رسول بداقی پس از تحمل هفت سال زندان که با انواع و اقسام شکنجههای روحی و جسمی همراه بود به تازگی آزاد شده است. او معلمی است درد کشیده با سه فرزند.
در دورانی که یک معلم به سختی میتواند از پس هزینههای زندگی برآید، درک این موضوع که خانوادهی او بدون داشتن کمترین امکان مالی چه سختیها و مرارتهایی را متحمل شدهاند خیلی سخت نیست. میتوان تصور کرد این واقعیت چه فشار مضاعفی روی رسول بداقی در زندان وارد کرده است.
بداقی احساسات خود را در قالب شعری که سروده بیان میکند. دکلمهی شعرش را با گوشی موبایل ضبط و در فضای مجازی انتشار میدهد.
محسن درزی یکی از توابان شناخته شده و بدنام زندان قزلحصار که علاوه بر شرکت در جوخهی اعدام به «زدن تیرخلاص ضد انقلاب» افتخار میکرد، دکلمهی رسول بداقی و شخصیت او را به تمسخر گرفته و مینویسد:
«فقط یه مشنگ عقب مانده سیکوپات مازوخیست میتونه یه همچین متنی بنویسه و مثلِ یه شوت "دکلمه" کنه»
درک نفرتی که پشت صفات به کار برده شده از سوی یک تواب تیرخلاص زن دههی ۶۰ علیه بداقی نهفته کار سختی نیست. چه نیازی است این همه دشنام علیه یک زندانی رنجدیده نوشته شود. داوری در مورد این که چه کسی «مشنگ»و «عقبافتاده» و «شوت» است به عقل و فهم زیادی احتیاج ندارد. درزی آنقدر شعور ندارد که بفهمد «سیکوپات» فحش و ناسزا نیست. نوعی بیماری است که باید آن را فهمید و درک کرد. از آن برای دشنام دادن استفاده نمیکنند.
محسن درزی به خاطر سوابق خیانتباری که دارد کینهی عجیبی نسبت به زندانیان مقاوم دارد. برای او فرقی نمیکند این زندانی چه کسی است. او کثیفترین اتهامات را سال گذشته متوجهی قتلعام شدگان ۶۷ کرد. او به جای شرمندگی و درخواست پوزش، طلبکار زندانیان سیاسی مقاوم زندان شده و نوشت:
«من از زندانِ جمهوری اسلامی بینِ تیر ماهِ ۱۳۶۰ تا اواخرِ تابستانِ ۱۳۶۳ خاطراتِ تلخی دارم . خیلی تلخ . یک روی سکه همان جنایاتی هست که زندانبانان کردند ، که در بیشمار خاطرات آمده است . رویِ دیگر رفتارِ انقلابیون زندان هست که تودهٔ زندانی رو بیچاره کردند و متأسفانه خود هم قربانی شدند . این " دو لبهِ قیچی " تودهٔ بی شمارهِ جوانانِ ما رو که بی تجربه بودند ، در میان گرفتند در زندان ... اگر و اگر و اگر چنین نمیشد مطمئن باشید ، خیلیها زنده میماندند . چه کنم که باز گوئیِ آن دردها ,تفِ سر بالا هست از این روی نمینویسم ...ای دادِ بی داد !!!»
http://www.iranglobal.info/node/46131
ایراد تنها متوجهی محسن درزی که دستش به خون آلوده است، نیست. او پیشتر تمامی مرزهای انسانی را در نوردیده است. مسئولیت خیرهسری جدید او متوجه کسانی است که در حمایت از وی از انجام هیچ زشتی فروگذار نکردند.
سال گذشته کیانوش توکلی مسئول سایت «ایران گلوبال» تا آنجا پیش رفت که ضمن تهدید من به شکایت نزد دادگاه، منکر همبند بودن من و محسن درزی هم شد و دروغهای عجیب و غربی هم سرهم کرد. درزی و کیانوش توکلی با پررویی مثال زدنی خواهان پوزش من از وی بودند. پاسخ این دو را همان موقع دادم.
http://www.irajmesdaghi.com/maghaleh-580.html
پیش از توکلی، هوشنگ اسدی یکی دیگر از توابان معروف دههی ۶۰ که از نزدیکان حسین شریعتمداری و حسن شایانفر و پیگیران نظریه «تهاجم فرهنگی» بود وظیفهی حمایت از او را به عهده گرفته بود. اسدی با نام مستعار پرستو سپهری در حمایت از او حداکثر تلاش خود را کرد.
ایرج مصداقی
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵