ایرج مصداقی  
تماس
زندگینامه
از سایت‌های دیگر
مقاله
گفت‌وگو
صفحه‌ی نخست


توطئه‌ی جدید دستگاه اطلاعاتی رژیم و مجاهدین علیه «نه زیستن، نه مرگ» و من

ایرج مصداقی

ماه گذشته دستگاه اطلاعاتی رژیم با پرداخت صدها میلیون تومان پول نقد به علی اکبر رائفی پور یکی از وابستگان انجمن حجتیه که پس از دستگیری و ضرب و شتم به خدمت تام و تمام دستگاه اطلاعاتی و بیت‌ خامنه‌ای درآمد، او را مأمور ساخت تا با کمک حسن رحیم پور ازغدی یکی از نزدیکان خامنه‌ای و اعضای شورای انقلاب فرهنگی که در دهه‌ی ۶۰ یکی از بازجویان و شکنجه‌گران بیرحم رشت، سمنان، همدان و مشهد بود و «بی‌بالان» را به خون کشید علیه من و کتاب «نه زیستن نه مرگ» پرونده سازی کنند و به زعم خودشان از این طریق به مقابله با کتاب «نه زیستن نه مرگ» که به شکل وسیع و بی‌سابقه‌ای در ایران پخش شده بپردازند.

 
رائفی پور این جا و آن‌جا وعده داده بود که با من به مناظره‌ از طریق اسکایپ بپردازد و از طریق «رادیو مصاف» به پخش آن مبادرت کند تا به این وسیله دانشجویان را از انحراف بازدارد. این عنصر به اصطلاح «روشنفکر» رژیم، پس از آن که عکس من روی درب خانه‌اش در خیابان پامنار تهران نصب شد از قرار معلوم از جوش و خروش اولیه افتاد و مدتی است خبری از او و تلاش‌هایش در دست نیست. منتظرم تا ببینم دست پخت دستگاه اطلاعاتی رژیم چگونه خواهد بود تا پاسخ درخوری به آن‌ها و برنامه‌ریزانشان دهم که دیگر گز نکرده، نبرند و دست و روی نشسته وارد میدان نشوند.
تردیدی ندارم که از این راه آبی برای رژیم گرم نخواهد شد اما حتماً برای رائفی پور و حسن رحیم‌پور ازغدی، نان خوبی فراهم خواهد شد.
 
توطئه‌ی دستگاه اطلاعاتی رژیم پس از آن طرح‌ریزی شد که مسعود خدابنده، محافظ ویژه سابق مسعود رجوی که سال‌هاست به خدمت دستگاه اطلاعاتی رژیم درآمده و سایت «ایران اینترلینک» را اداره می‌کند از مسئولان خود در وزارت اطلاعات خواست تا به سندسازی علیه من دست بزنند تا وی و اعوان و انصارش در خارج از کشور بتوانند به زعم خودشان «رو»‌ی من را کم کنند. بلاهت او آن‌جاست که علیرغم سابقه‌ی امنیتی‌اش در مجاهدین، نمی‌تواند جلوی زبانش را بگیرد و باعث سرافکندگی رابطین‌اش در وزارت اطلاعات هم می‌شود.
 
از سوی دیگر رهبری عقیدتی فراری مجاهدین از طریق بیت‌اش در اورسورواز، محمدحسین توتونچیان (۱) یکی از حلقه‌به‌گوشان این سازمان و گرداننده‌ی سایت «آفتابگردان» را مأمور ساخت تا در تماس با مأموران امنیتی رژیم به آن‌ها اطلاع دهد مجاهدین در قبال دریافت اسنادی علیه من حاضرند بهای آن را هرچه باشد بپردازند. این اولین بار نیست که علیه من چنین تقاضاهای بی‌شرمانه‌ای از دستگاه اطلاعاتی رژیم می‌شود. (۲)
 
استیصال دستگاه اطلاعاتی رژیم و بیت رهبری مجاهدین در اورسورواز، برای من جای خوشوقتی و سربلندی دارد. هر دوی آنها از خشم نمی‌دانند چه برخوردی با من بکنند. پیشتر پیش‌بینی کرده بودم که مجاهدین در مقابله با گزارش ۹۲ و ۹۳ به سقوط هرچه بیشتر تن خواهند داد.  
 
پس از انتشار چند قسمت از مجموعه‌ی ۱۱ قسمتی گفتگوی من و مهدی اصلانی در مورد کشتار ۶۷ در تلویزیون «اندیشه»، دستگاه اطلاعاتی رژیم که انتظار چنین واکنشی را نداشت، در یک سناریوی نخ نما شده در شبکه‌ی «جام نیوز» از موضع استیصال دست به جعل خبر زده و مدعی شد، من در گفتگو با شبکه‌ی تلویزیونی «اندیشه» در دفاع از مجاهدین گفته‌ام:
«هر سازمانی ممکن است[!] یک سری اشتباهاتی داشته باشد اما من جزو هواداران سازمان مجاهدین بودم و هستم و به گذشته خود که هوادار این سازمان بوده ام افتخار می کنم.»
 
 
و سایت اطلاعاتی «ایران اینترلینک» به منظور هدایت بریدگان از مجاهدین که به خدمت دستگاه اطلاعاتی رژیم درآمده‌اند، علیه من به باز نشر این خبر جعلی پرداخت.
 
 
پس از آن، نادر کشتکار یکی از مزدورانی که به تازگی از سر استیصال و نیاز که شرح آن در این مقاله نمی‌گنجد به خدمت دستگاه اطلاعاتی رژیم درآمده به میدان فرستاده شد تا در مقاله‌‌ای با عنوان «پرسشی از آقای ایرج مصداقی هواداربی شرم مجاهدین! » با تکرار جعلیات ارباب‌شان در سایت «کانون آوا» به آن رنگ و بوی سیاسی دهد.
 
 
مسعود خدابنده که ظاهراً مسئولان دستگاه اطلاعاتی رژیم وقعی به استغاثه او در مورد پرونده سازی علیه من نگذاشته بودند و یا به صلاح خود نمی دیدند، ناگزیر  از آن‌جایی که دستش خالی مانده بود به نوشته‌ی مزدور تازه به خدمت گرفته شده بسنده کرد و به باز نشر آن پرداخت.
 
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=20182
 
البته من در تلویزیون «اندیشه» در پاسخ به «مصطفی عرب» که سنگ سلطنت پهلوی را به سینه می‌زند و مرا متهم کرده بود که در کشتار و پاپوش‌دوزی برای اعدام وابستگان پهلوی شرکت داشته‌ام،  توضیحاتی دادم که از دقیقه ۷۰ به بعد این فیلم می‌توانید آن را بصورت کامل تماشا کنید.
 
 
این همه‌ی ماجرا نیست. «الف مینو سپهر» مأمور کودن دستگاه اطلاعاتی رژیم که همچون سیاوش جعفری، اسماعیل هاشم زاده ثابت، صفا فرهادی، مهرداد امینی، ساسان صمدی، عارف شیرازی، و ...  مأموران اطلاعاتی و «جنگ سیاسی» رهبری عقیدتی مجاهدین جرأت برملا کردن نام اصلی و تصویرش را ندارد، در نوشته‌ای تحت عنوان «کارت زرد ( هشدار ) دولت فرانسه به فرقه تروریستی رجوی و ایرج مصداقی توابی برای همه فصول» مدعی شد ایرج مصداقی «پس از ملاقات با مریم قجر درفرانسه ” توبه ” کرده و به این فرقه تروریستی قول همکاری و جبران اشتباهات گذشته را داده است».
 
این مزدور دستگاه اطلاعاتی رژیم سپس ادامه داد:‌
 
«همانگونه که بارها نوشتم و تکرار کردم ایرج مصداقی عضو فعال فرقه رجوی عنصری است مشکوک _ شیاد _ دروغگو و فریبکار که هرگز نمی توان به مانورها وشاخه به شاخه پریدن های او اعتماد نمود _ برای شناخت دقیق تر این عضو فرقه رجوی باید چند سئوال را پیش روی او گذاشت واکنش و یا سکوت او می تواند پرده از ماهیت اصلی این مامور چند جانبه بردارد _ فراموش نکنیم این ” تاریخ نویس ” شیاد فرقه رجوی چهار جلد کتاب های داستان سرایی های و تخیلات دروغ خود را در هنگام اقامت در اردوگاه ” اوور ” و به هزینه فرقه رجوی به چاپ رسانده است _ یادمان نرود تا قطعی شدن تخلیه و تحویل اردوگاه مخوف اشرف این شخص مشغول سفید سازی چهره منفور فرقه رجوی بوده است _ انکار ترور آمریکایی ها و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط فرقه رجوی ازجمله ادعاهای سرشار از دروغ این فرد معلوم الحال است _ یادمان نمی رود که این فرد همین چند ماه گذشته ادعا می کرد که تا چندی پیش ” رمز ارتباط با عوامل فرقه رجوی در داخل ایران را دراختیار داشته است ( ؟ ) _ و در نهایت اینکه علیرغم ادعای جداشدن بسیاری از حقایق اردوگاه مخوف اشرف از جمله کشتن اعضای ناراضی _ طلاق های اجباری و چندین حقیقت عریان شده با ده ها سند و مدرک وده ها شاهد زنده را منکر گردیده است.»
 
 
سپس مزدور دستگاه اطلاعاتی رژیم به زعم خود سؤالاتی را مطرح کرده و خواهان پاسخگویی من شده است. در این سؤالات آمده است:
«۱ _ نامبرده پاسخ دهد در سال ۱۳۶۰ به چه جرم واتهامی دستگیر گردیده و چندسال در زندان بوده است و چرا در مورد تواب شدن خود هیچ اطلاعی منتشر نکرده است ( لازم بیاد آوری است که کلیه کسانی که دردهه شصت دستگیر شده اند جملگی با اظهار پشیمانی و امضای ” توبه نامه ” به تحمل زندان محکوم گردیده اند )
۲ _ با توجه به اینکه ادعا می کند از حال و روز و شرایط دشوار اعضای جداشده ومستقر درکمپ ” تیف ” باخبر بوده ای چرا در این مورد تاکنون هیچ نوشته و شرح وتحلیلی ارائه ننموده ای ؟
۳ _ علت ملاقات اخیر در اردوگاه ” اوور ” چیست و به کدام نتیجه رسیده ای که دوباره به اغوش تروریست ها بال گشوده ای ؟
۴ _ چگونه و چرا مدرک جعلی ۷ سال زندان برای خود ساخته ای ؟ (لازم بیاد آوری است که کلیه زندانیان دهه شصت هیچکدام مدرک تائیدیه محکومیت ومدت زندان دریافت نکرده اند )»
 
وی در خاتمه تهدید نمود:‌
 
«بنده منتظر پاسخ به این سئوال ها هستم تا دست تو شیاد را بیشتراز این برای دیگران رو کنم»
 
 
در حیرتم از حماقت دستگاه اطلاعاتی رژیم که برای مقابله با من، ابلهی را به میدان فرستاده که هنوز نمی‌داند من دهسال زندان بوده‌ام و نه هفت سال و در دو ماه گذشته در آمریکا به سر می‌بردم و نه در اورسورواز فرانسه و اتفاقاً علیرغم تهدیدات مجاهدین، بیستم ماه ژوئیه سال جاری در یک سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ در کانون ایرانیان واشنگتن، در مورد گذشته و حال و آینده مجاهدین به طرح نظراتم پرداختم.
 
 

و در واکنش افسارگسیخته به سخنرانی من در واشنگتن، بیت رهبری عقیدتی مجاهدین در اورسورواز، محسن رضایی یکی از مسئولان دستگاه «جنگ مقدس سیاسی»‌ را تحت عنوان «کانال هواشناسی» به وبگاه دریچه زرد متعلق به اسماعیل وفا یغمایی روانه ساخت تا با گذاشتن‌های کامنت‌های شریرانه زیر مقالات انتشار یافته در این وبگاه عقده‌هایش را خالی کند.

در پاسخ به وی در همان‌جا نوشتم:
««کانال هواشناسی» که در واقع محسن رضایی و شرکا در اورسورواز هستند و به فاضلاب رژیم هم نقب زده‌اند از خود اراده‌ای ندارند. آن‌ها عروسک‌های کوکی هستند که به فرمان خیمه شب باز به صحنه می آیند. به جای «برادر حبیب» و امثالهم که خود تو سری خور این جریان هستند مسعود رجوی و همسرش به عنوان فراری و واداده‌ی اصلی و بانی این فرهنگ زشت و غیرانسانی بایستی مورد ملامت قرار گیرند. عامل اصلی سقوط مجاهدین به چنین وضعیت اسفناکی این دو نفر و در رأس آن رهبر عقیدتی است که از ترس در غیبت به سر می‌برد. دهان به دهان گذاشتتن با موجودات حقیری چون محسن رضایی و شرکاء که جرأت به عهده گرفتن مسئولیت ادعاهایشان را ندارند نادرست و غیرمنطقی است. آن‌ها پیشاپیش محکومیت ادعاهای خود را مهر کرده‌اند. به همین دلیل است که من آن‌ها را شایسته پاسخگویی نمی بینم. هرگاه شهامت این را پیدا کردند که مسئولیت حرف‌هایشان را بپذیرند آنوقت به آن‌ها حالی خواهم کرد که یک من ماست چقدر کره دارد.»
 
https://www.blogger.com/comment.g?blogID=1518213859461616716&postID=3711908002400715908&bpli=1
 
پس از امضای تفاهم‌نامه‌ی ژنو در گفتگوهای متعدد رادیو و تلویزیونی، ضمن تحلیل شرایطی که در آن به سر می‌بریم مجاهدین را نیروی خواهان جنگ و حمله‌ی نظامی معرفی کرده‌ام.
از دقیقه ۳۹ به بعد گوش کنید:
 
https://www.youtube.com/watch?v=LGNaYDr2xvo
 
همچنین در نیمه اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ مقاله‌ی «چهل سال پس از ترور شریف واقفی؛ شباهت‌های رفتاری مسعود رجوی و تقی‌ شهرام» را انتشار دادم.
 
 
در ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ در مقاله «به یاد مادر انسیه بخارایی کاشی (سید‌احمدی) که «لبخندش باغ ستاره‌ها بود» به نقش فرصت‌طلبانه مریم رجوی هنگام درگذشت مادر اشاره کردم.
 
 
مأمور زهوار درفته رژیم که در عالم هپروت سیر می‌کند در حالی مدعی دیدار من با مریم رجوی در اورسورواز شده است که چند تن از عروسک‌های خیمه‌شب بازی رهبر عقیدتی، پس از برگزاری مراسم ویلپنت در پاریس در حضور چند دلقک عضو «شورای ملی مقاومت» به عقده‌گشایی علیه من پرداختند.
 
 
در مورد این که چند سال زندان بودم و به چند سال زندان محکوم شدم و این که آیا تواب بودم یا نه، پادوی دستگاه اطلاعاتی رژیم را به اربابانش ارجاع می‌دهم تا پاسخ خود را از آنان بگیرد.
 
چنانچه قبلاً هم خطاب به مسعود رجوی و همسرش که هنوز یک شب در کلانتری نخوابیده گفتم حاضرم دوران حبسم در زندان‌های خمینی را با دوران حبس رهبری عقیدتی مجاهدین در دوران شاه مقایسه کنم تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد. و به بادمجان دورقابچین‌های این رهبری هم گفتم اگر جرأت دارند هرکدام که مدعی هستند در هرجمعی که آن‌ها پیشنهاد می‌کنند حاضر شویم تا در مقابل مردم دوران زندان‌مان را توضیح دهیم.
 
این توضیحات را نه به منظور پاسخگویی به پادوی دست چندم دستگاه اطلاعاتی رژیم بلکه به عنوان هشدار خطاب به سردمداران این دستگاه می دهم که پول مردم ایران را صرف عناصر عقب‌افتاده‌ای چون «الف مینو سپهر» نکنند و لااقل کسی را مأمور کنند که بداند من بارها در نوشته‌ها و گفتگوهایم مجاهدین را مسئول بمب‌گذاری در حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست‌وزیری یعنی ۷ تیر و ۸ شهریور معرفی کرده‌ام تا بیش از این اسباب خجالت آن‌ها را فراهم نکند.
 
و فرصت را مغتنم شمرده یک بار دیگر به خامنه‌ای ولی فقیه نشسته در تهران و مسعود رجوی ولی فقیه پنهان شده در ناکجا آباد و به مأموران و برنامه‌ریزان بیت رهبری در تهران و اورسورواز تاکید می‌کنم، هیچ توطئه‌ای و هیچ سد و مانعی نمی تواند مرا از پیگیری حق یاران شهیدم و روشنگری در مورد ظلم و نقض حقوق بشر بازدارد.
من نه سازمانی دارم و نه لشکری، نه هواداری و نه جمعی و نه از بودجه‌ای برخوردارم و نه نیازی به این قبیل چیزها دارم، یک تنه و با کمترین امکانات به پشتوانه‌ی رنج و خون نسلی که پرپر شد و با انگیزه‌‌ا‌ی که از مقاومت بهترین فرزندان میهنم می‌گیرم، و با اراده‌ای که در راهروهای مرگ صیقل خورده به سهم خودم و تا آن‌جا که در توان دارم عرصه را به شما تنگ می کنم. تا می‌توانید دست به یکی شوید و بتازید، این گوی و این میدان؛ یک بار دیگر به شما نشان خواهم داد که پیروز این میدان کیست.
 
به آن‌چه می‌گویم تا بن استخوان وفادارم. آزموده را آزمودن خطاست.
 
ایرج مصداقی
۱۹ مرداد ۱۳۹۴
 
 
 
 
پانویس:
 
۱- محمد حسین توتونچیان در سال ۷۰ پس از تنگ شدن اوضاع در عراق و از بین رفتن چشم‌انداز سرنگونی رژیم از مجاهدین جدا شد و لقب خائن، کوفی، بریده و ... از این سازمان گرفت. وی در سال‌های اخیر به منظور تقرب به ولی فقیه فراری مجاهدین از هیچ سیاه‌کاری فروگذار نمی کند. مجاهدین سال گذشته او را مأمور اداره‌ی دکانی کردند که تحت عنوان «اتحاد زندانیان سیاسی – متعهد به سرنگونی» همراه با مشتی واداده و تواب و «خوش سابقه» و ... به توطئه و پاپوش دوزی علیه زندانیان سیاسی مقاوم و مخالف مجاهدین مشغول است.
 
۲- اولین بار هوشنگ اسدی یکی از وابستگان سابق حزب توده که در زندان یارغار حسین شریعتمداری و حسن شایانفر شد و در توطئه چینی علیه زندانیان سیاسی از چیزی فروگذار نمی‌کرد و به تئوریسین «تهاجم فرهنگی» در روزنامه کیهان هوایی تبدیل شد در واکنش به روشنگری‌ام راجع به توطئه‌‌چینی‌های وی در تماس با دستگاه اطلاعاتی رژیم خواهان پرونده سازی علیه من شده بود .
 
 
 

منبع: ایرج مصداقی

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

facebook Yahoo Google Twitter Delicious دنباله بالاترین

   

نسخه‌ی چاپی  


irajmesdaghi@gmail.com    | | IRAJ MESDAGHI 2007  ©