او صورت گرفت.
ادامه
|
|
موسوی اردبیلی یکی از مسئولان کشتار دهه ۶۰
«متاسفانه بدبختی ما این است که دستگاه قضایی ما در رأساش شخصی (عبدالکریم موسوی اردبیلی) قرار گرفته که خودش با این چیزها مخالف است، اونوقت میآید تو نماز جمعه اون جور شعار میده و وقتی هم میخواهد از امام سؤال بکنه، به جای اینکه برند پیش امام و بگند آقا به این وسعت مصلحت نیست ، ضرر داره، مینویسد ایا حالا استفتاء کنیم ایا حالا تو مثلا فرض کنیم تو استانها اعدام کنیم یا تو شهرستان اعدام کنیم؛ این سؤال را از امام میکنه. اینم بدبختی ما است که در دستگاه قضایی ما در راسش، همچین شخصی قرار داره ، بیرودر بایستی، من این واقعیت رو دارم میگم گوش میدین که.
ادامه
|
|
پسر وزیر بهداری، زندانی سیاسی ۱۳ ساله و شهید ۱۵ ساله «جبهه حق علیه باطل»من تمام مصاحبههای هادی منافی در چند سال گذشته را خواندهام، مانند همهی مسئولان نظام نکبت ولایت فقیه، در کمتر موردی راست میگوید. موضوع پسرش محمد نیز یکی از همان موارد است.
هادی منافی توضیحی نمیدهد چرا فرزند ۱۴ سالهاش را که میبایستی در کلاس درس مشغول تحصیل میبود، دوره میگرداند و نزد سران رژیم میبرد. فرزند وی چه فرقی با دیگر کودکان هم سن و سالش که پدرانشان صاحب قدرت بودند، داشت؟
ادامه
|
|
یرخلاصزنهای اوین در دههی ۶۰ که کشته شدند در هیچ فرهنگی «تیرخلاص زن» را تقدیس نمیکنند و به او هویت نمیبخشند؛ تنها رژیم نکبت ولایت فقیه، است که با وارونهکردن مفاهیم و ارزشها، چنین موجودات پستی را «عارف» و «زاهد» و «عابد» میخواند. در این نوشته نگاهی خواهم داشت به زندگی نکبتبار سه تیرخلاص زن مشهور دهه ۶۰ که در جبهههای جنگ ایران و عراق کشته شدند.
ادامه
|
|
«ارتجاع غالب» و «ارتجاع مغلوب»، دو تیغه یک قیچیاو تنها یک نام از میان صدها نامی است که بخش سایبری وزارت اطلاعات و فرقهی منحوس رجوی از طریق آن خشم و کینهی خود را نسبت به روشنگریهای من ابراز میکنند. تردیدی ندارم در این مصاف نابرابر ، پیروز نهایی من خواهم بود. بخت خویش آزمودهاند باز هم این گوی و این میدان.
اما نباید فراموش کرد، مأموران وزارت اطلاعات تنها در فضای آلوده و بساط متعفنی که «فرقه صاحبمردهی رجوی» فراهم کرده، میتوانند به حیات انگلی خود ادامه دهند. روشنگری توأمان در ارتباط با «ارتجاع غالب» و «ارتجاع مغلوب» لازم و ضروری است.
ادامه
|
|
تجاوز به کودکان و «حافظه تاریخی» ما ایرانیاندر هفتههای گذشته، هزاران مطلب و صدها مقاله و خبر در مورد سوءاستفاده جنسی سعید طوسی از نوجوانان «جامعه قرآنی» انتشار یافت. برنامههای ویژهی صدای آمریکا و بی بی سی به این امر اختصاص پیدا کرد و موضوعات را از جنبههای مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار دادند؛ اما هیچکس در هیچ کجا، از سرنوشت کودکانی که توسط ناظم حزباللهی دبستانشان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند، پرسشی نکرد. انگار چنین چیزی در جامعهی ما اتفاق نیفتاده است.
ادامه
|
|
توطئه وزارت اطلاعات و بخش سایبری آن تحت پوشش دفاع از «چپ»یکی از مأموران وزارت اطلاعات که با سرقت عکس جعفر عظیمزاده کارگر زندانی، یک صفحهی فیس بوک به نام «رامین روشن» راهاندازی کرده است، وارد میدان شد.
او که برای فریب کاربران، دوستان فیسبوکیاش را از میان چهرههای چپ برگزیده، به عنوان یک فعال «چپ» دلسوز اپوزیسیون، در حالی که مرا «عزیز» میخواند، به کامنت گذاری زیر مطلبم مشغول شد. این مأمور اطلاعات که به شدت از برملاشدن توطئههای دستگاه امنیتی توسط من به خشم آمده بود، یاد وظایف «اخلاقی» و نه «حتی انقلابی و مبارزاتی»اش افتاده و نوشت:
ادامه
|
|
«تیرخلاصزنی» که در ویلای شخصیاش بیلیارد بازی میکند سیدعباس پیش از آن که پاسدار اوین شود رانندهی کرایهی خط اوین – درکه به تجریش بود. ظاهراً وی از کمیتهی محل به زندان اوین راه یافته بود و پس از طی کلیهی مراحل و نشان دادن سرسپردگی خود به جنایتکاران پلههای ترقی در اوین را طی کرده و از مقربان لاجوردی شد. او پس از کشته شدن مجتبی محراب بیگی و جلیل بنده دو محافظ اصلی لاجوردی و مسئولان جوخهی اعدام به همراه اصغر دولابی و بیژن ترکه و قاسم از گروه ضربت اوین به جمع محافظین لاجوردی و نزدیکان او پیوست.
ادامه
|
|
با چهرهی «حاج آقا حسینی» و شبکهی اطلاعاتی رژیم آشنا شویم در طول سالهای گذشته به خاطر روشنگریهای گستردهام علیه رژیم جمهوری اسلامی (ارتجاع غالب)، هدف کثیفترین توطئههای وزارت اطلاعات رژیم بودهام. از سوی دیگر طی سه سال و نیم گذشته به خاطر روشنگریام علیه «فرقهی رجوی»، مورد حملات رذیلانه و شریرانهی این فرقه (ارتجاع مغلوب) بودهام.
(از آنجایی که بهترین فرزندان میهنمان با نام «مجاهد» به جوخهی اعدام سپرده شدهاند، مایل به استفاده از این نام برای کسانی که به راه و آرمان آنها خیانت کردند، نیستم. )
ادامه
|
|
سوءاستفاده جنسی از کودکان و نوجوانان در زنداناز آنجایی که اوین در سالهای اولیه ۶۰ یک زندان «ایدئولوژیک» بود، امکان سوءاستفاده جنسی از دختران کمتر از پسران کم سن و سال مهیا میشد؛ چرا که تماس بین دو جنس مخالف در اوین بسیار سخت بود و توجیه آن به سادگی امکانپذیر نمیشد. اما به علت نزدیکی بیش از حد پاسداران به زندانیان کم سن و سال امکان سوءاستفاده جنسی به سادگی فراهم میشد و آنها میتوانستند از اقتدار خود در این زمینه استفاده کنند.
متأسفانه به دلایل مختلف در طول سالهای گذشته کمتر در مورد سوءاستفاده جنسی از این دسته قربانیان صحبت به میان آمده است.
ادامه
|
|
نامهی شریرانهی نمایندهی مریم رجوی به «کانون دوستداران فرهنگ ایران» در واشنگتن شیرین نریمان یکی از نمایندگان مریم رجوی در واشنگتن همان موقع، نامه زیر را در ارتباط با من خطاب به اعضای این «کانون» نوشت. این نامه از طریق مسئولان «کانون دوستداران فرهنگ ایران» در واشنگتن که نهادی شناخته شده با ۳۵ سال سابقه است در اختیار من قرار داده شد. بسیاری از اعضای این «کانون» نامهی فوق را از طریق اعضای هیئت مدیره کانون دریافت کرده و از محتوای آن باخبرند. اینجا دیگر پای شخصیتهای حقیقی و حقوقی در میان است و مو لای درز آن نمیرود و دیگر نمیتوان پای وزارت اطلاعات و ... را به میان آورد و فرهنگ ناب فرقه را نشان میدهد.
ادامه
|
|
خامنهای و قاری قرآن فاسد، خمینی و روحانیت فاسد برای خمینی برخلاف آنچه ادعا میکرد نه شرع مهم بود و نه اسلام، مسئلهی اصلی برای او حفط قدرت و «حاکمیت اسلام » بود و برای همین تمامی کسانی را که به نوعی چنگ در چنگ مخالفان و دشمنان نظام داشتند زیر بال و پر خود میگرفت. او همین برخورد را با لاجوردی هم داشت و از برکناری او توسط شورای عالی قضایی ناراضی بود. در خاطرات رفسنجانی به این موضوع نیز اشاره میشود.
ادامه
|
|
مسابقهی فوتبال در روز تاسوعا، بمبگذاری در «حرم امام رضا» در روز عاشورادر این مدت، هوچیگران به ویژه شیادانی همچون شیخ محمد یزدی و مؤتلفهی اسلامی و مداحان و جیرهخواران بیتخامنهای، از انجام هیچ رذالتی تحت عنوان دفاع از حریم عاشورا و تاسوعا و ... فروگذار نکردند. اما به یاد داشته باشیم که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در خردادماه ۱۳۷۳ و در ظهر عاشورا، با انفجار یک بمب قوی در حرم «امن» امام رضا، مردم سوگوار را به خاک و خون کشید.
ادامه
|
|
با نحوهی کارکرد دستگاه اطلاعاتی و امنیتی در فضای مجازی آشنا شویم دستگاه امنیتی به منظور کاستن از بار فشار روی فرقهی رجوی و از بین بردن پارهای از اسناد که به آنها در مقالهام اشاره کرده بودم، صفحهی فیس بوک کمپین «صدای شهدای دههی شصت- حامیان ایرج مصداقی» را که در داخل کشور بود، از بین برد. متأسفانه تعدادی از چتهای هواداران این فرقه با اعضای «کمپین» نیز در این میان از بین رفت. در چتهای مزبور که روی صفحهی فیس بوک «کمپین» قرار داشت، هواداران «فرقه صاحبمرده» بر اساس رهنمود رهبرانشان، اعضای «کمپین» را که در داخل کشور زیر شدیدترین فشارهای دستگاه امنیتی بودند و هر لحظه بیم جانشان میرفت به وابستگی به وزارت اطلاعات و ... متهم کرده و آنچه لایق خودشان بود به این انسانهای آگاه و مسئول نسبت میدادند.
ادامه
|
|
فیروز محوی یا «دزد ناشی» کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت!«فیروز محوی» یکی از مسئولان روابط خارجی فرقهی رجوی، از بد حادثه، در تاریخ ۴ آگوست ۲۰۱۶ در هیئت یک «دزد ناشی» به «کاهدان» زده، و به سراغ «حاج آقا حسینی» میرود. احتمالاً «حاج آقا حسینی» معرف حضور خوانندگان هست. قبلاً گفتگوی او با علیرضا آوایی و غلامرضا خلفرضایی دو تن از دستاندرکاران کشتار دههی ۶۰ را در دو قسمت انتشار دادم.
ادامه
|
|
مشارکت «فرقهی رجوی» در زمینهسازی قتل «فراز» و «رها» هراس مسعود رجوی از وجود چنین «کمپینی» در داخل کشور کمتر از رژیم و دستگاه امنیتی آن نبود. اگر او قدرتی میداشت و به اعضای «کمپین» و به ویژه «رها» و «فراز» و ... دست مییافت، این دو سرنوشتی بهتر از آنچه رژیم برایشان رقم زد، نمییافتند. پس از خواندن این نوشته میتوانید در مورد این ادعای من قضاوت کنید. داوری در مورد این که چه کسانی «مبارزان فرهیخته» بودند و چه کسانی «سربازان گمنام آقا امام زمان»، چندان سخت نیست. «فراز» و «رها» با بذل جانشان در راه رهایی مردم ایران و پژواک صدای قتلعام شدگان موجب روسیاهی دیگری برای «فرقه رجوی» و رهبران خائن آن شدند. در این نوشته به چگونگی خاموشی این «کمپین» و همراهی اجامر و اوباش فرقه رجوی با جانیان در «خاموش کردن» «فراز» و «رها»...
ادامه
|
|
«فراز» و «رها» جدیدترین قربانیان «قتلهای زنجیرهای»داستان زندگی «فراز» و «رها» ، ادامهی سرنوشت خونبار و تلخ نسلی است که پس از حاکم شدن نکبت اسلامی بر کشورمان، در دههی ۶۰ به قربانگاه رفت. بیست و هشت سال از کشتار بیرحمانهی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ میگذرد و من دردمندانه و با اندوه بسیار از خواهر و برادری مینویسم که در «پژواک» دادن به صدای قتلعام شدگان، به ویژه قربانیان کشتار ۶۷ که آیتالله منتظری از آن به عنوان «بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی» نام میبرد، از هیچ چیز دریغ نکردند و عاقبت غریبانه خاموش شدند و به کهکشهان درخشان مبارزات مردم ایران پیوستند. جانیان با قتل بیرحمانهی آنها برگ دیگری به کارنامه قطور جنایات رژیم جرم و جنایت افزودند.
ادامه
|
|
محسنی اژهای همچنان محرمانه حکم قتل صادر میکند محسنی اژهای طی سالهایی که به عنوان نمایندهی دادستانی در وزارت اطلاعات حضور داشت نقش فعالی در پروژهی ربودن زندانیان سیاسی سابق مجاهد و سر به نیست کردن آنها در پروژهی «الغدیر» داشت. طی این سالها مقامات امنیتی و قضایی مطلقا مسئولیت دستگیری آنها را به عهده نمیگرفتند و به همین دلیل خانوادههای زیادی همچنان از سرنوشت عزیزانشان بیاطلاع هستند.
ادامه
|
|
رازینی قاتلی که به جنایاتش «افتخار» میکند میترا و ماندانا مجاوریان که دخترعموی یکدیگر بودند روز اول و دوم دیماه ۱۳۶۰ به حکم رازینی در مشهد اعدام شدند. گفته میشود این دو قبل از اعدام به «عقد شرعی» پاسداران درآمده و مورد تجاوز قرار گرفتند. آقای مجاوریان را میبینم. پیرمرد پشتاش خمیده شده، چشمانش ناراحت است، اما همچنان در آرزوی اجرای عدالت است. این دو تنها زنانی نبودند که در دوران قدر قدرتی رازینی و پورمحمدی در مشهد اعدام شدند.
ادامه
|
|
پورمحمدی جنایتکاری که شبها راحت میخوابدپورمحمدی با بیرحمی دستور میداد تا قبرهای اعدام شدگان با بولدزر صاف شود و اگر همراهی کاظم گورکن، قبرکن معروف بندرعباس نبود چه بسا خانوادهها هیچگاه موفق به شناسایی گورهای عزیزان خود نمیشدند. [5]
پورمحمدی سپس در بهمنماه ۱۳۶۰ برای مدتی کوتاهی به قم بازگشت و همدرس روحالله حسینیان شد و بلافاصله به عنوان مبلغ به دزفول رفت اما چون نیاز به جنایتکار داشتند او فراخوانده شد و برای سرکوب به کرمانشاه رفت و به جنایاتاش در غرب کشور ادامه داد. عاقبت وی در سال ۶۱ در مشهد به علی رازینی پیوست و این دو، سرکوب نیروهای سیاسی در استان خراسان را پی گرفتند.
ادامه
|
|
آمار واقعی زندانیان قتلعامشده در تابستان ۶۷ و جعلیات پیرامون گور دستهجمعی این آمارهای جعلی، مطلقاً به جنبش دادخواهی کمک نمیکند بلکه دیگر ادعاهای ما را نیز زیر سؤال برده و از اعتبار آنها میکاهد. نباید اجازه دهیم مردم و نهادهای بینالمللی اعتماد خود را به گزارشهای ما از دست دهند. ضربه به اعتماد مردم جبرانناپذیر است. این ادعاهای دروغ به جانیان کمک میکند. ما نیاز به داستانسرایی و ارائهی آمار دروغ نداریم. فاجعه به قدر کافی بزرگ است.
ادامه
|
|
فیلم کامل گفتگوی ایرج مصداقی با معاون مصطفی پورمحمدی در ژاپن در طول گفتگو سعی میکردم آرامشم را حفظ کنم تا بلندیان به ادامهی صحبت راغب شود. او از این امکان برخوردار بود که هر لحظه گفتگو را قطع کند و یا از مأموران امنیتی اجلاس بخواهد مانع کار ما شوند. فکر نمیکردم امکان گفتگویی ۳۵ دقیقهای دست دهد به همین دلیل در حالی که با او صحبت میکردم سعی داشتم به مطالبی که مهم بود اشاره کنم بدون این که حساسیت او را جلب کنم. برای همین سعی میکردم کلماتی را به کار نبرم که باعث واکنش او شود. و همین گفتگو را سخت میکرد. باید به گونهای رفتار میکردم و سخن میگفتم که او فکر کند یک دیالوگ معمولی بین دو نفر با نظرات متفاوت است. خوشبختانه او تا انتهای گفتگو، مرا نشناخت.
ادامه
|
|
«حاجی علوی و حاجی فلاحی» یا «حاجی رجوی و حاجی خزایی» این بیشرم و حیا وعده داد که «بزودی در یک بررسی جرم شناسی و کشف جعل و دستکاری در سند» به این موضوع خواهد پرداخت. «جرم شناس» فرقه و مأمور ۰۰۷ متخصص «کشف جعل و دستکاری در سند»، نمیدانست که ولینعمتهای او در جای دیگری بند را آب داده و همین عکس را که «کارشناس» و «جرمشناس» زهوار در رفته مدعی است «ناشیانه توسط حاجی علوی و حاجی فلاحی» تولید شده، دو سال پیش با یک «افتضاح بیسابقه» چاپ کرده و همان موقع نیز بیشرمانه واقعیت را وارونه جلوه داده بودند. در واقع تلاش «مأمور ۰۰۷» و پیش کشیدن داستان «شگرد دستکاری در سند» دردی از دردهای بیدرمان فرقه و «رهبر مرحوم» و «رئیس جمهور برگزیده»ی سوگواراش را درمان نمیکند.
ادامه
|
|
گفتگو با آوایی بازرس ویژه روحانی و خلفرضایی قاضی دیوان عالی کشور، عاملان کشتار دههی ۶۰ (بخش دوم) امام عزیز و آگاه ما دارای بصیرت الهی بوده و از امام زمان خط و مشیها را دریافت میكردهاند و البته كه ایشان به وضوح آگاه بر خطر این جانیان در بند بود و میدانستند كه چنانچه اینها به درك واصل نشوند تهدید بدی برای جامعه و امت حزبالله خواهند بود و البته كه پدر اینها كه آمریكای فاسد و امپریالیسم خونخوار باشد نتوانسته نظام مقدس جمهوری اسلامی را تغییر بدهد یا چوبی لای چرخش بگذارد اما موضوع كشتهشدن بخشی از مردم بوده است. شما فكرش را بكنید جامعهای كه هشت سال تمام در جنگی نابرابر در جبهههای مختلف بوده و حالا بالطبع از نفس افتاده و نیروهایش خستهاند و مهمات رو به پایان است، در فردای قطع نامه معروف ۵۹۸ یكهو با ستون عظیمی از این مارمولكها و حشرات موذی مواجه میشود! با طوفان ملخها و سوسكها مواجه میشود!؟ خب؟ انتظار عقلی و سیاسی و نظامی چه حكم میكند؟
ادامه
|
|
گفتگوی اختصاصی با علیرضا آوایی یکی از مسئولان کشتار ۶۷ (قسمت اول)
به سختی میتوان اعتماد جانیانی چون آوایی و خلفرضایی را کسب کرد. امکان گفتگو از طریق تلفن راجع به موضوع اعدامهای دههی ۶۰ با آنها تقریباً غیرممکن بود. آوایی به مخیلهی عقلش هم خطور نمیکرد برای انجام گفتگو با وی، طرح مراجعه به منزلش ریخته شود. برای انجام گفتگوی حضوری یکی از جوانان در جنوب کشور، با فراهم آوردن تمهیدات لازم به دیدار او در منزلش رفت.
آوایی مانند بسیاری از صاحبمنصبان رژیم، دارای دو همسر رسمی و تعدادی نامعلوم صیغه به وقت لزوم است. او اصالتاً دزفولی است و یکی از همسران او در اهواز زندگی میکند.
ادامه
|
|
نگاهی گذرا به ریشههای قتلعام زندانیان در سالهای ۶۰ و ۶۷ ۱۵ سال پیش وقتی تصمیم گرفتم خاطرات دوران دهه سالهی زندانم را بنویسم، اولین بخش کتاب چهارجلدی «نه زیستن نه مرگ» که نوشتم، همین بخش بود. البته در ترکیب کتاب در جلد چهارم «... تا طلوع انگور» آمده است. در واقع با این نگاه بود که آغاز به نوشتن یک دوره از تاریخ کشورمان که در زندانهای تهران، شکل گرفته بود، کردم. میخواستم تجربهای را که به بهای سنگینی به دست آورده بودم، با نسلی که آن دوران را ندیده و یا فراموش کرده است در میان بگذارم.
امروز بعد از ۱۵ سال به انتشار دوبارهی تمام و کمال آن در قالب یک مقاله اقدام میکنم و از همه نیروها و شخصیتهای سیاسی دعوت میکنم فارغ از همهی حب و بغضها، در آن اندیشه کنند. آیینهای است که خودمان را در آن میتوانیم ببینیم.
ادامه
|
|
دلایل واقعی کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷در سال ۱۳۸۵ مقاله زیر را با استفاده از آنچه که در جلد سوم کتاب «نه زیستن نه مرگ» خاطراتم از دوران زندان آمده است، تهیه کرده و انتشار دادم. انتشار فایل صوتی مربوط به دیدار اعضای هیأت کشتار ۶۷ با آیتالله منتظری و تأکید ایشان روی برنامهریزی این کشتار از سالها قبل، مرا واداشت تا این مقاله را دوباره انتشار دهم؛ باشد که به روایت واقعی تاریخ میهنمان و یکی از بیرحمانهترین کشتارهای تاریخ معاصر کمک کند. جانیان و حامیانشان از «بیتامام» گرفته تا جعفر منتظری «دادستان کل کشور» و «صادق لاریجانی» و «موسوی بجنوردی» و ... میکوشند ادعاهای آیتالله منتظری را غیرواقعی جلوه دهند.
ادامه
|
|
ادعای جدید فرقه «صاحبمرده» رجوی مبنی بر عضویت من در هیأت کشتار ۶۷!«فرقه صاحبمرده» رجوی، در سراشیبی سقوط هر روز ابعاد جدیدی از پستی و رذالت را به نمایش میگذارد. این فرقه با سرقت نام «پژواک ایران» و با راهاندازی وبلاگ جعلی «پژواک ایران زمین»، با دستبردن در نوار صوتی دیدار آیتالله منتظری با اعضای هیأت کشتار ۶۷ و تغییر بخشی از آن، مدعی شده است که در جریان کشتار ۶۷ من به اعضای هیأت کشتار ۶۷ در مورد اعدام زندانیان «مشورت» دادهام. و مرا به عنوان یکی از «عاملان و دستاندرکاران قتلعامهای دهه ۶۰» معرفی کردهاند.
ادامه
|
|
گزارش کذب هیأت کشتار ۶۷ به آیتالله منتظریاعضای هیأت همچنین تأکید میکنند که حدود ۲۶ نفر را که در زمان دستگیری ۱۶، ۱۷ ساله بودند اعدام نکردهاند. این هم کذب محض است تا همان تاریخ افراد زیر که من غالب آنها را از نزدیک میشناسم و با تعدادی از آنها همسلول بودهام، اعدام کرده بودند. این افراد در هنگام دستگیری بین ۱۵ سال تا ۱۷ سال سن داشتند.
ادامه
|
|
خروج مأموران ساواک از کشور در دیماه ۵۷،سفر به اسرائیل و اخراج از این کشور(گفتگو با پرویز معتمد)قط بختیار شنود نمیشد، دستور ریاست کمیته این بود که مکالمات افراد مورد تماس ارتشبد قرهباغی و شاهپور بختیار همه روزه قبل از ۶ بعدازظهر به دفتر ریاست ساواک ارسال شود. از بخش فنی درخواست کردم ۵ نوار خط تلفن.... (مربوط به شاهپور بختیار، قرهباغی، کریم سنجابی، مهندس مهدی بازرگان و احمد صدر حاجسیدجوادی) قبل از ۱ بعد اظهر تا اطلاع ثانوی به دفتر کمیته تحویل گردد.
ادامه
|
|
پاسخی به ادعاهای بهروز جلیلیان در مورد«نه زیستن نه مرگ» نکتهای که جلیلیان و تراب حقشناس روی آن حساب نکرده بودند این بود که متن بازجوییهای حسین روحانی منتشر شده باشد. آنها پیش خود فکر کرده بودند در نبود حسین روحانی و مسعود جیگارهای میتوانند با گرفتن قیافه حق به جانب، منکر همهی قضایا شوند و من را متهم به دروغگویی و داستانسرایی کنند.
در این مورد برای محک زدن و سنجش میزان صداقت آقای تراب حقشناس و آقای جلیلیان و نشان دادن بیپرنسیبیهایی که برای پوشاندن حقایق انجام دادهاند توجه شما را به متن بازجویی حسین روحانی که در صفحهی ۳۵۸ کتاب «بررسی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۵۴» انتشار یافته جلب میکنم.
ادامه
|
|
بدون شرح! آیا مسعود رجوی پاسخی برای این اسناد دارد؟ آنچه در زیر مشاهده میکنید اسناد محرمانه ساواک در مورد مسعود رجوی است که هیچگاه اصالت آن توسط او و نزدیکانش زیر سؤال برده نشد. از نظر من مسعود رجوی پس از دستگیری در بازجوییهای ساواک از خود ضعف و سستی نشان داده بود.
تصور کنید اسناد زیر یا بسیار سستتر و ضعیفتر از آنها علیه یکی از چهرههای مخالف مسعود رجوی انتشار یافته بود آیا او و نزدیکانش آبرو برای او باقی می گذاشتند؟ آیا به او فرصت دفاع از خود می دادند؟ آیا توضیحات او را می پذیرفتند؟
ادامه
|
|
آقای همنشین بهار! منظور وزیر کار امیر قاسم معینی است و نه هوشنگ انصاری آقای همنشین بهار اگر هم و غم خودشان را صرف امر دیگری میکردند و انگیزهشان صرفاً کشف حقیقت بود، با کمی صبر و تأمل و پرس و جو متوجه میشدند که ساختمان وزارت اقتصاد و دارایی از زمان رضا شاه واقع در توپخانه خیابان باب همایون است و آنچه مجاور خیابان بهبودی و در خیابان آیزنهاور [آزادی فعلی] قرار دارد ساختمان بیست طبقه وزارت کار است هرکس که از محل گذر کرده باشد حتماً پارکنیگ آن را دیده است.
ادامه
|
|
اگر بهشتی زنده میماند چه میشد؟ در سالهای اخیر با توجه به سیر قهقرایی که جمهوری اسلامی طی کرده و فاجعهای که کشور از سر گذرانده هستند کسانی که بدون توجه به مختصات «اسلام سیاسی» و پتانسیل مخرب و ویرانگر آن از سر استیصال یا خوشخیالی تبلیغ میکنند چنانچه بهشتی زنده میماند با توجه به «عقلانیت» و «درایتی» که داشت، جمهوری اسلامی مسیری دیگری را میرفت و چه بسا کشور روی آرامش میدید. طبیعی است هیچکس با قاطعیت نمیتواند بگوید اگر او زنده میماند چه اتفاقاتی میافتاد ، اما بررسی زندگی سیاسی بهشتی و میراثی که از خود به جا گذاشت به ما در این ارزیابی و صحت و سقم ادعاهای مطرح شده کمک میکند.
ادامه
|
|
آیا عقلانیتی در اشرف دهقانی هست؟نوشتهای که از تیتر آن معلوم است با فردی که از سلامت روانی برخوردار باشد روبرو نیستیم. او که روح «امام زمان» درش حلول کرده و به «غیبت صغری رفته» و تنها «نواب خاص» نائل به زیارتش میشوند و پیامهای احتمالی وی را به مشتاقان میرسانند، در این نوشته فرهنگ ناب خود را نیز به نمایش میگذارد. اشرف دهقانی نه «چریک» است و نه «فدایی خلق» که هریک معانی و مفاهیم خاص خود را دارند اما تا بخواهید لاف در غربت میزند و خود را یگانه «چریک» عالم فرض میکند. در لینک زیر به صورت اجمالی به ادعاهای او پاسخ دادم.
ادامه
|
|
مهدی سامع سرباز «ولی فقیه» در غیبت و «ارتجاع مغلوب» پس از انتشار یک سلسله گفتگوی من با آقای پرویز معتمد مسئول تیمهای تعقیب و مراقبت ساواک، مهدی سامع در یک فرار به جلو به اشارهی مسعود رجوی و «بیت رهبری» در اورسورواز، پا به میدان نهاد تا بلکه افتضاحات صورت گرفته را جمع و جور کند. او که پیشتر ۵ ملاقات با آقای پرویز معتمد در کافههای پاریس داشت و ایشان را به صرف قهوه دعوت میکرد و میکوشید او را به دیدار محسن رضایی یکی از مسئولان «بیت رهبری» مغلوب در اورسورواز ببرد، یکباره خواب نما شده و در مقالهی شریرانهای که در سایتهای مجاهدین و سایت خودش انتشار یافت و توسط دلدادگان «ارتجاع مغلوب» در تلگرام و فضای مجازی انتشار یافت، مدعی کشف «جعلیات ساواکی و ساوامایی (معتمد – مصداقی) شد.
ادامه
|
|
گوشههایی از زندگی سراسر فساد کامران دانشجو چشموچراغ خامنهای در دانشگاههاکامران دانشجو شخصاً از انواع مشروبات الکلی برندهای مشهور جهانی استفاده میکند. در مواردی که اطلاع دارم وی هنگام برقراری رابطهی جنسی به تمسخر آیات قرآن و مهمترین شعارهای اسلامی مانند «لا اله الا الله»، و ... میپرداخت و به جای «الله»، معبود خود را «چیز» دیگری که شرم مانع توصیف آن است، معرفی میکرد و مستانه همراه با موزیک میرقصید و همچون چهارپایان راه میرفت و ...این «سرباز نظام» که «ولی فقیه مسلمین جهان»، ضمن «خدا قوت گویی» به او، ویژگیاش را «کار بیوقفه و خودداری از آسودگی و استراحت» مینامد، هنگام لذتجویی جنسی، به تمسخر «شهدا»ی جنگ ایران و عراق و «سادات» و «بهشت» و ... پرداخته و به همراه رفتار عجیب و مشمئزکنندهاش، جملات و کلمات رکیک و شنیعی بر زبان میآورد.
ادامه
|
|
آیا عقلانیتی در اشرف دهقانی هست؟نوشتهای که از تیتر آن معلوم است با فردی که از سلامت روانی برخوردار باشد روبرو نیستیم. او که روح «امام زمان» درش حلول کرده و به «غیبت صغری رفته» و تنها «نواب خاص» نائل به زیارتش میشوند و پیامهای احتمالی وی را به مشتاقان میرسانند، در این نوشته فرهنگ ناب خود را نیز به نمایش میگذارد. اشرف دهقانی نه «چریک» است و نه «فدایی خلق» که هریک معانی خاص خود را دارند اما تا بخواهید لاف در غربت میزند و خود را یگانه «چریک» عالم فرض میکند. در لینک زیر به صورت اجمالی به ادعاهای او پاسخ دادم.
ادامه
|
|
تلاش دستگاه اطلاعاتی رژیم برای تماس با پرویز ثابتی، ایجاد رابطه با آمریکا، شکایت از مجاهدین در گفتگو با پرویز معتمد نه به جای آن که با آقای ثابتی تماس بگیرم با «س – ج» یکی از معاونتهای اداره کل سوم تماس گرفتم. او در زمان یاد شده در یکی از دانشکدههای مهم نظامی آمریکا تدریس میکرد. او یک نظامی خوب بود. جزو بهترینها بود اما اطلاعاتی نبود. میخواستم سر از داستان در بیاورم و ببینم تا کجا پیش میروند و موضوع چقدر جدی است.
ادامه
|
|
نگاهی دوباره به نامه نگاری دبیر کنفدراسیون جهانی محصلین و مصطفی خمینی در دههی ۴۰ بیمناسبت ندیدم به منظور روشن شدن بخشی از تاریخ میهنمان، اشارهی دوبارهای داشته باشم به نامهنگاری آقای خسرو شاکری دبیر کنفدراسیون جهانی محصلین با مصطفی خمینی. این که فعالان چپ ایران چه نکتهی مثبتی در خمینیها دیده بودند هنوز بر من معلوم نیست. امیدوارم خودشان در این رابطه توضیح دهند. اگر هریک از ما مسئولت اشتباهات تاریخی خود را نپذیریم عملاً نمیتوانیم آینده درستی را هم رقم بزنیم.
ادامه
|
|
مهدی سامع و «سه تفنگدار»ش از نظر من خود مهدی سامع هم ارزش چندانی برای پرداختن ندارد، چه برسد به امیر ابراهیمی یکی از مسئولان «سازمان» چند نفرهاش، که در دنیای وانفسای «اپوزیسیون» مزهپران هم شده است. اما برای پیبردن به افلاس «سازمان»ی که مسعود رجوی میکوشد آن را به عنوان وارث «چریکهای فدایی خلق» و جاودانههایی چون مسعود احمد زاده، امیر پرویز پویان، عباس مفتاحی، حمید اشرف و ... قالب کند، لازم میبینم توضیح کوتاهی بدهم.
ادامه
|
|
بازداشت و دوران «حصر» خمینی تا تبعید در گفتگو با پرویز معتمد
ولله ما یکی از این کارها را که شما گفتید فرانسویها انجام دادند، نکردیم. برای اجرای دستور دستگیری آیتالله خمینی، پرسنل عملیات شهربانی قم و ۵۰ نفر از گارد شهربانی در شب حادثه در ۱۰ کیلومتری شهر قم، دور از جاده اصلی مستقر شدند. ساعت از نیمه شب گذشته بود که به سمت قم حرکت کردیم. قبل از حرکت طبق قرار قبلی دستور قطع تلفن و تلگراف قم را از ساعت ۳ صبح ابلاغ شد. چهار صبح به دروازه قم رسیدیم. در آنجا رئیس شهربانی و افسران تحت امر ایشان با اکیپ اعزامی نهایت همکاری را کردند.
ادامه
|
|
حمید اسدیان «مدیحه سرای» دربار رجوی و «ارزش غایی کلمات» افلاس مسعود رجوی و مدیحهسرایان او اینجاست که مجبور میشوند برای عرض اندام و ابراز وجود به «سرقت ادبی» از خاطرات کسی روی آورند که او را خیرهسرانه و بیشرمانه «تواب تشنبه به خون» مینامند. (۲) ملاحظه کنید چگونه خاطرات شخصی من و شوخیام با حسین فیضآبادی و ماجرایی که پس از آن به وجود آمد را به سرقت میبرند. اعتراض من نه به خاطر حذف نام خودم، بلکه روشنگری در مورد فرهنگ زشت و ناپسند رهبری مجاهدین است که تا پایین ترین لایههای این سازمان اشاعه پیدا کرده است.
ادامه
|
|
جنگ و گریز ساواک با چریک «افسانه»ای حمید اشرف از نگاهی دیگر برای روشن شدن چگونگی به تور افتادن حمید اشرف و جنگ و گریز مداوم ساواک با او، به گفتگو با پرویز معتمد پراختم که از نزدیک در جریان تعقیب و مراقبت از حمید اشرف طی سالهای ۵۴ و ۵۵ بوده است. خواننده این گفتگو میتواند از دریچهای دیگر به موضوع بنگرد. موارد مطرح شده را رد یا تأیید کند. برای من مهم طرح موضوعات و شنیدن روایت از سمتی دیگر است. چه بسا در رسیدن به واقعیت به ما کمک کند. هدف من در این گفتگو شنیدن روایت بود و نمیخواستم در مورد مسائلی که راوی مایل به گفتگو در مورد آنها نبود اصرار کنم و یا به چند و چون در مورد مسائل بپردازم. بیشتر شنونده بودم.
ادامه
|
|
نگاهی اجمالی به سناریوی رژیم در مورد «زن» دستگیر شده در آلبانیپنهانکاری و تلاش برای آگاه نشدن مردم شیوهی مورد پذیرش جهان مدرن و پیشرفته نیست. آیا عجیب نیست اینترپل میداند فرد دستگیر شده چه کسی است، مجاهدین سیر تا پیاز را در مورد او میدانند، رژیم جزئیات توطئه را برنامه ریزی کرده و در این وسط فقط مردم ایران اطلاعی ندارند! آیا هم مجاهدین و هم رژیم مردم را «نامحرم» نمیشناسند؟ چه دلیل امنیتی یا حقوقی، رژیم و مجاهدین برای عدم انتشار نام فرد دستگیر شده و دلایل آن دارند؟
ادامه
|
|
مصطفی تاج زاده و «امام خمینی» و «دوران طلایی »خمینی مسئول ویران شدن ایران و نکبتی که بدان دچار شدهایم است و نه خامنهای. خامنهای و همه زمامداران کشورمان در طول این ۳۷ سال محصول اندیشه و ایدئولوژی راهنمایی هستند که او در این کشور حاکم کرد. تلاش شما برای آشتیدادن نسل جوان با «رهبر فقید انقلاب» راه به جایی نخواهد برد. مظلومیت یک نسل او را از «ماه به چاه» کشید. باور کنید عروجی دوباره برای او متصور نیست. چرخ تاریخ به عقب باز نمیگردد.
ادامه
|
|
دسته گل جدیدی که «تیرخلاص» زن اوین به آب داد درک نفرتی که پشت صفات به کار برده شده از سوی یک تواب تیرخلاص زن دههی ۶۰ نهفته کار سختی نیست. چه نیازی است این همه دشنام علیه یک زندانی رنجدیده نوشته شود. داوری در مورد این که چه کسی «مشنگ»و «عقبافتاده» و «شوت» است به عقل و فهم زیادی احتیاج ندارد. درزی آنقدر شعور ندارد که بفهمد «سیکوپات» فحش و ناسزا نیست. نوعی بیماری است که باید آن را فهمید و درک کرد. از آن برای دشنام دادن استفاده نمیکنند.
ادامه
|
|
داستان «استاد ادبیات از خراسان سرفراز» و «دیپلمات اسکاندیناوی»عجیب است، این «استاد ادبیات از خراسان سرفراز»، قبل از انتشار مقالهی من، یادش نبود به این نادره دهر، فرق صائب تبریزی و حافظ را «طی یک یادآوری توضیح» دهد!
عجیبتر آن که این «علامه بحرالعلوم»، بعد از انتشار مقالهی من اعتراف به اشتباهش میکند! حتماً انتظار دارند خواننده بپذیرد که همهی اینها اتفاقی است و حضرات از «صداقت» کافی هم برخوردارند. یعنی هم قسم حضرت عباس که «استاد ادبیات از خراسان سرفراز» باشد را باور کنند و هم دم خروس «خوش الحان» را که «دیپلمات اسکاندیناوی یا کافه گرانده» باشد!
ادامه
|
|
جنگ نیابتی شیعه و سنی و تعطیلی نهم ربیعالاول «آغاز امامت ولی عصر» و «عیدالزهرا»احمدینژاد عمد داشت که در بزرگترین مجمع بینالمللی و در حضور نمایندگان و رؤسای کشورهای جهان «دعای افتتاح» و یا دعای امام زمان را بخواند و پیام «دولت کریمه» را به گوش جهانیان برساند.
رسیدگی به مسجد دورافتاده و بیرونق «جمکران» هم از دوران شهرداری احمدینژاد و با چراغ سبز خامنهای و به منظور آغاز پروژهی «دولت اسلامی» شروع شد و روز به روز بر جلال و جبروت آن افزوده گردید. اعضای هیئت دولت احمدی نژاد میثاقنامهی خود را در چاه این مسجد انداختند.
ادامه
|
|
«پرچم سرخ» تکان دادن سعید سلطانپور در روایت مجاهدینبه اطلاع این «کارگر سابق» که در دههی ۶۰ «با اسم دیگرى در چند کارخانه مشغول به کار بوده» و مسئولان «بابصیرت» مجاهدین که هر از چندی به امثال این «کارگر سابق» و «دکتر فعلی» دستور کار برای نوشتن میدهند میرسانم که روز اول ماه مه مطابق با ۱۱ اردیبهشت است و نه اول اردیبهشت. سعید سلطانپور روز ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ در مراسم عروسیاش دستگیر و روانه اوین شد و نمیتوانست اول ماه مه در «خیابانهای تهران» رژه برود و «پرچم سرخ» به دست گیرد و با تکان دادن آن «شور خاصی» برانگیزد.
ادامه
|
|
مروری بر «زخمی شدن قاسم سلیمانی» و «درب ضد انفجار اتمی» در تونل زیر زمینی سپاه در روایت مسعود رجوی هرچه جلوتر میرویم در همهی زمینهها، سقوط «زوج رجوی» که یکی در «اورسورواز» مستقر است و دیگری در «ناکجا آباد» مخفی است، تشدید میشود. دستوپا زدنهای آنها را که همراه با تهدید و هتاکی است و گاه از مرز بیشرمی فراتر میرود از همین منظر باید نگریست. در این نوشته به منظور تنویر افکار عمومی تنها به چند مورد تلاش ناشیانهی «ولی فقیه» سابقاً مستقر در بغداد، در زمینهی جعل خبر میپردازم. چرا که ممکن است در آینده اینجا و آن جا نیروهای سیاسی و یا رسانهها فریب ...
ادامه
|
|
جاودانههای خانوادهی محمدرحیمی در شعر زنده یاد نصیر نصیری پاییز ۱۳۶۷ تازه به سالن ۲ گوهردشت منتقل شده بودیم. هوشنگ محمدرحیمی یکی از نامههای پر مهر سهیلا (فرنگیس) خواهر کوچکترش را که در کشتار ۶۷ جاودانه شده بود به دستم داد. تاریخ نامه برمیگشت به تیرماه ۱۳۶۶. آن روزها کمتر چنین نامههایی را به دست زندانی میرساندند. اما ظاهراً چون هم عباس و هم سهیلا زندانی و هر دو در گوهردشت اسیر بودند نامه پنج خطی را داده بودند. شاید هم از دستشان در رفته بود و آن را درست و حسابی نخوانده بودند.نامه خطاب به عباس برادر بزرگتر سهیلا بود. پس از اعدام سهیلا و مهری...
ادامه
|
|
شبکهی نفوذی مجاهدین در رژیم، قربانی «خیانت» مسعود رجوی (بخشی از گزارش ۹۳) در پاییز ۱۳۶۷ در روزهایی که مردم میهنمان از کشتار وسیع زندانیان در زندانها آگاه میشدند و خانوادهها خبر اعدام فرزندانشان را از قاتلان دریافت میکردند، فاجعهی دیگری هم رخ داد که راز آن در هیاهوی کشتار زندانیان سیاسی و پنهانکاری عامدانهی رهبری مجاهدین از پرده بیرون نیفتاد. در اواخر آبان و اوایل آذر ۶۷ بود که شبکهی نفوذیهای مجاهدین در رژیم، توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند. خبر آن، سال بعد ...
ادامه
|
|
فیروز الوندی و «لالههای سرنگونش» دیوار توالت۲ از همهی توالتها کوتاهتر بود و مزیت آن در این بود که زیر درش بسته بود و از بیرون، داخل توالت پیدا نبود. در حالی که بقیهی توالتها قسمت پایینی درشان باز بود و از آن جایی که داخل توالت پیدا بود، کسی نمیتوانست خود را در آنها دار بزند. فیروز با بستن یک سر طناب به لولهی کوتاه سیفون توالت و گرهزدن آن به دور گردن و زانوی چپاش، دو دست خود را روی دیوارهای اطراف توالت قرار داده و روی یک پا به هوا پریده بود و با تمام قوا، در حالی که پای بستهاش را روی هوا گرفته بود، روی آن پای دیگرش نشسته بود. این حرکت باعث فشار آوردن به گردنش شده و دست و پا زدنهای بعدی نیز باعث انتقال هرچه بیشتر فشار پای بستهاش روی گردنش شده و سرانجام به خفه شدنش کمک کرده بود...
ادامه
|
|
«سرقت» شعرهای نصیر نصیری توسط مجاهدین و استفاده از آن در خاطرات محمود رویایی!مسعود رجوی پس از آن که در اقدامی خیانتکارانه دستور رها کردن نصیر نصیری روی مرز ایران و عراق را داد، کوشید تا از شعرهای او به نفع خود سوءاستفاده کند.
برای پیشبرد این سیاست، محمود رویایی یکی از مداحان وی مورد توجه قرار گرفت. از قرار معلوم پارهای از اشعار نصیر نصیری که در «اشرف» مصادره شده بودند، در اختیار وی قرار میگیرند. محمود رویایی نیز که دیگر هیچ سنخیتی با نگاه و منش و احساس نصیر نصیری نداشت، با دهان کجی به دوست قدیمیاش نصیر، خاطراتش را مزین به شعرهای او میکند و سر هریک داستانی غیرواقعی تولید میکند. در نقدی که سال ۱۳۸۷ در مورد کتاب خاطرات رویایی نوشتم، به زشتی کار وی اشاره کردم.
ادامه
|
|
نصیر نصیری همچون «بادی سرگردان» در جستجوی آشیانهاشدر شعر نصیر میشود بازتاب احساس زندانیان به هنگام سربرآوردن دیوار یأس در چشمانداز پس از کشتار تابستان ۶۷ را دید. همچنین رفتوبازگشتها و پرسه زدنهای مدام شاعر میان دغدغهها و اندوه بیپایان، و دلداری دادن به خویش و همبندان و راهی به امید جستن؛ در این اشعار موج میزند. لحن او در این شعرها گاهی پچپچهوار است و گاهی انگاری نهیبی به خود و دوستان در زنجیرش میزند.
ادامه
|
|
آیا رژیم قصد آزادی رابرت لوینسون را دارد؟پس از امضای قرارداد برجام و رفع تحریمهای بینالمللی و موفقیت نسبی دولت روحانی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان، این بهترین زمانی است که دولت اسلامی میتواند او را آزاد کند و از تبعات آن نگرانی چندانی نداشته باشد.
چنانچه آزادی او در این شرایط محقق نشود میتوان نتیجه گرفت که لوینسون در بازداشت نیروهای رژیم فوت کرده و آدمربایان هر از چندی با مطرح کردن نام وی قصد مانور روی موضوع او را داشته و چیزی برای عرضه ندارند.
ادامه
|
|
سیدابراهیم رئیسی جنایتکاری در مقام تولیت «آستان ضامن آهو» انتخاب سید ابراهیم رئیسی به ریاست بارگاه «امام رضا» که در تبلیغات شیعی معروف به «ضامن آهو» است به اندازه کافی گویا و روشنگر است. خامنه ای انتخاب های گوناگونی داشت اما یکی از بدنام ترین و بزرگترین جنایتکاران 4 دهه گذشته را به تولیت این «آستان» برمی گزیند که با هر تفسیری روی یزید بن معاویه را سپید کرده و برخلاف او به «اسیر کشی» پرداخت.
ادامه
|
|
در رثای دکتر هادی اسماعیلزاده حقوقدان بزرگ میهن مان در تاریخ 18/3/93 به دعوت آقای صلواتی به اتفاق وکلای محترمم به شعبه 15 دادگاه انقلاب مراجعه کردم . در کمال ناباوری و حیرت شاهد درخواستی از سوی آقای صلواتی شدم که دلیل اصلی نگارش این نامه است. آقای صلواتی در حضور وکلای من اعلام داشتند که “نظر من حبس است اما پیشنهاد می کنم شما بروید و با کارشناسان وزارت اطلاعات مذاکره کنید.” و ادامه دادند “مگر مسئله شما این نیست که بروید فرانسه و فرزندانتان را ببینید و قلبتان را مداوا کنید.” بی تردید می دانستم که آنچه از من خواهند خواست، خلاف عقیده من خواهد بود. همانجا به وکیلم گفتم برای خودفروشی زمان برای من پیرمرد 74 ساله و بعد از آنچه بر من تا کنون روا داشتند، بسیار دیر هنگام است و بی فوت وقت پاسخ دادم “هرگز،هرگز.”
ادامه
|
|
دزد ناشی به کاهدان می زند («جنون» مسعود رجوی) رضا رشیدی که بیانیه زندانیان سیاسی در گرامیداشت یاد عباس محمدرحیمی را امضا کردهاست، یکی از قدیمیترین زندانیان سیاسی پس از انقلاب ضد سلطنتی و جان به در بردگان کشتار ۶۷ است. او در سال ۵۹ دستگیر و پس از تحمل یک سال زندان پیش از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ آزاد شد و سپس دوباره دستگیر و پس از کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ آزاد شد. رضا رشیدی عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران است . او یکی از دوستان عباس بود که در دوران بیماری عباس نیز بارها از او در بیمارستان عیادت کرد. رضا رشیدی که امروز مسعود رجوی با توسل به یک تشابه اسمی امضای بیانیه زندانیان سیاسی توسط او را منکر میشود و آنچه شایسته خودش است به دیگران نسبت می دهد تنها بیانیه زندانیان سیاسی را امضا نکرده است. او پیشتر دو یادداشت در ارتباط با عباس نوشته بود.
ادامه
|
|
«چه بی ثمر به در میکوبم» نگاهی به چند شعر نصیر نصیری در این نوشته قصد تفسیر شعر و نگاه نصیر نصیری را ندارم بلکه میکوشم خوانندگان را با فضای ذهنی نصیر آشنا کنم.او معتقد بود شعر بایستی ساده باشد و به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار کند. در شعر او عمیقترین مفاهیم در سادهترین کلمات بیان میشوند.درک عمیق زیبا نیست/ آنچه میشنوی / بانگ هنگ هماهنگ آهنگیست / که به وسعت گوشهای تو میرسد/ و در بی زمانی میمیرد/ در تشریح زیبایی شاپرکها/ به کرم کوچک حقیری میرسیم / و در ترکیب قلهها/ غبارهایی بیسخن کنار هم نشستهاند.
ادامه
|
|
عباس رحیمی آن «جان شیفته» نیمه شب سپهر با محبت و اعتماد به نفسی شگرف همچون مادری که کودکش را می شوید روی تخت بیمارستان تن اش را پیش از آن که به سردخانه برده شود شست. پرستار بخش به احترام در حالی که قطرات اشک در چشمانش موج می زد به احترام گوشه ای ایستاده بود.برای توصیف عباس کافیست بگویم:«به تیزی تیغ و آرامی کبوتر بود/با ما و ماه/با سپیده و آه نسبت داشت/واشکش را می شد مثل آب یک چاه نوشید»
ادامه
|
|
کارزار غیرانسانی جماعت رجوی علیه بیماری عباس محمدرحیمی در طول یک ماه گذشته دستگاه «جنگ سیاسی» جماعت رجوی که همچون «ارتش سایبری بسیج» سپاه پاسداران عمل می کند و هدایت آن با مهدی ابریشم چی، محسن رضایی، محمدعلی توحیدی، قاسم جابرزاده، محمود ائمی، محمود احمدی، محمد اقبال و ... » است، تنها گذشته ی درخشان، مواضع سیاسی، و شخصیت انسانی عباس محمدرحیمی را زیر سوال نبرده است، آن ها کارزار کثیفی را هم علیه بیماری عباس محمدرحیمی راه اندازی کرده اند. ..
ادامه
|
|
سرگیجه ی رجوی در برابر مظلومیت عباس محمدرحیمی مسعود رجوی که همچنان می کوشد پرده بر سیاهکاری هایش بیافکند توجه نداشت که عباس محمدرحیمی به یکی از سرشناس ترین خانواده های مبارز ایران تعلق دارد و خود یکی از شناخته ترین زندانیان سیاسی دهه 60 ایران است و درافتادن با او و فرزندش که از کودکی رنج های بسیاری را متحمل شده بهای سنگینی را می طلبد. اما دلم به غارت رفته ست/با آن کبوتران که پریدند/با آن کبوتران که دریغا هرگز به خانه باز نگشتند.
ادامه
|
|
حمله کینه توزانه ی مسعود رجوی به عباس محمدرحیمی سمبل جوانمردی و راستی آماج حمله قرار دادن خانواده شریف محمدرحیمی که دو دختر و دو پسر و یک نوه شان توسط جوخه های اعدام رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به خاک افتادند زیرپا گذاشتن ابتدایی ترین اصول انسانی و اخلاقی است. خنجر خیانت مسعود و مریم رجوی در حالی بر پهلوی «مادر صونا» فرود می آید که او بربالین عباس مرگ فرزند برومندش را به انتظار نشسته است.
ادامه
|
|
مترجم نیروی دریایی آمریکا در زندان اوین؛ نماینده خمینی در نیروی دریایی، امام جماعت در آمریکا...الهی پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ به حکم دفتر خمینی به ریاست دایره «سیاسی ایدئولوژیک» نیروی دریایی که متعاقباً در مردادماه ۱۳۶۲ «عقیدتی سیاسی» نام گرفت منصوب شد. با این حال وی اصرار دارد در مصاحبه با رسانهها این نهاد سرکوبگر را «انجمن اسلامی» بنامد؛ چرا که میخواهد خود را از شر بدنامی آن خلاص کند. پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، به منظور تسلط روحانیت بر ارتش، دایرهی «عقیدتی سیاسی» تشکیل شد و به عنوان ارگان سرکوب، نیروهای آن عملاً به جای «حفاظت اطلاعات» به جاسوسی و پروندهسازی علیه وابستگان گروههای سیاسی و پرسنل ناراضی مشغول بودند.
ادامه
|
|
رجوی خواهان ادامه جنگ در لیبرتی، کمیساریای عالی پناهندگان خواهان انتقال فوری مجاهدین از عراق پس از حملهی اخیر نیروهای وابسته به رژیم به کمپ «لیبرتی» در عراق که منجر به کشته شدن ۲۴ تن از اعضای سازمان مجاهدین و ۳ سرباز عراقی و همچنین مجروح شدن نزدیک به ۲۰۰ نفر از مجاهدین و ۱۶ عراقی شد تعدادی از ناظران از جمله من، روی مسئولیت مشترک خامنهای و مسعود رجوی در این کشتار، دست گذاشتند. مسعود رجوی که خود را در تنگنا میبیند، تعدادی از بالاترین مسئولان مذکر مجاهدین را که مورد اعتماد وی هستند با نامهای مستعار میرزا ریزبین، سیاوش جعفری، مهدی فیض، هادی محسنی، حسن افتخاری، علیرضا مولانا، عارف شیرازی، محمود پهلوان، به صحنه آورد تا آنچه را که شایستهی خودشان است به دیگران نسبت دهند. در روزهای آینده این لیست میتواند طولانیتر شود.
ادامه
|
|
پیشبینی خروج نیروهای آمریکایی از عراق و خطرات ناشی از آنخروج نیروهای آمریکایی از عراق منجر به این میشود که من و شما در اروپا نیز امنیت نداشته باشیم. پیروزی بنیادگرایی در منطقه، امنیت اروپا و دنیا را مختل خواهد کرد. این یعنی کارت دعوت فرستادن برای عقبمانده ترین نیروهای موجود در دنیا. لشگرکشی آمریکا به عراق، بنیادگرایی را تقویت کرده است، اما بیرون آمدن نیروهای آمریکایی در این شرایط، منطقه و دنیا را با بحرانی عظیم مواجه میکند. این به معنای نفت و بنزین ریختن روی شعلههای سرکش آتش بنیادگرایی است.
ادامه
|
|
جنایت «لیبرتی» و مسئولیت مشترک خامنهای و مسعود رجویدر این جنایت، خامنهای ولی فقیه نشسته در تهران و مسعود رجوی «ولی فقیه» پنهانشده در «ناکجاآباد» هر دو سهیماند. اولی عامل اصلی جنایت است و دومی زمینهساز و تسهیل کنندهی آن. هر دو نیز بنا به تعریف خود، سرخوش از قربانیانی هستند که جنازههایشان کنار هم ردیف میشوند.
ادامه
|
|
محمدحسن راستگو «مبتکر شیوه خاصی از آموزش و تفریح برای کودکان»حضور این «مربی کودک» در کشتارگاه اوین و در سیاهترین سالهای دههی ۶۰ و روزهایی که کودکان نابالغ با سادهترین بهانهها به جوخهی اعدام سپرده میشدند گویای واژگونی مفاهیم در جمهوری اسلامی است.
ادامه
|
|
پاسخ من به دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم برای مناظره در «دانشگاه هنر تهران»هرچند دهان به دهان شدن با رائفیپور و امثال او در شأن من نیست اما برای روشن شدن تاریخ میهنمان و به منظور پژواک صدایی که در راهروهای مرگ خاموش شد و بازگویی ویژگیهای ناب نسلی که پرپر شد و مقاومت درخشانی که رقم زد از هیچ چیز فروگذار نمیکنم. به این ترتیب دانشجویان دانشگاه هنر و دیگر دانشجویان میهنمان میتوانند از نزدیک ادعاهای من و او را که به نمایندگی از رژیم و دستگاه اطلاعاتی آن به میدان آمده مورد بررسی قرار دهند. تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد. این گوی و این میدان...
ادامه
|
|
متن کامل نامه آیتالله گلزاده غفوری به آیتالله منتظری: «با آب دیگری وضو بسازید»چهار سال قبل نامهی آیتالله گلزاده غفوری به آیتالله منتظری را با عنوان «با آب دیگری وضو بسازید» منتشر کردم. http://pezhvakeiran.com/maghaleh-37440.html آن موقع به صفحهی دوم نامهی ایشان دسترسی نداشتم. در ششمین سالگرد درگذشت این دو، به انتشار متن کامل نامه میپردازم.
ادامه
|
|
تلاش نافرجام فخرآور برای بدنام کردن اسماعیل خوییآقای اسماعیل خویی پس از مشاهدهی ادعاهای جعلی امیرعباس فخرآور به نقل از ایشان، توضیحی را نوشته و در فیس بوک با دستخط خودشان انتشار دادند تا مبادا «بچهپررو» ادعای جدیدی را به نقل از ایشان که در بستر بیماری است مطرح کند. در گفتگویی که من و یکی از دوستان مشترک، جداگانه با آقای خویی داشتیم ایشان تأکید داشتند که مطلقاً صحبتی از کتاب فخرآور در میان نبود. او تنها از من تاریخ دیدارم با خامنهای را پرسید و من توضیح دادم. معلوم است که این دیدار در خرداد ۱۳۴۳ نبوده چون من تازه در سال ۱۳۴۴ به ایران بازگشتم و روز و ساعت دقیق آن را نیز چنانچه بگردم میتوانم پیدا کنم.
ادامه
|
|
من و فرهاد و زندان و «یه شب مهتاب» *عید ۶۳ که از راه میرسید، نمیدونم اگه نبود «کودکانه» فرهاد چه کار میکردم؟ سال سختی رو پشت سر گذاشته بودم، همهاش انفرادی، بازجویی، شکنجه، از رنجی به رنجی در میآمدم، و بعد زمستان، دوباره اوین، دوباره شکنجه، خوابیدن پشت در شعبهی بازجویی، سلولهای انفرادی «آسایشگاه» که تازه افتتاح شده بودند و بعد اسیر شدن تو «قبر» و «قیامت» حاجداوود زیر چشم بند لعنتی دائمی که بندش از پشت، سرت رو مث یک گیره در خودش فشار میداد، سرپا ایستادن بدون خواب، توهم، احساس درد در سراسر بدنت و ... حس این که دائم زیر نظری و تحت کنترل، سکوت، صدای وحشتناک بلندگو، صدای نوحه، صدای درهم شکستن انسانها همه و همه منو در خودم می فشرد. داشتم له میشدم اما «کودکانه»ی فرهاد منو می برد تا «بوی یاس جانماز ترمهی مادر بزرگ و کمی دلم وا میشد.
ادامه
|
|
«کشتار ۶۷» در شعر نصیر نصیری (شاعری که قربانی خمینی و رجوی شد)این کشتار بیش از هر چیز مبین عملکرد بیرحمانهی نظامی بود که به جنگ انسانیت برخاسته است. گوشهای از تأثیرات عمیق و دردناک این کشتار بر روی بازماندگان را میتوان در شعر نصیر نصیری که پس از آن در زندانهای گوهردشت و اوین سروده شد دید.
در نوشتهی حاضر که تنها معرفی گوشههایی از شعر نصیر نصیری است تلاش میکنم از دریچهی شعرهای گزینش شدهی او، شما را همراه خود به راهروها و دهلیزهای مرگ در زندانهای گوهردشت و اوین برده تا به مدد تصاویر زیبا و بکر، نبرد نابرابری را که آن روزها بین مرگ و زندگی جریان داشت نشانتان دهم.
ادامه
|
|
نصیر نصیری شاعری که قربانی خمینی و رجوی شدنصیر نصیری هم رفت و چه مظلومانه رفت. خبرش را یکی از دوستداران او در فیس بوک برایم نوشت. جوانی که گاهگاهی به او سر میزد از او در مورد من شنیده بود و میدانست یکی از دوستان وی هستم و در زندان سرودههای او را از حفظ میکردم.هفت هشت ماهی از نصیر بیخبر بود تا این که در مراجعه به خانهی او از بقال محله میشنود او برای همیشه رفته است. نصیری که میتوانست بر قلهی شعر ایران پس از انقلاب بنشیند...
ادامه
|
|
بقیه داستان «جیمزباند» و «رفیق آیتالله» فخرآور در گفتگو با صدای آمریکا مدعی شد حزب توده و سازمان چریکهای فدایی خلق که هفت سال بعد تازه تأسیس شد مقدمات سفر خامنهای به مسکو را فراهم کردند. از آنجایی که حدس میزنم «بچهپررویی» که نقش مأمور 007 را بازی میکند دیگر عکسهای این دو را ندیده بقیه سناریو را از زبان او و به منظور تسهیل کار «جیمزباند» در قسمتهای بعدی سریال مینویسم...
ادامه
|
|
کوتاه و گویا؛ «انترناسیونال بچهپرروها» پیشتر در صفحهی فیس بوکم توضیح دادم پس از برملاکردن یاوهگوییهای امیرعباس فخرآور، اتحاد نامیمونی بین سیاهترین باندهای سلطنتطلب، عناصر مشکوک و مجاهدین در فضای مجازی علیه روشنگری من ایجاد شده است. به یکی از مقالاتی که توسط مسلم اسکندر فیلابی یکی از عروسکهای «سنگین وزن» نمایش خیمهشب بازی مسعود رجوی نوشته شده و در سایت این سازمان انتشار یافته توجه کنید.
ادامه
|
|
سکوت مسعود رجوی در قبال پذیرش پناهندگی یکی از متهمان قتل کشیشهای مسیحی در سوئدبیش از دوسال از حضور فرحناز انامی یک زندانی سیاسی سابق مجاهد و یکی از وابستگان دستگاه اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی در سوئد میگذرد. در ۱۱ تیرماه ۱۳۷۳ وی به همراه مریم شهبازپور و بتول وافری کلاته پس از دستگیری در گفتگوهای مطبوعاتی که توسط باند سعید امامی و مصطفی کاظمی ترتیب داده شد مدعی شدند که در ارتباط با مجاهدین خلق در ترور کشیشهای مسیحی زندهیادان مهدی دیباج و تاتائوس میکائیلیان دست داشته اند. آنها همین اعترافات را در دادگاه انقلاب اسلامی تکرار کردند.
ادامه
|
|
توطئهی جدید دستگاه اطلاعاتی رژیم و مجاهدین علیه «نه زیستن، نه مرگ» و من
ماه گذشته دستگاه اطلاعاتی رژیم با پرداخت صدها میلیون تومان پول نقد به علی اکبر رائفی پور یکی از وابستگان انجمن حجتیه که پس از دستگیری و ضرب و شتم به خدمت تام و تمام دستگاه اطلاعاتی و بیت خامنهای درآمد، او را مأمور ساخت تا با کمک حسن رحیم پور ازغدی یکی از نزدیکان خامنهای و اعضای شورای انقلاب فرهنگی که در دههی ۶۰ یکی از بازجویان و شکنجهگران بیرحم رشت، سمنان، همدان و مشهد بود و «بیبالان» را به خون کشید علیه من و کتاب «نه زیستن نه مرگ» پرونده سازی کنند و به زعم خودشان از این طریق به مقابله با کتاب «نه زیستن نه مرگ» که به شکل وسیع و بیسابقهای در ایران پخش شده بپردازند.
ادامه
|
|
به یاد مادر انسیه بخارایی کاشی (سیداحمدی) که «لبخندش باغ ستارهها بود» در اولین ملاقات پس از کشتار ۶۷ وقتی رضا که دو برادرش در اوین به دار آویخته شده بودند به دیدار مادرش رفت در حالی که نمیتوانست بغضاش را نگه دارد با چشمانی اشکبار خبر اعدام محسن و محمد را به مادر داد. مادر که به امید ملاقات و گرفتن خبر سلامتی فرزندانش به زندان آمده بود بدون آن که به روی خود بیاورد برای حفظ روحیهی رضا در حالی که میخندید و سر تکان میداد مدعی شد که خبر دارم و به آنان افتخار میکنم و به رضا نهیب زد که خجالت بکش برای چی گریه میکنی؟ برخوردش آنقدر با آرامش و طمأنینه همراه بود که رضا باور کرده بود مادر پیشتر از اعدام فرزندانش مطلع شده است.
ادامه
|
|
از جعل امضاهای ناشیانه پای بیانیه دلواپسان تا جعل امضا تحت نام «بیش از ۱۵۰۰ نفر از دوستداران جنبش فدائی»تفاوت این دو بیانیه تنها در این بود که در ارتباط با بیانیه ۱۵۰۰ «دلواپس فدایی» خبری از «کاربران تیزبین شبکههای اجتماعی» به ویژه آنهایی که به نوعی با «فدایی»ها مرتبط هستند نبود و تلاشی برای بیرون کشیدن «موارد متعددی از جعل و تقلبهای صورت گرفته» در فهرست اسامی مورد نظر صورت نگرفت و سازمانهای مدعی «فدایی» هم ترجیح دادند سکوت اختیار کنند و به نوعی در باد «۱۵۰۰ نفر از دوستداران جنبش فدایی» بخوابند. در دومی کابران اجتماعی در داخل کشور به سرعت دست به کار شدند و پته دستگاه اطلاعاتی و امنیتی را روی آب ریختند.
ادامه
|
|
اوین ۱۳۶۰: شاهد مرگی خودخواستهخسته، کوفته و درمانده، نزدیک در شعبه هفت بازجویی در طبقه دوم ساختمان دادستانی، روی زمین دراز کشیده بودم. اواخر شب بود. هنوز صدای شکنجه به گوش میرسید. یکی- دو شب بود که خواب به چشمم نیامده بود. تازه چشمهایم در حال گرم شدن بود که احساس کردم کسی پهلویم دراز کشید. سایهاش را دیدم. نمیدانم چقدر طول کشید، ولی مطمئناً زیاد نبود. یکباره احساس کردم که زمین زیر پایم به لرزه در آمده است. با هراس از خواب پریدم. بغلدستیام دچار تشنج شده بود. سرش به عقب افتاده بود و خر و خر میکرد. دستپاچه شده بودم. نیمخیز شدم. ابتدا فکر کردم که دچار حمله صرع شده است و خواستم کمکش کنم. نگاه کردم، دیدم پاهایش تا زانو باندپیچی شده و خونآلودند. ناگهان به خود آمدم. به سرعت متوجه اشتباهم شدم. او سیانور خورده بود
ادامه
|
|
اوین؛ از جوخهی اعدام لاجوردی تا پارک قالیباف و لاریجانیهمانطور که پیشبینی میشد جانیان قصد دارند به منظور پاک کردن حافظهی تاریخی مردم، اوین سمبل چند دهه جنایت را به پارک و تفرجگاه تبدیل کنند چنانکه پیشتر لاجوردی «قصاب» تهران، محل اعدام و کشتار اوین را به باغچه تبدیل کرد.
تجربه نشان داده است که چیزی در رژیم تغییر نکرده و نمیکند، تنها چهرهها تغییر میکنند و بر ابعاد فاجعه افزوده میشود.
ادامه
|
|
چهل سال پس از ترور شریف واقفی؛ شباهتهای رفتاری مسعود رجوی و تقی شهرام شانزده اردیبهشت چهل سال از قتل فجیع مجید شریف واقفی و ترور نافرجام مرتضی صمدیه لباف که منجر به دستگیری او شد میگذرد. این دو ترور که توسط بخش مارکسیست لنینیست مجاهدین به رهبری تقی شهرام صورت گرفت در تاریخ میهنمان سرفصل تحول مهمی بود که تأثیر تعیینکنندهای در جنبش انقلابی و مترقی مردم ایران داشت. ریشهی بسیاری از حوادث پس از انقلاب و به ویژه دههی ۶۰ را در همانجا بایستی جستجو کرد.
یک دهه بعد، «انقلاب ایدئولوژیک» موجب تغییرات مهمی در سازمان مجاهدین شد و نه تنها این سازمان سیاسی را تبدیل به یک «فرقه» و تشکیلات توتالیتر و در خدمت اهداف و امیال مسعود رجوی کرد بلکه باعث جدایی همپیمانان مجاهدین در شورای ملی مقاومت شد. سرخوردگی بخش مهمی از نیروهای سیاسی...
ادامه
|
|
چرا در مورد بیژن جزنی و حمید اشرف مینویسم؟عدهای از نزدیکان فرخ نگهدار مرا مورد حمله قرار میدهند و میگویند تو که «فدایی» نبودهای چرا راجع به بیژن جزنی مینویسی و حمید اشرف، چرا راجع به آنها احساس مسئولیت میکنی و میکوشی غبار از چهرههای درخشان میهن بزدایی؟
در پاسخ بایستی بگویم این دغدغهی امروز من نیست. از کودکی با آن بزرگ شدهام. آنها سرنوشتم را رقم زدهاند، با یاد آنها زندگی کردهام. بخشی از وجود من هستند. در سلول انفرادی که بودم با یاد آنها انگیزه میگرفتم. در خاطرات زندانم احساس آن موقعام را بدون کم و کاست بیان کردهام:
ادامه
|
|
من یا محسن درزی «تواب»، کدام یک بایستی پوزش بخواهیم؟او به شکل شریرانهای زندانبانان و شکنجهگران و قاتلان بهترین فرزندان این میهن را یک لبهی قیچی و لبهی دیگر آن را «انقلابیون زندان» معرفی میکند. چنانچه ملاحظه میکنید او مسئولیت قتلعام زندانیان را نیز به دوش زندانیان مقاوم میاندازد. در پاسخ به او چه بایستی گفت که حق قتلعامشدگان و «انقلابیون زندان» که بسیاریشان امروز زیر خروارها خاک سرد و سیاه خفتهاند و خانوادههایشان از هم پاشیده شد ادا شود؟ آیا غیر از این است که تنها یک «تواب» فعال و دوآتشهی زندان چنین کینهای نسبت به «انقلابیون زندان» دارد؟
ادامه
|
|
سناریوی جدید دستگاه اطلاعاتی رژیم؛ مجاهدین عامل اسیدپاشی روی زنان«الف. مینو سپهر» نام مستعاری است که یکی از عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برای خود برگزیده است. وی در مقالهای تحت عنوان «_ جنایات بقایای فرقه رجوی در ایران _ از ترور ندا آقا سلطان تا اسیدپاشی به روی زنان ( بخش نخست )» که ابتدا در وبلاگ اطلاعاتی «زنان در فرقه رجوی» انتشار یافت و سپس توسط «ایران اینترلینک» یکی دیگر از سایتهای وابسته به دستگاه امنیتی رژیم در انگلستان باز نشر یافت کوشیده است تا جنایات فجیع صورت گرفته توسط «سربازان گمنام امام زمان» را به مجاهدین نسبت دهد.
ادامه
|
|
فرخ نگهدار و تاریخی سراسر جعلی: چگونه جنبش فدایی، بیژن جزنی و حمید اشرف قربانی شدهاندپس از کشتار بیژن جزنی آن «جان شیفته» و ۶ فدایی خلق (به همراه دو مجاهد خلق کاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل) در تپههای اوین در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ و متعاقب آن خاموشی حمید اشرف آن فرمانده بزرگ که به «تیزی تیغ و آرامی کبوتر بود» و ۹ چریک همراهش در ۸ تیرماه ۱۳۵۵، سرنوشت غمبار و عبرتآموزی برای سازمانی که روزی با عشق و رنج و فدا بنا نهاده شده بود رقم خورد که نسل برآمده از انقلاب خونبار مردم ایران نیز از تبعات آن برکنار نماند.
ادامه
|
|
سازمان چریکهای فدایی خلق و پذیرش رهبری خمینی در دوران انقلاب ضدسلطنتیدر میزگردی که با حضور من و مهرداد درویش پور در تلویزیون نوروز برگزار شد در دقیقه ۳۰ : ۱۵ توضیح دادم که در دوران انقلاب ضد سلطنتی گروههای سیاسی یا رهبری خمینی را پذیرفتند و یا به آنها تحمیل شد. و در دقیقه ۳۰ : ۱۹ در کنار نام بردن از دیگر گروههای سیاسی توضیح دادم حتی سازمان چریکهای فدایی خلق هم رهبری خمینی را پذیرفته بود و تأکید کردم البته به آنها تحمیل شده بود . در دقیقه ۳۳ به بعد این گفتگو راجع به این موضوع بیشتر توضیح دادم. کیانوش توکلی یکی از وابستگان سابق سازمان «فداییان اکثریت» ابتدا در نوشتهای شریرانه در ایمیل لیست درونیشان درخواست لشکر کشی و صدور بیانیه علیه من توسط رفقای سابقاش را داد که با بی محلی کامل آنان روبرو شد. چرا که بهتر از او میدانستند نبایستی گز نکرده وارد این میدان شوند
ادامه
|
|
«ایران اینترلینک» صدای دستگاه اطلاعاتی رژیم برای کسانی که به خاطر سیاهکاریهای رهبری مجاهدین و دافعهی اقدامات خائنانه و ضد حقوق بشری آنان ممکن است فریب ادعاهای گردانندگان این سایت را بخورند و به دامان جنایتکاران حاکم بر کشورمان بغلتند ذکر دو موردی را که در روزهای اخیر اتفاق افتاده ضروری میدانم. با این امید که به آنها کمک کند تا راه را از چاه تشخیص دهند.
ادامه
|
|
مسعود رجوی بیش از رژیم جمهوری اسلامی از نمایش جهانی فیلم «آنها که گفتند نه» در هراس استمسعود رجوی به عنوان رهبر عقیدتی یک سازمان توتالیتر و تمامیتخواه بیشتر از نظام جمهوری اسلامی و رهبرانش از نمایش فیلم «آنها که گفتند نه» که به افشای جنایات رژیم جمهوری اسلامی در زندانهای دههی ۶۰ و به ویژه کشتار و قتلعام ۶۷ و دادخواهی ایران تریبونال میپردازد، سراسیمه شده است.
وی مأیوسانه و از سر استیصال با بسیج فرومایهترین نیروهایش برای کامنت نویسی در زیر خبر «سایت العربیه» در مورد نمایش این فیلم، به نیابت از سوی رژیم جمهوری اسلامی و شکنجهگران و قاتلان بهترین فرزندان مردم ایران تلاش کرد اهداف این سند تکان دهنده را که دادخواهی و افشای جنایات یک رژیم قرون وسطایی است مخدوش کند.
«آنها که گفتند نه» طی روزهای جمعه ۲۷ و شنبه ۲۸ مارس ۲۰۱۵ در دوشب و در پربیننده ترین ساعات...
ادامه
|
|
کشتار وحشیانه با استناد به آیات قرآن و سنت بسیاری که با احکام اسلامی آشنایی ندارند اعمال وحشیانهی داعش را پدیدهای خلقالساعه میدانند که از طریق این نیروی ارتجاعی باب شده است. در حالی که آنچه داعش بدان عمل میکند اجرای آیات قرآن و دستورات مذهبی است و فقه شیعه نیز منافاتی با این اعمال وحشیانه ندارد. البته هستند مسلمانانی که میکوشند دامان اسلام را از آنچه به نام آن صورت میگیرد پاک و منزه جلوه دهند اما با توجه به آیات صریح قرآن و سنت باقیمانده از صدر اسلام و فتاوی مشهور فقها و مراجع تقلید به سختی میتوان آنچه صورت میگیرد را غیراسلامی خواند. به همین دلیل است که جهان اسلام با بزرگترین بحران خود در دوران...
ادامه
|
|
روانشناسی سیاسی انقلاب 57، در گفتگوی ایرج مصداقی با رادیو جی بی نیروهای سیاسی مدافع و یا حامی خمینی نبودند. آنها با شاه دشمنی داشتند. ساختار فکری نیروهای سیاسی ایرانی از بنیاد نادرست بود. آنها درک و تعریف درستی از ترقی خواهی و ارتجاع نداشتند. برای همین خمینی را بطور نسبی در سمت جبهه ترقی خواهی و انقلاب، و شاه را در جبهه ارتجاع میدیدند. شاه دشمن خلق بود و خمینی در جبهه خلق.
ادامه
|
|
پیشبینی هشت سال پیش نتایج تحریم اقتصادی رژیم و خروج نیروهای آمریکایی از عراقیکی از بزرگترین اشتباهات آمریکا که منجر به بروز فاجعهی غیرقابل جبرانی شد لشکرکشی به عراق بود. نتیجهی سرنگونی دیکتاتوری صدام حسین و بیرون آمدن دیوی که او به زور در شیشه کرده بود را همه شاهدیم. تاوان این لشکر کشی را مردم عراق به سنگین تر وجه روزانه میپردازند. درست است که این کشور اشغال شده است. درست است که اشغال فینفسه چیز بدی است. اما چون ما دیروز مخالف لشکرکشی به عراق و اشغال این کشور بودیم درست نیست که امروز بدون درنظر گرفتن مختصات منطقه و خطراتی که امنیت جهانی و منافع مردم منطقه را تهدید میکند، غیرمسئولانه شعار خروج نیروهای آمریکایی از عراق را سردهیم. این مبارزه با آمریکا و امپریالیسم نیست. این مبارزه با خود و با موجودیت خود است. این از چالهی اشغال و امپریالیسم در آمدن و به چاه بنیادگرایی و ارتجاع توأم نوع شیعه و سنی افتادن است. این یعنی قتلعام...
ادامه
|
|
قاضی حسن تردست قاتل ریحانه جباری مرتکب جنایت دیگری شدبا تلاشهای حسن تردست، ریحانه جباری که در دفاع از خود در مقابل تجاوز به عنف یک مأمور اطلاعاتی رژیم را از پای در آورده بود به دار آویخته شد و حسن حشمتیان یکی از متجاوزان و قاتلان کودک خردسال لیلا فتحی به خاطر وابستگی خانوادهاش به نظام، از مجازات رهید. به این ترتیب لکه ننگ دیگری بر دستگاه قضایی رژیم ماند و قاضی تردست در جنایت دیگری سهیم شد.
ادامه
|
|
دستخطهای ارائه شده از سوی مجاهدین خلق به ایرج مصداقیهر دو نفر (مسئولان مجاهدین) با دستخط خودشان خطاب به مسئولانشان محسن رضایی و محمد سیدالمحدثین شدیداً موضوع را تکذیب میکنند. بالاترین مسئولان مجاهدین به دستور رهبری این سازمان، دستخط این دو نفر را بدون آن که من طلب کرده باشم و یا انتظار آن را داشته باشم برخلاف رویهی معمولشان در اختیار من گذاشتند که موجب حیرتم شد. بعید میدانم حداقل در دو دههی گذشته، چنین کاری از مجاهدین سرزده باشد و دستخط به کسی داده باشند. من در این رابطه یک استثنا هستم و نشان از سطح اعتماد آنها به من و مرزبندی قاطعم با رژیم دارد. این را مقایسه کنید با دروغهای عجیب و غریبی که در طول بیست ماه گذشته در مورد گذشتهی من مطرح میکنند تا به کنه انحطاط اخلاقی این افراد و سقوطی که کردهاند پی ببرید.
ادامه
|
|
تروریست سیدنی کیست و کتاب شعرش را چه کسی انتشار داد؟محمد حسن منطقی بروجردی نه تنها روحانی خود خوانده نیست بلکه درسآموختهی مکتب مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری و داماد حبیبالله مباشری معاون دانشجویی دانشگاه امام صادق است.
http://fararu.com/fa/news/217176/
زهرا (محبوبه) مباشری رئیس پیشین دانشگاه الزهرا که پس از زهرا رهنورد به این پست گماشته شد همسر وی بوده که ظاهراً از وی بصورت غیابی طلاق گرفته است.
ادامه
|
|
فراخوان «ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور» طنز یا فاجعهدر میان مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاومت و هواداران آن ها در داخل و خارج از کشور کسی نیست به اعضای این «ستاد» و رهبر عقیدتی و «رئیس جمهور برگزیده مقاومت» و «فرهیختگان» گرد آمده در «شورای ملی مقاومت» خاطر نشان کند که «مدارس عالی» کشور بیش از 34 است که چهره در نقاب خاک کشیده اند و پس از «انقلاب فرهنگی» در سال 1359 دیگر وجود خارجی ندارند که شما دانشجویان «اشرف نشان» چنین «مدارسی» را به قیام دعوت می کنید. آیا صدور چنین اطلاعیه هایی نشان از آن ندارد که مسئولان «ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور» در «غار» زندگی می کنند و با تحولات داخلی بیگانه اند؟
ادامه
|
|
مسعود رجوی سه دهه «فرار» از «جانبازی» و به خطر انداختن جان مجاهدینمسعود رجوی در دوران قدرت حزب بعث و فرماندهی صدامحسین بر عراق، قادر به ترک این کشور نبود. صدام حسین چنین اجازهای به او نمیداد. وی طی سالهای گذشته صدها میلیون دلار تسلیحات، سوخت، تجهیزات مختلف، آذوقه، مواد دارویی، پول نقد را به همراه بالاترین آموزشهای نظامی و اطلاعاتی از طریق فرماندهان نظامی و اطلاعاتی عراق در اختیار مجاهدین قرار داده بود و حالا نمیپذیرفت در شرایطی که موجودیت او و حزب بعث و دولتش به خطر افتاده و کلیهی اعضای خانوادهاش به همراه رهبران حزب بعث در عراق به سر میبرند، مسعود رجوی صحنه را ترک کند و جان خود را نجات دهد. این حرکت در نگاه او ضمن آن که خیانت محسوب میشد، برباد دادن امکانات عراق نیز معنا میشد. این چیزی نبود که صدام حسین به راحتی از آن چشمپوشی کند.
ادامه
|
|
پروژهی «شهیدسازی» از مرتضی سربندی مأمور اطلاعاتی و مسئول آموزش گارد پرواز سپاه پاسداران پس از اعدام بیرحمانهی ریحانه جباری و خشم و انزجار عمومی در داخل و خارج کشور، هدایتگران پشت پرده، تلاش جدیدی را آغاز کردند. این بار میکوشند از مقتول چهرهی یک «عاشق دلخسته» و یک پدر مهربان و فداکار و یک فرد «ارزشی» بسازند. به توصیهی مقامات امنیتی با راهاندازی یک وبلاگ کوشش میشود از « مرتضی سربندی» متجاوزی که جان خود را از دست داده، چهرهی «شهید مظلوم» بسازند.
ادامه
|
|
عملیات مروراید مجاهدین در بهار ۱۳۷۰ کردکشی یا دخالت سپاهپاسداران در عراق؟ از نظر من در جریان درگیری بین نیروهای مجاهدین و کرد در سال ۱۳۷۰ قطعاً نیروهای کرد و از جمله غیرنظامیان به همراه نیروهای مجاهد کشته شدهاند. این طبیعت ظالمانهی هرجنگی است. از سوی دیگر تردیدی نیست که در خلال جنگها و درگیریها، اقدامات انتقامجویانه و بیرحمانه صورت گرفته و میگیرد و یکی از دلایل زشتی جنگ این واقعیت است.
ادامه
|
|
اعدامهای ۶۷ از یک سال قبلش برنامهریزی شده بودپاسخ این است که مجاهدین عملا از زمانی که به بن بست خوردند و از زمانی که دریافتند دیگر امکان سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی وجود ندارد، برای آنکه مظلومیت خود را نمایش دهند هر سال تعدادی به آمار اعدام شدگان اضافه کردند. به عبارت دیگر مساله آمار سی هزار کشته شدهای که مجاهدین ارایه میدهند و اخیرا رضا ملک، بازجوی سابق وزارت اطلاعات را نیز وارد آن کردهاند به خاطر این است که در دهمین سالگرد کشتار که در زمان دولت خاتمی بود مسعود رجوی آمار را به سی هزار نفر افزایش داد، در حالی که تا پیش از آن مجاهدین از دوازده هزار نفر، پانزده هزار نفر و هجده هزار نفر یاد میکردند، که در دهمین سالگرد عدد سی هزار نفر اعلام شد و از آن سال تا به امروز نه اسمی و نه عددی به آماری که اعلام شده افزوده نشده است. این موضوع در مورد تعداد کل...
ادامه
|
|
آزادی متهمان ترور «متخصصان هستهای» یک رسوایی دیگر برای خامنهایعلیرغم ادعاهای مقامات قضایی رژیم مبنی بر اطلاع رسانی در مورد این پرونده، اولین متهمان پرونده در بهمن ۱۳۹۲ و بقیه متهمان به مرور در اسفند ۱۳۹۲ و فروردین ۱۳۹۳ و آخرین متهمان که از همان موقع وعدهی آزادیشان داده شده بود تا مردادماه ۱۳۹۳ از زندان آزاد شدند.
آرش خردکیش، بهزاد عبدلی و مازیار ابراهیمی که طبق سناریوی وزارت اطلاعات اعضای اصلی تیم ترور «موساد» را تشکیل میدادند و در اسرائیل آموزش تروریستی دیده بودند آخرین نفراتی بودند که در مردادماه از زندان آزاد شدند. این افراد از تابستان سال گذشته و پس از روی کار آمدن دولت روحانی ملاقاتهای حضوری با خانواده هایشان داشتند.
ادامه
|
|
طرح یک پرسشنامه (مجاهدین در برابر پرسشهای مردم) بخشی از «گزارش ۹۳»مسئولان مجاهدین در روزهای اخیر در کال کنفرانسهایی که برای هواداران این سازمان میگذارند نویسنده را به خاطر طرح پرسشهایی که در پی میآید زمینهساز کشتار مجاهدین در عراق معرفی میکنند. سال گذشته نیز چنین ادعایی را پس از حملهی نیروهای رژیم به اشرف مطرح کردند. این بار هم مدعیشدهاند چنانچه در آینده کشتاری از مجاهدین صورت گیرد نویسنده و دیگر منتقدان مجاهدین زمینهساز آن هستند!
ادامه
|
|
دخالت مجاهدین در امور داخلی عراق و حمایت از نیروهای تحت هژمونی «داعش» (بخشی از گزارش ۹۳)دخالت هرچه بیشتر مجاهدین در تحولات و درگیریهای عراق که به دستور مسعود رجوی و با شعار «بیا، بیا» انجام میگیرد میتواند زمینهساز یک حملهی انتقامی به «لیبرتی» و قتلعام مجاهدین بیدفاع شود.
«بیا ، بیا» دعوت از نیروهای خونریز عراقی برای حمله به «لیبرتی» است. این شعار از سوی کسی سر داده میشود که قبل از هرکس صحنهی نبرد را ترک کرده است. نتیجهی «بیا، بیا» گفتن مسعود رجوی که در «گزارش ۹۲» هم روی آن تأکید کرده و سیاستی غیرمسئولانه خواندم باعث «آمدن» رژیم به «اشرف» و تلفات بالای مجاهدین و ترک این قرارگاه بدون هیچ دستاوردی شد و تنها تنور «آکسیون»های مجاهدین در اروپا و آمریکا را برای مدتی گرم کرد.
ادامه
|
|
روحانیت انقلابی، متهم اصلی آتشسوزی سینما رکس آبادان مصداقی، آیتالله بهشتی را نیز به عنوان رئیس دستگاه قضایی متهم می کند که نقش اساسی در انحراف پرونده و اعدام بیگناهان داشت. او در توضیح بیشتر میگوید: «قدوسی با اعمال نفوذ و زیر پاگذاشتن قانون اساسی مصوب خودشان، موسوی تبریزی را که متهم اصلی این پرونده بود به عنوان قاضی از تبریز به آبادان فرستاد تا پرونده را از مسیر اصلی منحرف کند و نقش روحانیت در این جنایت را بپوشاند. تکبعلیزاده تنها عامل دستگیر شده این فاجعه که پس از پیروزی انقلاب به فرمان "غلامحسین جمی"، نماینده خمینی و امام جمعه و "سید محمدکاظم دهدشتی" مؤسس حوزه علمیه آبادان از زندان آزاد شده بود،
ادامه
|
|
مظفر الوندی پاسدار زندان یا مسئول دفتر «حقوق بشر» و دبیر مرجع «حقوق کودک» نظام ولایت فقیه همهچیزش «نوبر» است؛ حتی «مدافعان حقوق بشر» و «حقوق کودک» آن. وقتی وزیر دادگستری، مصطفی پورمحمدی یکی از بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت و عضو هیئت کشتار زندانیان سیاسی در قتلعام ۶۷ است؛ وقتی پیش از او مرتضی بختیاری دادستان پیشین انقلاب اسلامی شهرهای تربت حیدریه ، کاشمر، بیرجند، قائن و نهبندان و مشهد و همکار لاجوردی وزیر دادگستری بود؛ و قبلتر اسماعیل شوشتری رئیس سازمان زندانها هنگام کشتار ۶۷ ، شانزده سال این سمت را در دولتهای رفسنجانی و خاتمی عهدهدار بود؛ وقتی علی رازینی از جمله بنیانگذاران «کمیسیون حقوق بشر اسلامی» است؛ تجعب آور نیست مظفر الوندی شخصیت شناختهشدهی «حقوق بشر» کشور شود.
ادامه
|
|
گورستان «خاوران» قبرستان خاوران، گورستانیست در جنوب شرقی تهران که در ابتدا محل دفن ارامنه و هندوها بود. بعد از انقلاب و اعدامهای سالهای دهه ۶۰، حکومت تصمیم گرفت بسیاری از این اعدام شدگان را در این قبرستان دفن نماید. این افراد در ابتدا شامل بهاییان و اعضای مجاهدین خلق میشدند. به تدریج و خصوصا در سال ۱۳۶۷ و پس از قتل عام گسترده زندانیان که نزدیک به ۴هزار نفر یا بیشتر از آن تخمین زده میشود، به تدریج کشف شد که در این قبرستان، گورهای دسته جمعی نیز وجود دارد. نگاه حکومت به این قبرستان بسیار منفی بوده و همیشه سعی در ایجاد تبلیغات منفی پیرامون وی یا پنهان کردن آن دارد. تخریب این گورستان به دفعات متعدد و در ابعاد بزرگ و کوچک صورت میگرفته است، تا جایی که آیت الله منتظری نیز به این مساله اعتراض کرده و از لزوم احترام به مردگان سخن گفت.
ادامه
|
|
اعدام، یک پارامتر مهم در حیات سیاسی نظام جمهوری اسلامی است نظام سیاسی حاکم بر ایران از همان ابتدای به قدرت رسیدن در اواسط بهمنماه ٥٧ پایههای خود را بر تبعیضهای هویتی، مذهبی و جغرافیایی استوار نموده که خشونت با زندانیان به ویژه دگراندیشان و فعالین سیاسی شاید نخستین برآیند چنین تبعیضهایی باشد که اعدامهای موسوم به دههی شصت را رقم زد. بنابه آمار نهادهای مدافع حقوقبشر از ابتدای انقلاب تا مهرماه ٦٧ حداقل ٧١٣ زندانی سیاسی در بیست زندانکُردستانات اعدام گشتهاند که از این مجموع سهم زندانکرمانشاه، سنندج، ارومیه و ایلام به ترتیب ٢٠٦، ١٦٣، ١٣١ و ٤٥ نفر میباشد.البته این تعداد زندانی اعدامشده از اعضای احزاب ملیگرای دمکرات و کومله نبودند اما بدون شک اکثریت قریب به اتفاق آنان کُرد بودهاند.
ادامه
|
|
شبکهی نفوذی مجاهدین در رژیم، قربانی «خیانت» مسعود رجوی (بخشی از گزارش ۹۳) در پاییز ۱۳۶۷ در روزهایی که مردم میهنمان از کشتار وسیع زندانیان در زندانها آگاه میشدند و خانوادهها خبر اعدام فرزندانشان را از قاتلان دریافت میکردند، فاجعهی دیگری هم رخ داد که راز آن در هیاهوی کشتار زندانیان سیاسی و پنهانکاری عامدانهی رهبری مجاهدین از پرده بیرون نیفتاد. در اواخر آبان و اوایل آذر ۶۷ بود که شبکهی نفوذیهای مجاهدین در رژیم، توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند. خبر آن، سال بعد و در جریان مصاحبهی مطبوعاتی وزیر اطلاعات محمدی ریشهری و اعترافات دستگیرشدگان از طریق رادیو و تلویزیون و روزنامههای دولتی انتشار یافت.
ادامه
|
|
قاضی محمد مقیسه و سه دهه جنایت علیه بشریتمحمد مقیسه در سال ۶۰ در شعبه ۳ اوین با نام مستعار «ناصریان» به بازجویی و شکنجهی زندانیان مشغول بود و در بیرحمی و قساوت زبانزد.
وی این نام مستعار را از روی بخشی از نام خانوادگیاش که «ناصر مقیسه» است ساخته بود. او تا اواسط دههی هفتاد که من نام اصلی او را فاش کردم، همچنان از نام مستعار «ناصریان» (۴) استفاده میکرد و در دادستانی انقلاب نیز به همین نام شناخته میشد. بعد از آن بود که از نام «قاضی مقیسه» استفاده کرد و در اسناد رژیم نیز از وی به همین نام یاد میشود.
ادامه
|
|
«فرد خوشنام» مجاهدین چه کسی است ؟ در گزارش ۹۳، منظورم از پاراگرف «فرد «خوشنام» و «مبارزی» که در آلمان با «دخترخوانده»اش که امانت مجاهدین بود ازدواج کرد و ...» هرمز نوایی صفایی مسئول «اتحاد زندانیان سیاسی- در تبعید» از سینهچاکان فعلی رهبری عقیدتی مجاهدین است. مسئولان وی به خوبی در جریان امر و تنشی که این فرد در بین هواداران مجاهدین در هامبورگ به وجود آورد هستند و به همین دلیل در این رابطه فعلاً سکوت اختیار کردهاند. هرچند رهبری عقیدتی مجاهدین به هیچ پرنسیبی پایبندی نیست. چنانکه سال گذشته در سایت «ایران افشاگر» کوشیدند علیرضا یعقوبی را که علیه خودشان شکایت کرده بود و بعد به آغوش روحانیت و دستگاه اطلاعاتی بازگشته بود سفید کنند.
ادامه
|
|
سرنوشت مسعود دلیلی، یادآور سرنوشت سعید امامی (بخشی از گزارش ۹۳) بررسی و تعمق دربارهی سرنوشت «مسعود دلیلی داخل»، ما را با ماهیت یکسان عملکرد خامنهای و مسعود رجوی در ارتباط با «فداییان» و سینهچاکان «رهبری» آشنا میکند. خامنهای به رفسنجانی که پس از مرگ خمینی، او را برکشیده و به مقام ولایت فقیه رساند بیوفایی کرد و احمد صدر حاجسیدجوادی را که مجاناً وکالت او را در زمان شاه به عهده گرفته بود در نهمین دههی عمرش به زندان افکند و به شلاق محکوم کرد. هنگامی که در جریان قتلهای زنجیرهای به مخمصه افتاد «سعید جان» امامی را قربانی کرد، همسر وی را به اسارت برد و از او به زور شکنجه، اعتراف گرفت که هر دو بهایی و بهاییزاده و جاسوس اسرائیل و موساد و سیا بودند و انحرافات شدید جنسی و اخلاقی داشتند.
ادامه
|
|
توضیحی مختصر در مورد فرار مسعود رجوی از عراق و ترک صحنهی جنگ بنا به ادعای سخنگوی مجاهدین، مسعود رجوی با وجود برخورداری از تیمهای حفاظتی متعدد و پناهگاه ضد بمب و ... از ترس کشته شدن توسط «یک تیم ترور» که «از جانب خامنهای» به عراق «اعزام شده بود» در «همان حوالی سال ۲۰۰۳» از این کشور میگریزد. علیرضا جعفرزاده تأکید میکند «مسلماً آقای رجوی الان در عراق نیست.» این گفتگو در شهریور ۱۳۸۷ صورت گرفته است. لینک تصویری قسمت مربوطه را در آدرس زیر ملاحظه کنید: http://www.youtube.com/watch?v=_8i4b9YpR7g
ادامه
|
|
دریافت «جایزه یواشکی» توسط خانم رجوی در مقالهی مسعود رجوی و «پرفسور راج بالدو» و جایزه «خدمات بشردوستانه بینالمللی» توضیح دادم چگونه در سال ۱۳۶۳ هواداران مجاهدین در دهلی نو، «پروفسور راج بالدو» را به تور انداختند و او راضی شد با کمترین هزینه و قیمت، جایزهای را دست و پا کرده و به مسعود رجوی که در حسرت دریافت یک جایزه ی بینالمللی بود اهدا کند. و پس از گذشت چند ماه، مجاهدین با چه النگ و دولنگی او را از دهلی نو به پاریس آورده و در مراسمی به یادماندنی لوح مربوطه را شخصاً به مسعود رجوی اهدا کرد
ادامه
|
|
تصحیح یک اشتباه در ارتباط با گزارش ۹۳ و پوزش از آقای سعید جمالی «در آن دوران وقتی نوشته میشد مثلا «از فرماندهان عملیاتی تهران» فرض بر این بود که وی در ایران است و از آنجا مطلبی را فرستاده و کلا تلاششان این بود که نشان دهند در ایران چیزکی وجود دارد و حتی شعر هم می فرستند...در آن دوران من باصطلاح فرمانده نظامی منطقه(کردستان) بودم ... و نکته برجسته راجع به موضوع مورد بحث اینکه در رژه ای که بنام رژه پیشمرگه برگزار شد (مثلا بزرگترین آکت نظامی آن دوران که شعار ایران رجوی رجوی ایران هم در آن سر داده شد و با چیدن افراد، آنرا بر بالای تپه ای نوشتیم) من فرمانده عملیات داخل (داخل مرزهای ایران) معرفی شدم و مثلا چون فرمانده کل عملیات نظامی داخل ایران بودم، بعنوان فرمانده ! محل فرماندهی در کردستان است....ضمنا عکس این رژه و عکس ۴ فرمانده ارشد! منطقه و ایران که اینجانب! یکی از آنها بودم در نشریه مربوطه در تابستان سال ۶۴ چاپ شد...»
ادامه
|
|
گزارش 93 / واکاوی و بررسی فرهنگ و رفتار توتالیتاریستی مسعود رجوی «گزارش ۹۲» و «گزارش ۹۳» میکوشند توضیح دهند هر سازمان سیاسی-مذهبی و هر سازمان سیاسی-ایدئولوژیک که بر رهبری فردی و خداگونه استوار است و کیش شخصیت را پر و بال میدهد، سرانجامی جز فرو رفتن در مرداب تمامیتخواهی نخواهد داشت و هر کسی که در چنین روابطی قرار گیرد، به مرور از هرگونه فردیت و استقلالی تهی گشته و بیآنکه خود خواسته باشد و یا بداند، آجر دیواری خواهد شد که راه آزادی و اندیشیدن و رشد و شکوفایی را هم بر خودش و هم بر دیگران و جامعه میبندد. «گزارش ۹۲» و «گزارش ۹۳» در واقع کوششی برای واکاوی و تحلیل زندان اندیشه و کردار و منش استبدادی است؛ کوشش برای رسیدن به فرهنگی است که از هرگونه مرادسازی و مریدپروری و بتسازی و بندگی برکنار است؛ فرهنگی که در آن، هر فرد، از آنجایی که پیش از هرچیز و نخست، خود را در برابر گفتار و رفتار و کردارش مسئول و پاسخگو میداند، پس هر کسی...
ادامه
|
|
ای کاش نه تیم ملی فوتبال، که جامعهی ایران «کارلوس کیروشی» میداشت تیمملی فوتبال ایران در حالی که برای صعود به جام جهانی نیاز به سه پیروزی پیاپی داشت و دوبازی آخر در زمین تیمهای قطر و کرهجنوبی رقبای اصلی ایران برگزار میشد با بحران عجیبی روبرو گردید که میتوانست کمر هر تیمی را بشکند. مهدی رحمتی و هادی عقیلی دو بازیکن اصلی تیم ملی که کمترین شانسی برای حضور ایران در جام جهانی قائل نبودند و در دو گلی که ایران در بازی با لبنان و ازبکستان دریافت کرد مقصر اصلی بودند در اقدامی فرصتطلبانه اعلام کردند که در سه بازی آخر تیم ملی حضور نخواهند یافت تا بعد از عدم راهیابی تیم ملی به جام جهانی و اخراج کیروش دست بالا را داشته باشند و به باجخواهیهای بعدی ادامه دهند.
ادامه
|
|
«لعبتی هزار ماشالا»، نامه سرگشاده به عمادالدین باقیچرا بایستی اجازه دهم وقتی تنور زندان و زندانی داغ است، افراد با فرصتطلبی نان خود را به آن بچسبانند و تحت عنوان دفاع از حقوق زندانی، به تطهیر خمینی این دشمن و قاتل بزرگ زندانیان سیاسی بپردازند. آیا تحریف تاریخ میهنمان و چهرهی انسانی بخشیدن به خمینی بزرگتر از ضرب و شتم دهها زندانی بند ۳۵۰ نیست؟
ادامه
|
|
نگاه متفاوت من، محمد مصطفایی و وحید پوراستاد به علیرضا آوایی ...پس از آن که صادق لاریجانی با صدور حکمی غلامحسین اسماعیلی را به جای علیرضا آوایی به عنوان رئیس کل دادگستری استان تهران و رئیس شعبه اول دادگاه تجدیدنظر تهران منصوب کرد، اظهارنظرهای متفاوتی راجع به علیرضا آوایی در فضای مجازی انتشار یافت صادق لاریجانی در حکم خود تأکید کرده است آوایی «به لحاظ تجارب طولانی در امر قضا حسب درخواست دادگاه عالی انتظامی قضات به عنوان مستشار دادگاه عالی انتظامی قضات منصوب شد. لازم به یادآوری است که در حال حاضر ریاست «دادگاه عالی انتظامی قضات» با حسینعلی نیری رئیس هیئت کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ است.
ادامه
|
|
من و «حق» بیژن جزنی و کشتار ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ عدم حساسیت جامعه و گروههای سیاسی نسبت به قتل یک وزیر سابق پیر و بیمار و برادر زن رئیس مجلس سنا در وسط شهر و در جلوی چشمهای نگران مردمی که برای تفریح به پارک آمده بودند و متهمکردن او به ارتباط با چریکها و تیراندازی به مأموران، عطارپور و دیگر برنامهریزان ساواک را به این نتیجهرساند که با کمترین هزینه میتوانند ۹ زندانی سیاسی را که ۴ نفر از آنها سابقهی تلاش برای فرار از زندان داشتند تحت عنوان توطئه و اقدام برای فرار از زندان به قتل برسانند و از شر آنان راحت شوند.
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (بخش پایانی) نقش وابستگان فدراسیون فوتبال و تربیتبدنی در فساد ...در هیچ کشور دیگری سراغ ندارید که فوتبال کشور "چنین" رابطهای با دستگاه قضایی داشته باشد. منتهی اعضای این کمیته و قضات آن به تنها چیزی که کار ندارند فساد گسترده در فوتبال است. در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۳۸۸ روزنامهی دنیای اقتصاد به نقل از خبرگزاری مهر به پیگیری موضوع دوشغلهها در ورزش از سوی سازمان بازرسی کل کشور اشاره کرد. به ترکیب اعضای کمیته انضباطی و کمیته استیناف و ارتباطشان با دستگاه قضایی توجه کنید...
ادامه
|
|
نوروز در زندانهای دههی ۶۰خون از در و دیوار میبارید و داس مرگ همچنان قربانی میگرفت. نوروز از راه میرسید و ما همچون «تنبورنواز» داغدار میهنمان که به گاه «نوروز» در کنار ویرانی شهرها و خانههای سوخته و در میان اجساد عزیزانش که به شمشیر خلیفهی عباسی پشته شده بودند، با چشمانی اشکبار تنبور خویش بر گرفته و نغمه سر داده بود: «ابا تیمار اندکی شادی باید، که گاه نوروز است» دل به نوروز سپرده بودیم. سال نو نیمه شب تحویل میشد.
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۱۶) لومپنیسم در حاکمیت، لومپنیسم در فوتبال و ... ...از جامعهای که در آن مداحان و وعاظ تبدیل به خطیبان سیاسی میشوند و لومپنیسم بالا و پایین جامعهی را در مینوردد نمیشود انتظار داشت که استادیومهای فوتبالش محل نزاکت و ادب باشد. اگر در گذشتههای دور به صورت بسیار محدود و استثنایی در استادیومهای ورزشی از فحشهای رکیک استفاده میشد** امروزه کاربرد رکیکترین شعارها در استادیومهای فوتبال امری همگانی است. شعارهایی که در استادیومهای فوتبال علیه بازیکنان و مربیان و داوران داده میشود غیرقابل تصور است. در این زمینه تنها به چند نمونه اشاره میکنم...
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۱۵) روحانیت و دلالان در فوتبال روحانیت پس از در اختیار گرفتن تمامی اهرمهای سیاسی و قضایی و مقننه و فرهنگی کشور و تصدی پستهای امنیتی و نظامی، به سینما و ورزش و ... هم دستدرازی میکند. در زمینهی ورزشی با حضور حجتالاسلام علیپور در هیأت رئیسهی فوتبال نقشآفرینی روحانیت در فوتبال به سطح جدیدی ارتقا پیدا میکند. دکتر خدابخش مدیرکل اداره ورزش وجوانان استان اصفهان از نقش کلیدی روحانیت در توسعه ورزش میگوید: «مردم کلام حق را زبان روحانیت میشنوند و روحانیون میتوانند مردم را به سمت ورزش سوق دهند تا جمعیت هفت درصدی ورزشکار کشور به هفتاد درصد ارتقاء یابد.» ...
ادامه
|
|
مسعود رجوی و«پرفسور راج بالدو» وجایزه «خدمات بشردوستانه بینالمللی»مجاهدین در ماه اردیبهشت ۱۳۶۳مدعی بودند که مسعود رجوی جایزهی «صلح» این «مجمع» را دریافت کرده و در مهرماه ۱۳۶۳ مدعی شدند که جایزهی «خدمات بشردوستانه بینالمللی» که متفاوت از اولی است به او اهدا شده! نه مجاهدین و نه «هیئت گزینش مجمع ائتلاف ملی هند» نمیدانستند به سوژهی مورد نظرشان کدام جایزه را اهدا کردهاند؟! در سال ۱۳۶۳ هواداران مجاهدین در دهلی نو، «پروفسور راج بالدو» را به تور انداختند و او راضی شد با کمترین هزینه و قیمت جایزهای را دست و پا کرده و به مسعود رجوی اهدا کند. به این ترتیب «روغن چراغ ریخته نذر امامزاده شد». خدا را شکر که مسعود رجوی در ازای این لطف و کرامت مجبور نشد «به خال هندویش بخشد سمرقند و بخارا را» و تنها «دل بدان دو سنبل هندو» نهاد.
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۱۴) نقش رمالان، جادوگران و مداحان در فوتبال وی که همچنین مشاور قضایی رئیس کل دیوان محاسبات کشور هم بود در آبان ۸۸ در مورد سحر و جادو در فوتبال ایران و نحوهی برخورد کمیتهی انضباطی با آن گفت: «معمولاً همه باشگاهها با افرادی که در سحر و جادو دستی دارند در ارتباط هستند و مبالغ کلانی به آنها میپردازند. هر باشگاهی که درآمد بیشتری از تماشاگران حرفهای خود به دست میآورد، جادوگران و ساحران قویدستتری را به استخدام خود در میآورد. البته باید توجه داشت که کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال در این مورد بسیار سختگیر است و اگر برای ما اثبات شود كه باشگاهی با جادوگر ارتباط دارد، برایش شش ماه تا دو سال محرومیت در نظر میگیریم.دلیل این امر هم آن است که برای ما مسلّم شده که جادو در فوتبال تاثیر دارد و موضوعی ناجوانمردانه است...
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۱۳) غوغای اعتیاد و دوپینگ گسترش روزافزون اعتیاد در حاکمیت جمهوری اسلامی و کسب رتبهی اول معتادین در دنیا توسط امالقرای اسلام، دامان جامعهی فوتبال ایران را هم گرفت. بزرگترین فوتبالیستهای تیم ملی و استعدادهای شگرف فوتبال ایران در دام اعتیاد اسیر شدند. مجتبی محرمی، کریم باوی، ناصر محمدخانی، مهدی فنونیزاده، شاهین بیانی، جعفر مختاری فرد، رضا رجبی و ... تنها نمونههایی چند از این معضل بزرگ هستند. تیم ملی دههی ۶۰ ایران در پای اعتیاد به زانو در آمد. در سالهای بعد علاوه بر استعمال تریاک و هروئین مصرف مواد مخدر صنعتی در میان فوتبالیستها غوغا میکرد. علی اکبریان که به خاطر حمل شیشه و کراک به اعدام و سپس حبس ابد محکوم شد آخرین نمونهی این پدیدهی شوم نیست. کاظمی یکی از خبرنگاران ورزشی در یگ گفتگوی رادیویی از اعتیاد بیش از ۱۰۰ ملیپوش سابق فوتبال ایران به انواع مواد مخدر خبر میدهد
ادامه
|
|
انتخاب مریم رجوی به عنوان «پرافتخار زن سال ۲۰۱۳ » و پروفسور «راج بالدو» دکتر بالدو در پیشگویی و طالع بینی همچون نوسترداموس معروف است و مردم خود به عینه موضوع را تجربه کردهاند. اما روش کاربردی وی برای پیشگویی تا حدودی متفاوت است. او با محاسبه از طریق آب، انگشتان دست، انگشتان پا، زمان پرسش سؤالات و طالعبینی در میان اعضای خانواده ،عوامل منطقهای جهانی به پیشگویی دست میزند. این سیستم به عنوان SARJATIK به خوبی شناخته شده است و در ارتباط با همهی، از جمله یک فرد، گروه، منطقه یا کشور جواب میدهد. دکتر راج بالدو پیش از سقوط صدام حسین به دعوت او به عراق رفته و در پارلمان این کشور برای نمایندگان مجلس عراق سخنرانی کرده است. همچنین او بطور مرتب به معاونان صدام حسین و شخص وی بطور خصوصی مشاوره میداد...
ادامه
|
|
نگذارید دستهای خونین خمینی را پاک کنند در این گفتگوی سفارشی و طراحیشده، گردانندگان «سایت جماران» زمینهی لازم را برای سیدمحمد موسوی بجنوردی فراهم میکنند تا او به نیابت از «بیتامام» حملات تنظیمشدهای را علیه آیتالله منتظری سازمان دهد و ضمن مبرا جلوه دادن خمینی این مظهر خشونت از جنایات صورت گرفته در دههی اول انقلاب، آیتالله منتظری را مسئول این همه بیقانونی و جنایت و قساوت و شرارت نشان دهد. حال آنکه همهی ما شاهد بودیم آیتالله منتظری به یک اشارهی خمینی از جانشینی کنار گذاشته شد و به دستور میرحسین موسوی عکسهایش از ادارات دولتی پایین کشیده شد و به فرمان عبدالله نوری دیوار خانهاش خراب شد. او دارای موقعیتی نبود که بتواند برخلاف میل و ارادهی خمینی کاری کند.
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۱۲) سرمایهداران نوکیسه در فوتبال مریم امیرکمالی متولد ۱۳۶۲دختر یک زوج معروف ایرانی – لبنانی است. پدرش محمد مهدی امیرکمالی نائب رئیس شورای بازرگانی ایران و لبنان است. مادرش یکی از شاگردان ممتاز مصطفی چمران بوده که دورههای نظامی، چریکی و جنگهای نامنظم را نزد وی دیده است. در منطقه شیعه نشین جنوب بیروت به دنیا آمده و در آذرماه ۱۳۹۰ همراه پدرش به ایران سفر کرده است. فارغالتحصیل رشته روانشناسی دانشگاه «ای یو وی» است و علاوه بر مدلینگ و طراحی لباس، مدیر پوشاک اتاق بازرگانی ایران و لبنان هم هست
ادامه
|
|
مرتضی فهیم کرمانی صادر کنندهی اولین حکم ترور، سنگسار و قطع دست مرتضی فهیم کرمانی صادر کنندهی اولین حکم ترور، سنگسار و قطع دست ایرج مصداقی فهیم کرمانی که با داشتن نمایندگی از سوی خمینی و منتظری در مقام حاکم شرع و رئیس دادگاه انقلاب از قدرت زیادی در کرمان برخوردار بود به منظور یکهتازی در شهر و حذف رقبا از هیچ جنایتی فروگذار نمیکرد. از آنجایی که در فضای سیاسی و اجتماعی سال ۱۳۵۹ امکان دستگیری و صدور حکم اعدام مخالفین و رقبا را نداشت به ترور و قتل روی آورد. فهیم کرمانی در زمستان ۱۳۵۹مخفیانه علی فدایی دبیر آزاده و انقلابی را که در دوران شاه تصنیفها و ترانههای معروفی هم اجرا کرده بود و از محبوبیت زیادی در آموزش و پرورش کرمان برخوردار بود به عنوان مفسد فیالارض محکوم به اعدام کرد و دستور ترور او را به عوامل تحت امرش داد
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۱۱) سرمایهداران نوکیسه و فوتبال عبدالله تفرشی مدیر عامل شرکت صدرا سیستم پاسارگاد از نزدیکان محمد رویانیان است. ارتباط او با رویانیان به بعد از انقلاب و تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی برمیگردد. تفرشی رئیس کمیته انقلاب اسلامی کرج بود و رویانیان رئیس کمیته انقلاب اسلامی نور بود. این دو از طریق روابط بین کمیتهها و سرکوب مردم با هم آشنا شدند. تفرشی بعدها در هیئت فوتبال کرج و تیم فوتبال مهر کرج مسئولیت داشت و در دوران ریاست غفوری فرد بر سازمان تربیت بدنی از کشور خارج شد.
ادامه
|
|
سیدحسین موسوی تبریزی خشنترین قاضی نظام، مدعی «اسلام رحمانی» موسوی تبریزی از همان فردای پیروزی انقلاب ضدسلطنتی یکی از پیگیران اصلی سرکوب نیروهای سیاسی بود و کوچکترین لغزشی در این رابطه را برنمیتابید. وی سخنگوی جمعی بود که به دیدار خمینی با مسعود رجوی و موسی خیابانی در بهار ۱۳۵۸ اعتراض داشت. دیداری که به نوبهی خود میتوانست از سطح درگیریها بکاهد. خود او در این زمینه در گفتگو با نشریه «یادآور» اعتراف کرده و میگوید...
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته، سرمایهداران نوکیسه و فوتبال (۱۰) رویانیان، از سال ۱۳۸۶ از آنجایی که مازندرانی بود و روابط نزدیکی با رحیممشاعی داشت با حکم محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور انتخاب شد و همزمان مدیر عامل شرکت حمل و نقل ریلی کشور نیز بوده است.
او به عنوان یکی از افراد باند احمدینژاد در جریان جنبش سبز به دشمنی با مردم پرداخت و گفت:
«یک عده آشغال میگویند این رهبر، نظام و قانون را باید تغییر داد، ما مگر مردهایم، کسانی که با اوباما، بوش، مبارک نامبارک دستشان در یک کاسه بوده، مگر میگذاریم در این کشور علی تنها بماند، شهدا و خانواده شهدا اجازه نمی دهند.»
ادامه
|
|
ادامهی دشمنی دستگاه ولایت با زنده یاد فرخرو پارسایاگر اعدامهای صورت گرفته در ماههای اول انقلاب را «اعدامهای کور» و با هدف انتقام گیری از مقامات لشکری و کشوری نظام پادشاهی تلقی کنیم و یا این گونه اعدامها را خصیصهی «انقلاب» معرفی کنیم و دلیل آن را ایجاد محیط رعب و وحشت به منظور جلوگیری از سازماندهی مجدد نیروهای سلطنت و «ضدانقلاب» بدانیم، اما اعدام خانم پارسای برخلاف دیگر اعدامها و از جملهی اعدام ظالمانهی دکتر عباسخلعتبری وزیر امورخارجه و دکتر عاملی تهرانی وزیر اطلاعات و جهانگردی، خصیصهی ایدئولوژیک و «زن ستیزانه» داشت و آگاهانه و با «آیندهنگری» صورت گرفت. به همین دلیل است که دشمنی با او همچنان ادامه دارد.
ادامه
|
|
علی یونسی و تکذیب محاکمه و اعدام نظامیان حزب تودهیونسی مانند کلیهی حکام شرع، مسئولان قضایی دههی ۶۰، بازجویان، شکنجهگران و ... که در ارتباط با جنایات دههی شصت مورد پرسش قرار میگیرند و یا به نقل خاطره و نگارش زندگینامه میپردازند، دروغ میگوید. در این مورد خاص هم که وی از اساس شرکت خود را در دادگاه اعضای نظامی حزب توده انکار میکند و ورود خود به دادگاه انقلاب ارتش را پس از پایان محاکمهی این افراد اعلام میکند، دروغ میگوید.
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۹) (سرمایهداران نوکیسه در فوتبال)عابدینی در طول سالهای گذشته از قبل فوتبال به ثروت هنگفتی رسیده است. او سه خانهی ویلایی در لواسان دارد که دو همسرش و پسرش حسین در آنها زندگی میکنند. همسر دومش را در دورانی که مدیرعامل پرسپولیس بود گرفت و میگویند همسر سومی هم اختیار کرده است. هرچه وضع مالیاش بهتر میشود به تعداد زنانش میافزاید. وی سرمایهگذاری زیادی در داخل کشور و دوبی دارد. همسرانش خریدهایشان را از دبی میکنند و در سال به سفرهای خارجی متعدد میروند.
ادامه
|
|
ناصر میناچی مشمول «فامیل الدنگ» نشدمریم رجوی و اقبال به شیوهی مألوف مجاهدین، در مورد کمکهای میناچی به این سازمان در سال ۱۳۵۸ روضه خواندند. بدون این که اشاره کنند ناصر میناچی در سال ۱۹۹۶ در نامهای به موریس دنبی کاپیتورن گزارشگر ویژه ملل متحد در ارتباط با نقض حقوق بشر در ایران، علیه مجاهدین شکایت کرده و مدعی شده بود که فرزندش عباس (هدایت) در اشرف و نزد مجاهدین زندانی است.
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۸) هجوم سرمایهداران نوکیسه به بازار فوتبالغارت اموال عمومی در دههی ۸۰ و به ویژه در دولتهای نهم و دهم که خامنهای از آنها به عنوان پاکدستترین دولتهای تاریخ ایران از قاجاریه به بعد نام برد ابعاد نجومی یافت. دولت جمهوری اسلامی بر اساس سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ قانون اساسی بر هرآنچه که دستش میرسید چوپ حراج زد و کارخانجات و شرکتهای بزرگ صنعتی را به سپاه پاسداران، بسیج، بنیادهای وابسته به مراکز قدرت و سرمایهداران نوکیسه فروخت. بسیاری در این میان یک شبه میلیاردر شدند.
کار به جایی که کشید که حتی ساختمانهای کمیتهملی المپیک در تهران و مشهد را فروختند.
ادامه
|
|
مقولهی حجتالاسلام «جعفر نیری» و مستندسازی کشتار ۶۷جعفر نیری یکی از حکام شرع دادگاه انقلاب اسلامی ارتش بود که پس از شکلگیری این نهاد به آن پیوست. تشابه نام خانوادگی وی با نام خانوادگی رئیس هیأت کشتار ۶۷ باعث شد تا نام او از سوی مجاهدین خلق به عنوان رئیس حکام شرع اوین و هیأت کشتار ۶۷ مطرح شود. دیگران اشتباه مجاهدین را تکرار کردند. اما او کیست و چه بر سر او آمد؟
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (بخش ۷) تحولات باشگاه پرسپولیس، استقلال و ...یک آخوند پس از آن که سالها مسئولیت حوزهی هنری و سینمای کشور و ... را به عهده داشت سر از باشگاهداری هم در آورد و حالا که رستوران دار هم شده است.
پس از زم، مدیریت پرسپولیس به عباس انصاریفرد که مهرهای امنیتی بود رسید. میراث او برای پرسپولیس چکهای بیمحلی بود که بیدریغ خرج شده بود و باعث شد انصاریفرد مدتها از دست طلبکارها فراری و ناپدید شود.
سپس مدیریت بین علی پروین، علی میرزایی دست به دست شد تا دوباره مهرعلیزاده رئیس سازمان تربیت بدنی دست به کار شود و اداره این باشگاه را به سردار اکبر غمخوار بسپارد که مسئول لجستیک سپاه پاسداران بود و معاونت جهانگردی و ایرانگردی رفیق دوست در بنیاد مستضعفان را نیز به عهده داشت.
ادامه
|
|
حسینعلی نیری رئیس دادگاه انتظامی قضات «رژیم کشتار » پیگیری و اجرای عدالت در ارتباط با آمران و مباشران نقض حقوق بشر یکی از پیششرطهای رسیدن به دمکراسی در کشورمان است. به همین منظور طی سالهای گذشته شناساندن مهرههای اصلی جنایت در دوران تسلط نظام اسلامی بر کشورمان را یکی از وظایف خود شمرده و در این راه در حد توانایی خود قدمهایی برداشتهام. برای اجرای عدالت نیاز به شناسایی عوامل نقض حقوق بشر و مستندسازی در این زمینه است. به باور من کوششهای محدود در این راه نیز ثمربخش است. هفت سال پیش در مقالهای توضیح دادم که نام نیری، جعفر(چنانکه گروههای سیاسی مینامیدند) نیست و حسینعلی است و عکس وی را نیز که در مراسم عمومی یافته بودم برای اولین بار انتشار دادم.
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۶) دخالت سپاه پاسداران در فوتبال روحانی سپس صالحی امیری یکی از قدیمیترین کادرهای وزرات اطلاعات و مدیرکل اسبق ادارهی اطلاعات خوزستان را که هیچ سابقهی ورزشی نداشت و از ابتدای تشکیل این وزارتخانه از مسئولان آن بود برای تصدی وزارت ورزش و جوانان به مجلس معروفی کرد که رأی نیاورد. الیاس نادران یکی از نمایندگان مجلس وی را به مباشرت و معاونت در شکنجهی زندانیان، قاچاق و دریافت رشوه و اختلاس متهم کرد که در یک دوره حکم دستگیریاش هم صادر شده بود. صالحی امیری ضمن رد اتهامات وارده تنها به ذکر این نکته اکتفا کرد که سینهی او اسرار نظام است و خواهان گشودن آن نیست. پس از آن که صالحی امیری رأی اعتماد نگرفت، روحانی، محمد شریعتمداری معاون اجراییاش را به عنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان انتخاب کرد. شریعتمداری هم از کادرهای اطلاعاتی قدیمی بود که از دفتر اطلاعات نخست وزیری به وزارت اطلاعات راه برد ...
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۵)...در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ که پس از سالها جنب و جوش زیادی در جامعه ایجاد کرد باشگاههای پرسپولیس و استقلال هم به صحنه آمدند، اولی از ناطق نوری و دومی از خاتمی حمایت به عمل آوردند. فوتبال ملی به خاطر بیکفایتی مسئولان ورزش میرفت تا محو شود. در حالی که به سادگی میشد به جام جهانی رفت باخت پیدرپی به عربستان و قطر شانس مستقیم صعود تیم ملی به جام جهانی ۱۹۹۸ را سلب کرد. محمد مایلی کهن که توسط هاشمی طبا رئیس کمیته ملی المپیک و سعید فائقی همه کارهی فدراسیون فوتبال به مربیگری تیم ملی فوتبال رسیده بود با حملهی مردم به خانهاش و شعارهایی که علیه وی داده میشد از کار برکنار شد و ...
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۴) پلیس و کمیته توانایی کنترل جمعیت انبوه ناراضی را نداشتند و شورای امنیت ملی و شورای تأمین استان، همیشه این نگرانی را داشتند که مبادا در هنگام مسابقه و یا بعد از آن شعارهای ضدرژیمی داده شود. برای جلوگیری از بروز چنین حوادثی سعی در محدود کردن تعداد تماشاچیان کردند. تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال اعلام کردند که طبقهی دوم ورزشکاه آزادی ترک برداشته و امکان نشستن تماشاچی در آن وجود ندارد و حتی در تلویزیون متخصصان وابسته به رژیم نظر دادند که به خاطر فساد حکومت پهلوی از مصالح نامرغوب برای ساختن استادیوم استفاده شده است. با این ترفند نزدیک به ۶۰ درصد ظرفیت ورزشگاه را بلااستفاده کردند.
ادامه
|
|
نگاهی دوباره به دستگاه اطلاعاتی نظام و قربانیان «انجمن پادشاهی» در ديماه ۱۳۸۸ پس از ترور مسعود علی محمدی يکی از متخصصان فيريک کشورمان در مقاله ای تحت عنوان «مسعود علیمحمدی آخرين قربانی دستگاه امنيتی ولايت فقيه» ضمن آن که وجود چنين «انجمنی» را تکذيب کردم در مورد ابعاد توطُئه وزرات اطلاعات روشنگری کردم و از کسانی که به هر نحو با اين «انجمن» تماس داشتند خواستم بلافاصله کليه ارتباطاتشان را قطع کنند. پيش از آن نيز در ارديبهشت و آذر ۸۷ در مورد توطئه رژيم در انفجار حسينيه رهپويان وصال و تشکيل دادگاه فرمايشی برای «عاملان» آن در دو مقاله توضيح داده بودم. در اين جا نظر به اهميت موضوع و شناخت بيشتر دستگاه اطلاعاتی نظام و توطئه های آن توجه شما را به مقاله ای که در مورد ترور مسعود علی محمدی در ديماه ۱۳۸۸ نوشتم جلب می کنم.
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۳) تیم ملی جوانان ایران به سرپرستی مهدی اربابی در مسابقات آسیایی نپال در سال ۶۱ شرکت داشت. در این دوران تیمهای ایرانی همراه باعکس خمینی در تورنمنتها حاضر میشدند. در دور دوم مسابقات، تیم ایران در مقابل عراق حاضر نشد و بازی را واگذار کرد و از دور مسابقات حذف شد. متعاقباً جوانان ایران که آیندهسازان فوتبال بودند به علت حاضر نشدن در مقابل عراق با محرومیتی ۵ ساله مواجه شده و از حضور در مسابقات آسیایی و بینالمللی محروم شدند. بازیکنان تیم ایران به دستور مسئولان تیم قبل از شروع مسابقه اقدام به برگزاری نماز جماعت ظهر و عصر در زمین مسابقه کردند و سپس با فریاد «الله اکبر» و «خمینی رهبر» از زمین خارج شدند و به این ترتیب تیم جوانان ایران برای یک دوران طولانی از دور خارج و پایههای فوتبال ایران لرزانتر از همیشه شد و مهدی اربابی و همراهان که این فاجعه را بر سر فوتبال ایران آورده...
ادامه
|
|
طه طاهری (مسعود صدرالاسلام) و وزارت اطلاعات مسئول ربودن رابرت لوینسون در ديماه ۱۳۸۸ پس از ترور مسعود علی محمدی يکی از متخصصان فيريک کشورمان در مقاله ای تحت عنوان «مسعود علیمحمدی آخرين قربانی دستگاه امنيتی ولايت فقيه» ضمن آن که وجود چنين «انجمنی» را تکذيب کردم در مورد ابعاد توطُئه وزرات اطلاعات روشنگری کردم و از کسانی که به هر نحو با اين «انجمن» تماس داشتند خواستم بلافاصله کليه ارتباطاتشان را قطع کنند. پيش از آن نيز در ارديبهشت و آذر ۸۷ در مورد توطئه رژيم در انفجار حسينيه رهپويان وصال و تشکيل دادگاه فرمايشی برای «عاملان» آن در دو مقاله توضيح داده بودم. در اين جا نظر به اهميت موضوع و شناخت بيشتر دستگاه اطلاعاتی نظام و توطئه های آن توجه شما را به مقاله ای که در مورد ترور مسعود علی محمدی در ديماه ۱۳۸۸ نوشتم جلب می کنم.
ادامه
|
|
سخنی با مریم رجوی؛ به یاد «گوهر» و «گوهر»ها سخنی با مریم رجوی؛ به یاد «گوهر» و «گوهر»ها ایرج مصداقی ... بیستم آذرماه فرا میرسد و زخمی قدیمی در من دوباره سربازکرده است. ۳۲ سال پیش در چنین روزی دختری عاصی که تنها ۲۱ بهار را پشت سر گذاشته بود در حالی که جوخههای اعدام لحظهای نمیآسودند و کشور در لهیب شعلههای آتشی که خمینی برافروخته بود میسوخت، «در شهر نجواهای عاشقانهی حافظ» با عزمی راسخ از خانه برون شد و در عصیانی که تنها در آن روزها میشد درکش کرد «بر قامت دیو تبر زد»...
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۲) کشور در جنگ به سر میبرد و ماشین سرکوب رژیم یک آن از کشتار در زندانها غافل نبود، سالانه دهها هزار نفر به زندانها برده میشدند، همهی نیروها و سرمایههای کشور صرف جنگ با دولت عراق، صدور تروریسم و سرکوب داخلی میشد. جنگ بهانهای شد تا حاکمان جدید در جهت کمرنگکردن هرچه بیشتر فوتبال از برگزاری مسابقات سراسری فوتبال بین باشگاهها جلوگیری کنند .
داوودی بلافاصله پس از تصدی تربیت بدنی در مرداد ۵۹ به وضوح سیاست دولت رجایی را بیان کرد و گفت: «در حال حاضر مسابقه در سطح پایین را خواستاریم که برای مردم تفریح و سرگرمی باشد و نه بیشتر»
ادامه
|
|
چند نفر در زندان قزلحصار اعتصاب غذا کردهاند؟ نگاهی به اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت اعضای شورای ملی مقاومت و مواجببگیران هم که برایشان صرف نمیکند در این مواقع چیزی بگویند. گردانندگان سایت «همبستگی ملی» و دیگر سایتهای تابعه آنقدر در کار توطئه علیه این و آن هستند که به این امور نمیرسند. حتی فرصت بازنگری و تصحیح آن چه را که نشر میدهند ندارند. طول و عرض مقاومت هم که در این مواقع به درد لای جرز میخورد. دریغ از یک یادآوری به سایت همبستگی ملی و شورای ملی مقاومت که زودتر «گاف»شان را تصحیح کنند. ۴ روز صبر کردم بلکه حضرات اشتباهشان را تصحیح کنند. حتی در این حد هم در بیش از ۵۰۰ عضو شورای ملی مقاومت و دوستداران مقاومت و ساکنان لیبرتی که به هنگام نیاز به گونهای جلوه میدهند که گویا از صبح تا شام پشت کامپیوتر نشسته و سایتهای اینترنتی و نوشتهها را بررسی میکنند عقلانیت و احساس مسئولیت موجود نیست...
ادامه
|
|
نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۱) پیروزی ایران بر اسرائیل در بازی نهایی که از طریق رادیو مستقیم پخش میشد و خوشحالی عمومی، علاقهام را دو چندان کرد و فوتبال به بخشی از زندگیام تبدیل شد. درکی از تیم ملی نداشتم. میشنیدم که همان بازیکنان در باشگاههای پیکان و تاج و ... بازی میکنند. مدتها ناراحت بودم که چرا بازیکنان در همان تیم ملی نماندند و به دیگر تیمها رفتند.
ادامه
|
|
پاسخ مجاهدین به مقالهی فریبا هادیخانلو «اشرف نشان» یا «تواب اتاق آزادی اوین»در مهرماه ۱۳۹۲ مقالهی «فریبا هادیخانلو «اشرف نشان» یا «تواب اتاق آزادی» را که در زیر میآید نوشتم. مجاهدین که از پاسخ به محتوای نوشتهی من عاجز مانده بودند و قادر به تکذیب آن نبودند به زعم خود در دو نوشته و در یک روز به آن پاسخ دادند. اولی به قلم اسماعیل هاشمزاده ثابت که نام مستعار یکی از اعضای «اورسورواز» نشینشان است، در سایت آفتابکاران انتشار یافت و دومی به «قلم» زهره رستگار در سایت همبستگی ملی به چاپ رسید. صحنهگردانان و سناریونویسان از حداقل هوش و ذکاوت هم برخوردار نیستند که لااقل با فاصله مطالب را انتشار بدهند که دم خروس به فرموده دست به قلم شدن نویسندگان مشخص نشود. این نوع واکنشهای سراسیمه و هماهنگ و ادبیات به کار گرفته شده در آن نشان از درماندگی و استیصال دارد. با انتشار مقالهی خودم و همچنین پاسخ این دو، خوانندگان فهمیم را به داوری میخوانم...
ادامه
|
|
فریبا هادیخانلو «اشرف نشان» یا «تواب اتاق آزادی اوین»فریبا هادیخانلو یکی از عوامل به خدمت گرفته شده از سوی مجاهدین، «شاهد» محمد حسین توتونچیان دیگر مأمور این سازمان برای تولید دورغهای عجیب و غریب علیه من است. او به فرمودهی رهبری مجاهدین، همراه با محمدحسین توتونچیان مدعی شد شهید به خون خفته، فاطمهی کزازی «نامزد» و «معشوق» من بوده است و از آن بدتر این دو با تزویر و پروندهسازی آشکار، مدعی شدند که من برای فرار از مجازات اعدام، جلال و فاطمه کزازی را لو داده بودم. در حالی که جلال دو هفته قبل از من و فاطمه دو سال بعد از من دستگیر شده بودند و من در دوران یاد شده در زندان گوهردشت مشغول تحمل دوران زندانم بودم.
ادامه
|
|
خطر اعدام متهمان ترورهای هستهای و «جاسوسی» برای موساد در ماههای اخیر اخبار متعددی راجع به محاکمه و صدور حکم اعدام برای متهمان ترورهای هستهای و جاسوسی برای موساد در رسانههای رژیم منتشر شده است بدون آن که حساسیتی از سوی سازمانهای حقوق بشری و مخالفان حکم اعدام چه در سطح داخلی و چه بینالمللی برانگیخته شود. ده اکتبر روز جهانی مخالفت با حکم اعدام هم گذشت بدون آنکه اشارهای به این افراد شود و یادی از خانوادههای دلنگران آنها که از زمان دستگیری آنها رنجهای بسیاری را متحمل شدهاند به میان آید. ظاهراً اتهام «جاسوسی» آن هم برای «موساد» توجیه پذیرفته شدهای است برای سکوت و بیعملی در قبال خطری که جان متهمان را تهدید میکند.
ادامه
|
|
نهاد نمایندگی خامنهای و تائید قتلعامهای ۶۰ و ۶۷در پاسخ «نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری» علاوه بر موضوع کشتار ۶۷ به اعدام بیرحمانهی ۱۲ زندانی مجاهد در سال ۶۰ نیز اشاره شده و کشتار ۶۷ را به درستی ادامهی کشتار سال ۶۰ و سالهای اولیهی سیاهترین دههی تاریخ معاصر ایران قلمداد کرده است. در این مقاله علاوه بر موضوع کشتار ۶۷ برای اولین بار به تشریح کشتار زندانیان حکمداری که در مرداد ۶۰ به جوخهی اعدام سپرده شدند نیز میپردازم.
ادامه
|
|
انشعاب و ایجاد تشکل؛ پاسخ به نامهی سرگشادهی آقای ریحانیمن و کسانی که در سه دههی گذشته از مجاهدین جدا شدهاند برای تشکیل یک سازمان تأثیرگذار در جامعه ایران «پیر» هستیم. جامعه نیاز به خون و انرژی جدید دارد. ما نمیتوانیم خودمان را با تحولات به روز کنیم. این از مقتضیات سن و سال و تغییر نسلهاست. افرادی که دههی ششم زندگی خود را آغاز کردهاند برای ایجاد تحول در جامعه کارساز نیستند. ذهن آنها به اندازهی کافی پویا نیست. آنها بسیاری از واقعیتهای جامعه را نمیتوانند درک کنند. بعید میدانم تحول در جامعهی ایران به اشکال سنتی صورت بگیرد.
ادامه
|
|
حق تیر و شکنجه در قوانین جمهوری اسلامی در دههی ۶۰ مسئولان دستگاه قضایی و امنیتی برای اعمال شکنجه در زندانها، استنادی به قانون نمیکردند بلکه برای توجیه قساوت و بیرحمی به خرج داده شده علیه زندانیان سیاسی به شرع و فتوای خمینی متوسل میشدند. هرچند طبق قوانین جمهوری اسلامی هرکجا که قانون نارسا و یا سکوت کرده باشد از شرع و فتوای مراجع تقلید استفاده میکنند. آنچه که محمدحسین فرهنگی بیان میکند تغییری است که در نگاه حقوقی صاحبمنصبان رژیم در طول ۳۵ سال گذشته صورت گرفته و تلاش کردهاند به طرق مختلف خلاءهای قانونی در رابطه با سرکوب و کشتار و بیرحمی را از بین برده و در امر سرکوب وحدت رویه ایجاد کنند.
ادامه
|
|
«کشتار ۶۷»؛ جنایت برنامهریزی شده از ابتدای شکلگیری زندانهای سیاسی و پدید آمدن زندانیان سیاسی، حاکمان جمهوری اسلامی پیوسته در پی حل معضل زندانیان سیاسی به شیوهی خود بودند. آنها به خوبی میدانستند که در جامعهی احساسی مانند ایران، وجود هزاران زندانی سیاسی تا چه حد میتواند برای ادامهی حیاتشان خطرناک باشد و موضوع گروههای سیاسی در جامعه را زنده نگاه دارد. از آنجایی که دیکتاتوری مذهبی قرون وسطایی حاکم ماهیتاً از حل کوچکترین مسائل به شیوههای منطقی، ناتوان است، این مهم را نیز سعی میکرد که به شیوههای غیرمنطقی یا به قول خودش "حزباللهی" حل کند.
ادامه
|
|
رادیو بی بی سی و گزارش بیطرفانهاش از عراقبرنامه رادیویی چشم انداز بامدادی بی بی سی در ارتباط با تخلیهی قرارگاه اشرف گفتگویی دارد با محمد بختیاری روزنامهنگار در عراق. گفتگوی جانبدارانهای که کمترین استاندارد ژورنالیستی در آن رعایت نمیشود و «روزنامهنگار» مربوطه به شکل لجوجانه و بچهگانهای ۴ بار نام «سازمان مجاهدین خلق ایران» را «سازمان خلق» معرفی میکند. نگین شیرآقایی اداره کننده برنامه هم بدون رعایت پرنسیبهای حرفهای نه تنها هیچ تذکری به وی نمیدهد بلکه توضیحی هم به شنوندگان ارائه نمیدهد که منظور «روزنامهنگار» مربوطه از گفتن «سازمان خلق» همان سازمان مجاهدین خلق ایران است که بالاترین مقامات کاخ سفید، اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد و ... در چند روز اخیر به موضعگیری در ارتباط با جنایتی که علیه اعضای آن در عراق انجام گرفته پرداختهاند.
ادامه
|
|
پس از قتلعام در اشرف، کشتار بزرگتری در چشمانداز استپافشاری روی ماندن در عراق، نه عاقلانه است و نه عملی. برای نجات جان ساکنان اشرف و لیبرتی بایستی اقدامی عاجل به عمل آورد و در این راه شعارها و خواستههایی را مطرح کرد که امکان تحقق داشته باشند.
شواهد نشان میدهند که نجات جان ساکنان اشرف و لیبرتی در اولویت کشورهای غربی نیست. مطرح کردن انتقال دستهجمعی ساکنان اشرف و لیبرتی به اروپا و آمریکا از سوی مجاهدین در چنین شرایطی منطقی به نظر نمیرسد.
متأسفانه این کشورها در حال حاضر آمادگی لازم برای پذیرش بخشی از مجاهدین را هم ندارند. گروکشی در این رابطه تنها به ضرر مجاهدین است و بهای آن با جان ساکنان اشرف و لیبرتی پرداخت میشود.
ادامه
|
|
علیرضا یعقوبی «اشرفی» امروز و همکار سعید امامی و فلاحیان دیروز وی پس از به دست آوردن موفقیت نسبی در دادگاه علیه مجاهدین، در سال ۹۴ (ممکن است تاریخ آن کمی پس و پیش باشد) مدت کوتاهی غیبش زد و سپس سر و کلهاش پیدا شد و در پاسخ کسانی که او را مورد پرسش قرار میدادند به دروغ میگفت به خاطر افسردگی و مشکلات متعدد روانی برای استراحت و تمدد اعصاب به منطقهای ویژه فرستاده شده بود. در حالیکه در دوران یاد شده این عاشق «آرمان رهائی و "جامعه بی طبقه توحیدی"» با «درک ضرورت» مخفیانه به ایران سفر کرده و مقدمات انتقال خانوادهاش به جامعهی موعود را نیز فراهم کرده بود. چیزی نگذشت که معلوم شد یعقوبی مغازه را تعطیل کرده و بخشی از دستگاهها را که میشد باز کرد با خود به ایران برده است. وی به دروغ در سایت آفتابکاران مدعی است که در اسارت سعید امامی و معاونش رضا بوده است. اما توضیحی نمیدهد او که سالها ساکن کلن آلمان بود چگونه...
ادامه
|
|
لزوم مبارزه با شخصیتسازی و شخصیت پرستی و پرهیز از مطلقکردن افراد از نظر من هر چقدر هم محتوای یک نوشته بیان برخی واقعیت ها در باره یک شخص، شخصیت او، دستاوردهای زندگی او و... باشد، اما نوع بیان آن و به ویژه تنظیم جملات و ترکیب کلمات در کنار هم نبایستی به گونهای باشد که به مطلق کردن شخصیت آن فرد دامن بزند. نبایستی در مقابل نامردمیها و بیشرمیهایی که صورت میگیرد به موضع واکنشی بیافتیم و از شخصیتی زمینی موجودی ابر انسانی با توانی فوقالعاده بسازیم. من اگر در مخالفت با شخصیت سازی و شخصیت پرستی مینویسم اول بایستی از خودم شروع کنم. نمیتوان رطب خورد و منع رطب کرد.
ادامه
|
|
قاضی صلواتی یکی از اضلاع مثلت «جنایت علیه بشریت» از آنجایی که او در دههی ۶۰ در اوین فعال نبود شناخت دست اولی از او ندارم و با توجه به تحقیقاتی که کردهام میدانم وی متولد ۱۳۴۱ در یکی از شهرهای استان اصفهان (احتمالاً اردستان) است و در سالهای اولیه دههی ۶۰ در هیئت یک بسیجی در جبهههای جنگ حضور داشته است. در سالهای ۶۵- ۶۶ او پس از مجروح شدن در کردستان، با نفوذی که داشت ۳۰- ۴۰ درصد معلولیت (به خاطر داشتن ترکش در بدن و شیمیایی شدن) برای خود دست و پا کرده وارد پلیس قضایی شد و به این ترتیب از حضور در جبهههای جنگ امتناع کرد.
ادامه
|
|
چه چیز خشم «اهل حق» در ایران را برانگیخت و خودسوزیها چرا آغاز شد؟بر اساس آنچه در اخبار آمده، خودسوزیهای صورت گرفته پس از آن آغاز شد « که ماموران زندان همدان، سبیل یکی از یارسانیهای زندانی به نام کیومرث را که به دلیل مسائل خانوادگی در زندان بود، تراشیدند. این اقدام، توهین به آداب و رسوم پیروان این کیش به شمار میرود.»
چنانچه در صفحهی ۲۸ «گزارش ۹۲» نامهی سرگشاده به مسعود رجوی نوشتهام، یکی از «سادهترین» و «پیشپا افتادهترین» آزار و اذیتها و تحقیرهایی که در رابطه با «شهاب اختیاری» یکی از باورمندان به کیش «اهل حق» و رزمندگان سابق ارتش آزادیبخش که پس از اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی و متحدیناش از مجاهدین جدا شد صورت گرفت، اقدامی مشابه و چندباره بود.
ادامه
|
|
واکنش مشابه مجلس شورای اسلامی و «شورای ملی مقاومت» به «استعفا»نحوهی برخورد اعضای شورای ملی مقاومت با استعفای آقایان روحانی و قصیم در سال ۱۳۹۲ شباهت عجیبی با برخورد نمایندگان مجلس شورای اسلامی با استعفای عبدالمجید شرع پسند نماینده کرج و اشتهارد در سال ۱۳۶۸ دارد. در اولی رهبری مجاهدین صحنهگردان بود و در دومی کروبی خط دهندهی معرکهگیران بود و رفسنجانی هدایت صحنه را به عهده داشت.
در این مطلب تلاش میکنم ضمن یادآوری یک واقعه تاریخی، زشتی یک فرهنگ مشترک را به باورمندان و پیروان آن نشان دهم.
ادامه
|
|
نگاهی ایدئولوژیک به نامههای مسعود رجوی خطاب به خبرگان و خامنهایشما چه کار به «مصلحت» باندهای صدپارهی درون رژیم» دارید؟ مگر مادران و پدران داغدار، فرزندان پریشان جاودانگان، مگر بردار شدگان و آنهایی که جوخههای آتش سینههایشان را درید، مگر آنهایی که غریبانه در گورهای دستهجمعی به زیرخروارها خاک سرد و سیاه خفتهاند، مگر آنهایی که بر تختهای شکنجه جسم و جانشان به تاراج رفت، مگر آنهایی که رنج سلولهای جهنمی رژیم را تحمل کردند، مگر آنهایی که رنج دوری از عزیزانشان را تحمل میکنند چنین مسئولیتی را به شما واگذار کرده بودند؟
ادامه
|
|
محمدعلی امانی رئیس اوین و عضوی از خانوادهی جنایتکار و غارتگر امانی محمد علی امانی متولد 1339 در تهران یکی از فرزندان سعید امانی همدانی از رهبران حزب جمهوری اسلامی و مؤتلفه اسلامی است. امانی همچون دیگر رهبران مؤتلفه و فرزندانشان از گردانندگان و مهرههای اصلی اوین و دادستانی انقلاب و پشتیبانانشان در سالهای اولیه دههی ۶۰ است. لاجوردی در سالهای یاد شده تلاش میکرد برای تحکیم پایههای قدرتاش در اوین و دادستانی تا آنجا که ممکن است نزدیکان و افراد مورد اعتمادش را در کنار خود داشته باشد...
ادامه
|
|
انفجار حرم عسگرین و اعتراف ژنرال جورج کیسیدر هنگام انفجار «حرم عسگرین» شاید کمتر تحلیلگر سیاسیای بود که مقالهی من در مورد نقش جمهوری اسلامی در این جنایت را بدور از شائبههای سیاسی میدید. و چه بسا بودند کسانی که آن را با توجه به مواضع سیاسی من در ضدیت با همهی جناحهای سیاسی رژیم نوعی تلاش برای «بدنام» کردن رژیم تفسیر میکردند. گذشت ۷ سال از وقوع جنایت و کنار رفتن پردهها، امروز واقعیت را بیش از پیش در برابر ما جلوهگر ساخته است.
ادامه
|
|
بخش منتشر نشدهی گزارش ۹۲، نامهی سرگشاده به مسعود رجوی ۲۶ ژوئن، روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه است. به همین دلیل به عنوان یک «قربانی شکنجه» این روز را برای انتشار این قسمت از نامهام مناسب دیدهام. اگر لاجوردی و لاجوردیها من و ما را به خاطر مبارزهی بیامانمان با نظام جمهوری اسلامی به شکنجهگاه بردند و از هیچ جنایتی فروگذار نکردند قابل فهم بود اما شما به خاطر فرار از پاسخگویی و پذیرش مسئولیت، شلاق تهمت و افترا و دروغ و بهتان به دست قربانیان دیروز شکنجه دادید تا این بار آنها در نقش شکنجهگر وارد صحنه شوند و همچون مهرآیین و عزتشاهی و کچویی و احمد احمد و ... دست به شکنجهی یاران دیروزشان ببرند. مرا باکی نیست که دوباره شکنجه شوم اما چرا قربانی دیروز شکنجه را تبدیل به شکنجهگر امروز میکنید؟
ادامه
|
|
سیدحسین موسویان و شیخ حسن روحانی دو مدعی تحصیل در بریتانیا سیدحسین موسویان در سال ۱۳۳۶ در یک خانوادهی مذهبی تاجر فرش در کاشان متولد شد. او اواخر سال ۵۵ با در دست داشتن مدرک دیپلم به آمریکا رفت و پس از پیروزی انقلاب با همان مدرک دیپلم به کشور بازگشت. از آنجایی که وی خواهرزادهی حسین محلوجی وزیر صنایع دولت رفسنجانی است و محلوجی نیز خواهرزاده یثربی نماینده خمینی و امام جمعهی کاشان به توصیهی آنها به سازمان تبلیغات اسلامی پیوست و بدون تسلط به زبان انگلیسی مدیر روزنامهی انگلیسی زبان «تهران تایمز» شد. این امر در حالی صورت گرفت که او تا پیش از آن در جهاد سازندگی کاشان فعالیت میکرد و دستی در روزنامهنگاری و تسلط لازم در زبان انگلیسی نداشت. وی ...
ادامه
|
|
سنگ بنای نابسامانیهای کشور را هاشمی گذاشته- گفت و گو با ایرج مصداقی تحلیلگر مسایل سیاسی ایرج مصداقی: از نظر من این مهم ترین انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی است، به همین خاطر تا دقیقه نود هنوز مشخص نبود که کاندیداهای اصلی چه کسانی هستند و چه کسانی قرار است با چه رقیبانی در روز انتخابات مواجه شوند، بر همین اساس این نشان دهنده ی بحران در درون نظام است که هیچ یک از جناحها تا دقیقه آخر نمیدانند کاندیدای واقعیشان کیست. مصداق آن هم ثبت نام آقای هاشمی است که در ساعت پنج و ده دقیقه بعد از تلفنی که از جانب رهبری به او شد عازم وزارت کشور شده، همین هم باز نشان دهنده بحران از بالا تا پایین نظام است و به خاطر حضور مشایی و هاشمی در انتخابات، قطعا در روزهای آینده با بحران و شکاف بیشتری در درون نظام مواجه خواهیم بود.
ادامه
|
|
مکاتبات من با ابوالقاسم رضایی یکی از مسئولان مجاهدین در دیماه ۱۳۸۸سازمان مجاهدین خلق در دیماه ۱۳۸۸ و در بحبوحهی اعتراضات مردمی به صورت نمایشی تظاهراتی را در «اشرف» در ارتباط با «عاشورا» به راه انداخت و به گونهای جلوه داد که گویا تظاهرات مزبور در ایران انجام گرفته و مردم شعارهای کوبندهای را علیه رژیم و خامنهای و ... دادهاند! همان موقع به خاطر احساس مسئولیتی که در ارتباط با جنبش مردم در داخل کشور داشتم مقالهی زیر را نوشته و جهت نشان دادن حسن نیتم، برای مجاهدین ارسال و در آن تأکید کردم که چنانچه در عرض ۲۴ ساعت کلیپهای جعلی مربوطه را از روی یوتیوب برندارید اقدام به انتشار مقالهام خواهم کرد. ابوالقاسم رضایی عضو سازمان مجاهدین و دبیر شورای ملی مقاومت به شکلی سراسیمه پاسخ نامهام را داد و من دوباره نامهای خطاب به او نوشتم. سازمان مجاهدین و «ستاد اجتماعی مجاهدین» بلافاصله ویدئو کلیپهای مزبور را از روی یوتیوب برداشتند و...
ادامه
|
|
محمد مهرآیین، مظهر جنایت و فساد اولین بار در بهمن ۱۳۶۰ در حالی که به خاطر درد و ناراحتی جسمی روی زمین دراز کشیده بودم از زیر چشمبند او را دیدم که با عصا و لنگان لنگان راه میرفت و در میان بازجوها و شکنجهگرها از احترام خاصی برخوردار بود. او که مانند بسیاری از بازجویان و شکنجهگران در دستگیری افراد نیز شرکت میکرد در جریان تلاش برای دستگیری محمد یزدی (۲) یکی از هواداران مجاهدین از ناحیهی پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. محمد یزدی هنگام دستگیری میکوشد از سلاحاش استفاده کند اما مهرآیین دست او را گرفته و در همین اثنا تیری شلیک شده و به پایش میخورد.
ادامه
|
|
گزارش ۹۲، نامهی سرگشاده به مسعود رجوینامهی طولانیای را که در ادامه میآید با عجله و در مدت هشت روز نوشتم و چهار روز به ویراستاری و تدوین آن گذشت. قصد داشتم روز ۱۹ بهمن سال گذشته منتشر کنم که به خاطر پیگیری بیماریام، خوشبختانه انتشار آن دو روز به تعویق افتاد و حملهی بیرحمانهی تروریستی عوامل رژیم به «لیبرتی» و کشتار مجاهدین بیدفاع باعث شد که از انتشار آن موقتاً صرفنظر کرده و دستنگهدارم.
در توصیف خط مشی خودم بایستی بگویم من منتقد جدی مجاهدین هستم و دشمن آشتیناپذیر رژیم. جنبهی انتقادی کارم نبایستی سایهای بر وجه مبارزاتی فعالیتهایم علیه رژیم غدار حاکم بر کشورمان بیاندازد و جنایات آنها را تحتالشعاع خود قرار دهد.
به همین دلیل در بحبوحهی حملهی موشکی جنایتکارانه به «لیبرتی»، مطلبی در چرایی حملهی رژیم و محکومیت آن نوشتم. در آنجا از طرح انتقاداتم نسبت به سیاست پافشاری بر ماندن...
ادامه
|
|
حجتالاسلام محسن دعاگو، امام جمعه، بازجو، شکنجهگر و فرمانده کمیته محسن دعاگو در سال 1331 در بخش فیضآباد محولات، از توابع تربت حیدریه، به دنیا آمد. زمانى كه هفت ساله بود، همراه خانواده به تربت حیدریه كوچ کرد و در بدو ورود به تحصیلات حوزوی روی آورد و سپس در مشهد آن را ادامه داد و مدتی نیز شاگرد خامنهای بود. دعاگو بازداشت کوتاه مدتی در سال ۵۰ داشت و در سال ۵۵ توسط ساواک دستگیر و تا آذرماه ۵۷ در زندان بود. وی طی این سالها در روستاهای دورافتاده منبر میرفت و از وضعیت مالی بسیار بدی برخوردار بود. وی در مورد محل زندگی و نوع غذای خود در سال ۵۱ مینویسد: «دو اتاق اجاره كردیم. اتاق قدیمى وضع بدى داشت. پشت بام این اتاق از كاه و گل بود وقتى باران مىآمد از سقف آن آب جارى مىشد، ظرف هایى در زیر محل ریزش آب مىگذاشتیم... از نظر مالى خیلى تحت فشار بودیم، بسیارى از مواقع با مقدارى آرد، شكر و روغن غذایى درست مىكردیم به اسم اشكنه و بعد نان را خرد مىكردیم...
ادامه
|
|
نگاهی به زندگی جلیل بنده یکی از تیرخلاصزنهای اوینجلیل بنده، فرزند اسدالله متولد ۲۰ مرداد ۱۳۳۳ بود. او که پیش از انقلاب در زمرهی لات و لوتهای میدان خراسان و شهباز جنوبی و «شیتیلی بگیر» (۱) قمار بود پس از انقلاب با حضور در کمیتهی علمالهدا و مسجد لرزاده به کسوت «حزبالله» در آمد و با گذاشتن ریش و به دست گرفتن تسبیح تمرین مسلمانی کرد. او که تا پیش از انقلاب به گفتهی خودش دزد قالپاق و ضبط ماشین و ... بود و در گروههای موتورسوار همیشه دختری را ترک خود داشت و نزدیک مدارس دخترانه پرسه میزد به مدد نزدیکی به حاکمان جدید آب توبه بر سرش ریخته شد و «سرباز گمنام» امام زمان لقب گرفت و به جرگهی شیران روز و زاهدان شب پیوست.
جلیل که تقریبا بیسواد بود از طریق کمیتهی محل پایش به گروه ضربت اوین که متشکل از لات و لمپنها بود باز شد و به خاطر خوی جنایتکاریای که داشت پلههای ترقی را طی کرد و به محافظت از لاجوردی گماشته شد. حلقهی...
ادامه
|
|
سفر مصطفی محمد نجار به وین شلیک به لیست جدید اتحادیه اروپا... اتحاديه اروپا يک روز پس از قرار دادن نام ۹ ايرانی در فهرست تحريمی «ناقضان حقوق بشر»، اسامی اين افراد را منتشر کرد که در ميان آنها نام پنج قاضی و دادستان دادگاههای انقلاب و مدير بخش برون مرزی سازمان صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران نیز به چشم می خورد. در فهرستی که اين اتحاديه روز سه شنبه منتشر کرد، نام «محمد سرافراز»، مدير بخش برون مرزی سازمان صدا و سيما و تلويزيون انگليسی زبان «پرس تی وی» به چشم میخورد که متهم شده است با نيروهای امنيتی و دادستانها همکاری کرده و سلسله برنامههايی را با عنوان «اعترافات» بازداشت شدگان پخش کرده است. اتحاديه اروپا می گويد که محمد سرافراز با پخش اين فيلم، حقوق زندانيان را نقض کرده است. اين اتحاديه در فهرست خود نام «حميدرضا عمادی» را نيز قرار داده است و او را به عنوان مدير اتاق خبر «پرس تی وی» معرفی کرده است. عمادی نیز متهم شده که در پخش...
ادامه
|
|
نقش مجید قدوسی یکی از عوامل کشتار ۶۷ در فوتبال مجید قدوسی یکی از مهرههای جنایتکار زندان اوین است که علیرغم مشارکت فعالش در شکنجه و کشتار دههی سیاه ۶۰ همچنان چهرهاش مخفی مانده و کسانی که با او دمخور هستند از ماهیت او و اعمال پلیدی که انجام داده بیاطلاعند. او بقدری شوخ و بذلهگو و مجلس گرم کن است که کسی تا او را از نزدیک نشناسد و شاهد اعمال و رفتارش نبوده باشد باور نمیکند وی یکی از بیرحمترین جلادان اوین بوده و جنایتی نیست که مرتکب نشده باشد.
متأسفانه نه تنها گروهها و شخصیتهای سیاسی، بلکه زندانیان سیاسی هم به علت تشابه اسمی، او را فرزند علی قدوسی دادستان انقلاب اسلامی که توسط مجاهدین کشته شد معرفی میکنند چیزی که او هم از آن استقبال میکند.
علیرغم این که در چند سال گذشته و به ویژه در چاپ اول و دوم خاطراتم و در مقالاتی که بر روی سایتهای اینترنتی انتشار دادم در ارتباط با مجید قدوسی توضیحات لازم را دادم...
ادامه
|
|
سیدعباس ابطحی یکی از جنایتکاران علیه بشریتسیدعباس ابطحی متولد محلهی اوین- درکه است که در گذشته مانند تمامی روستاهای شمیرانات از بافتی سنتی و مذهبی برخوردار بود. (۱) طایفهی ابطحی به همراه طایفههای اعرابی، مسعودیان، میرشریفی، اوینی، شعیبی، فکری، میر رحیمی و بذر افشان از جمله خانوادههای قدیمی و سنتی اوین و درکه هستند. پاسگاه انتظامی درکه نیز به نام «شهید ابطحی» است که قاعدتاً بایستی از همین طایفه باشد. درکه پس از سال ۶۰ موقعیت ویژهای یافت چرا که دادستانی انقلاب مستقر در اوین به دلایل امنیتی به زور خانههای اطراف زندان اوین را خریداری کرد و به افراد مورد اعتماد خود سپرد.
سیدعباس پیش از آن که پاسدار اوین شود رانندهی کرایهی خط اوین – درکه به تجریش بود. ظاهراً وی از کمیتهی محل به زندان اوین راه یافته بود و پس از طی کلیهی مراحل و نشان دادن سرسپردگی خود به جنایتکاران پلههای ترقی در اوین را طی کرده...
ادامه
|
|
«هوشنگ عیسی بیگلو» و «همنشین بهار» در روایت عرفان قانعی فرد پادوی دستگاه امنیتیعرفان قانعی فرد که در چند سال گذشته توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی به عنوان تاریخنگار و به ویژه متخصص امور کرد و کردستان به جامعه معرفی شده بود، پس از انتشار کتاب «در دامگه حادثه» که حاصل گفتگوی او با پرویز ثابتی مدیرکل اداره سوم ساواک و یکی از صاحبمنصبان اصلی ساواک بود به چهرهای «مطرح» در فضای رسانهای بدل شد و از طریق گفتگو با رسانههایی چون صدای آمریکا، تلویزیون اندیشه و رادیو زمانه و ... بیش از پیش به تحریف تاریخ نیم قرن اخیر کشورمان پرداخت.تردیدی نیست که تحریف و مکدر کردن تاریخ میهنمان یکی از دغدغههای اصلی وزارت اطلاعات و دستگاه تبلیغاتی رژیم است. این تلاش تنها از طریق مراجع رسمی نظام جمهوری اسلامی همچون سازمان تبلیغات اسلامی و نهادهای وابسته به آن، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی و بنیادهای رنگارنگ وابسته...
ادامه
|
|
آقای واحدی، بشارتی نه «خدا ترس است و نه با شرف»بشارتی برخلاف ادعای مجتبی واحدی در مرداد سال ۵۵ با ابراز ندامت و تعهد همکاری با ساواک از زندان آزاد شد و به خاطر ارتباطاتی که با ساواک داشت در دورهی اول مجلس شورای اسلامی، اعتبارنامهاش مورد اعتراض قرار گرفت اما با بسیج نمایندگان حزب جمهوری اسلامی و دیگر باندهای رژیم از تصویب مجلس گذشت. او پس از آزادی از زندان نیز ارتباطاش با ساواک را حفظ کرد. طبق اسناد منتشر شدهی ساواک، «او با اظهار ندامت نسبت به اعمال گذشته خود ظاهراً تغییر عقیده داده و با مشاهدهی پیشرفتهایی که به رهبری خردمندانه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر نصیب ایران گردیده آمادگی خود را جهت همکاری و خدمت صادقانه اعلام» مینماید.
ادامه
|
|
طه طاهری (مسعود صدرالاسلام) و وزارت اطلاعات مسئول ربودن رابرت لوینسونبرای اجرای طرح ربودن رابرت لوینسون، طه طاهری یا مسعود صدرالاسلام(۲) یکی از مهمترین چهرههای امنیتی نظام که در دوران یاد شده ریاست شرکت دخانیات ایران را به عهده داشت، شخصاً در کیش حضور یافت و عملیات را فرماندهی کرد. وی پس از برکناری از شرکت دخانیات با حکم اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی، قائم مقام او در ستاد مبارزه با موادمخدر شد، پستی که همچنان در اختیار اوست.
ادامه
|
|
تلاش برای نجات تروریستهای سپاه قدس در تایلند آنچه تروریستهای وابسته به سپاه قدس برای فرار از مجازات در دادگاه ادعا کردهاند شباهت زیادی به سناریوی رژیم در سال ۱۹۹۴ دارد. مقامات رژیم با توجه به تجربهای که در خلال سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ و در جریان دادگاه حسین شهریاری فر تروریست دستگیرشدهشان در بانکوک کسب کردند، سناریوی جدید را طراحی کردهاند . در ۱۱ مارس ۱۹۹۴ ( ۲۰ اسفند ۷۲) یک تیم تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی تلاش کرد که سفارت جدید اسرائیل در بانکوک را منفجر کند.
ادامه
|
|
نشریهی پیکار، قاسم عابدینی و ترور آمریکاییها جماعت «هیأت اجرایی راه کارگر»، «گفتگوهای زندان» و همتایانشان که عنوان «کمونیستهای فرانکفورت» را یدک میکشند و تعدادی از هواداران سابق «پیکار» که حتی اطلاعی از مواضع سازمان متبوعشان ندارند و ظاهراً نشریههای سازمان خودشان را هم مطالعه نمیکردهاند با صدور اطلاعیه و نوشتن مقاله مدعی شده بودند که من در مقالهی «چه کسانی مستشاران آمریکایی را ترور کردند» و گفتگو با «بی بی سی» اسرار مگویی را در مورد ترور مستشاران آمریکایی برملا کرده و به امپریالیسم «گرا» دادهام. هرچند این افراد شایستهی پاسخگویی نیستند اما برای تنویر افکار عمومی و نشاندادن درجهی بیاطلاعی آنها از تاریخ معاصر ایران لازم است به سند زیر اشاره کنم تا «سیهروی شود هر که در او غش باشد».
ادامه
|
|
رو در رو با فائزه هاشمی و «عبرت روزگار»خانم فائزهی هاشمی! نامهی کوتاه اما گویای شما را که در آن به زیبایی شرایط حاکم بر زندان را ترسیم کرده بودید خواندم. همین نامه انگیزهای شد تا این نامه خطاب به شما بنویسم. نمیتوانم با شما همدردی نکنم. شما در سادهترین شکل از درون زندان با مخاطبانتان درد دل کردهاید. سخنتان که از دل برآمده لاجرم بر دل مینشیند.
ماه پیش هم که در نامه به جعفری دولتآبادی تأکید کردید اگر «دادستان مرحمت دارد با مرخصی زندانیانی موافقت کند که ماهها و بلکه سال هاست با دلایل واهی در زندان به سر میبرند. نه من که با محکومیت شش ماهه فقط دو ماه است در زندان هستم و خود را اساسا مستحق استفاده از مرخصی در مقابل این زنان...
ادامه
|
|
آیا خامنهای مخالف اعدام مارکسیستها بود؟
مجمع تشخیص مصلحت نظام در روز پنجم مهرماه ۱۳۶۷ یعنی بیست و سه روز پس از توقف کشتار زندانیان، نظر تخصصی «کارشناسان» وزارت اطلاعات در مورد «مجازات ضدانقلاب» را پذیرفته و فرمان پایان قتل عام را میدهد. در یک کلام خامنهای و رفسنجانی مانع اعدام کسی نمیشوند بلکه نظر «کارشناسان» وزارت اطلاعات یعنی برنامهریزان کشتار را میپذیرند.
بدون شک در جلسهی سران قوا که در حضور خمینی پس از پایان جلسهی مجمع تشخیص مصلحت برگزار میشود راجع به مسئله قتلعام، ابعاد آن و دلایل پایان کشتار به خمینی توضیح داده شده است که رفسنجانی از گزارش آن صرفنظر میکند.
ادامه
|
|
|
|
|