سوء استفاده رژیم از مقولهی زندانیان سیاسی- نقض حقوق بشر و وظایف ما - بخش دوم
آیا تاکنون به مسئله زندانیان سیاسی در ایران توجه کردهاید؟
یک بار رژیم جمهوری اسلامی ایران در سالهای اولیه دهه ۶۰ دست به کشتار وسیع زندانیان سیاسی زده و از این راه تلاش کرد پتانسیل رها شده ناشی از انقلاب ۲۲ بهمن را مهار کند.
بار دیگر با قتلعام زندانیان در سال ۶۷ تلاش کرد تا از بار کیفی زندانها کاسته و به قولی، خودش را از شر زندانیان سیاسی خلاص کند.
پس از قتلعام ۶۷ نیز با آزاد کردن باقیمانده زندانیان در فواصل مختلف تلاش کرد نقطه پایانی بگذارد بر نسل قدیمی زندانیان سیاسی.
پس از آن نیز سیاستهای مختلفی را در پیش گرفت که در اینجا قصد پیگیری آنها را ندارم.
اما پس از قیام ۱۸ تیر و به ویژه پس از دافعه مردم نسبت به مصاحبههای تحت فشار گرفته شده و به اصطلاح
افشاگرانه دانشجویان و فعالان سیاسی، مقامات رژیم تلاش نمودند شیوهی دیگری را نیز در پیش بگیرند تا این بار زندانهای جمهوری اسلامی را چون ویترینی در معرض تماشای دنیای خارج از کشور قرار دهند.
در اینجا بود که زندانیان سیاسی به دام افتاده و خواسته و یا ناخواسته به دنبال آنچه که مطلوب رژیم است افتادند.
با هم به بررسی اجمالی فعالیتهای زندانیان سیاسی بپردازیم و کلاه خودمان را قاضی کنیم اگر مقامات رژیم بخواهند نمیتوانند جلوی انجام چنین فعالیتهایی را بگیرند؟ چرا چنین کاری نمیکنند؟
روز و شب تبلیغ میکنیم که با رژیمی فاشیستی روبرو هستیم و فشار و سرکوب در زندانها بیداد میکند اما در همان حال روز و هفتهای نیست که زندانیان سیاسی از درون زندان اطلاعیه نداده و مردم را به انواع مختلف مبارزه دعوت نکرده باشند. مهم آن است که آب از آب هم تکان نمیخورد. البته پیامهای داده شده از سوی زندانیان سیاسی تنها به گوش مردم خارج از کشور میرسد و عدهی خاصی در ایران که به اینترنت و تلویزیون ماهوارهای دسترسی دارند. فراموش نکنیم گاه برای به دست آوردن دستنوشتهای که میتوانست شعری باشد همهی زندان را به هم میریختند. حال همان افراد نظارهگرند که اطلاعیههای سیاسی خطاب به مردم ایران پشت سر هم از پشت تلفن زندان برای خانوادههای زندانیان سیاسی خوانده شود.
در حالی که خانم زهرا کاظمی ژورنالیست ایرانی- کانادایی تنها به خاطر عکس گرفتن از تجمع خانوادهها در مقابل اوین دستگیر و جانش را روی آن میگذارد، امیر عباس فخر آور یکی از «فعالین دانشجویی» از درون زندان اوین از رضا پهلوی حمایت و برای ائتلاف سلطنت طلبان با دیگر نیروها فعالیت میکند و تلویزیونهای لسآنجلس از او چهرهی یک قهرمان را میسازند و فیلم تهیه شده از او در حالی که نزد مادرش ادعا میکند که از مرگ و اعدام و شکنجه هراسی ندارد و... را پخش میکنند.
ترتیبی داده میشود تا خبرنگار خارجی که برای تهیه رپرتاژ به ایران رفته تلفنی با او در زندان اوین به گفتگو بپردازد. او حتا دارای سایت شخصی روی اینترنت نیز میباشد. در ضمن سال گذشته سایتهای اینترنتی خبر از این دادند که رژیم حکم تیر او را داده و در به در به دنبال اوست!
«بازهم ورقپارههای زندان» خاطرات زندان امیر عباس فخرآور است که همزمان به زبان انگلیسی و فارسی انتشار یافته و در آمریکا به فروش میرسد. این در حالی است که او اسماً زندانی است و رسماً آزاد.عکسی که در بالا مشاهده میکنید متعلق به احمد باطبی و امیرعباس فخرآور است که با لباس زندان انداخته شده و در پشت جلد کتاب مزبور آمده است. نشریه تهران چاپ لسانجلس شمارهی ۴۵۳ با چاپ این عکس در روی جلدش به استقبال انتشار این کتاب رفته و صفحهی ۸۰ خود را به معرفی این کتاب اختصاص داده است.
آیا فکر نمیکنید میخواهند خاطرات زندان را لوث کنند؟
چه کسی عکس احمد باطبی و امیرعباس فخرآور آنهم به شکل دو «فتومدل» را با لباس زندان که قاعدتاً در زندان تن انسان است گرفته تا زینتبخش پشت و روی مجله و کتاب در خارج از کشور شود؟
اگر راست میگویند چنین عکسی از علیرضا شریعتپناه یکی از قدیمیترین زندانیان سیاسی ایران با ۱۴ سال سابقهی زندان که معلول مادرزادی است چاپ کنند.
چرا یکی از این مصاحبهها را برای علیرضا شریعتپناه که ذکرش رفت ترتیب نمی دهند؟
آیا فکر نمیکنید مقامات پشت صحنه این خیمهشببازیها به این ترتیب به ریش من و شما میخندند؟
باور کنید مجامع بینالمللی از خود خواهند پرسید که:
چگونه ممکن است در یک نظام فاشیستی مذهبی زندانیان سیاسی به صورت مکرر و سیستماتیک با رسانههای خارجی مصاحبه کنند و علیه رژیم موضعگیری کنند و هیچ اتفاقی هم نیافتد؟
توجه داشته باشید اتهام احمد باطبی تنها بالا بردن یک پیراهن خونی در یک تظاهرات است که به خاطر آن به ۱۵ سال زندان محکوم شده. این در حالی است که او هیچ سابقهی فعالیت سیاسی و گروهی نیز نداشته است. اتهام تعدادی از زندانیان نوشتن یک مقاله در یک روزنامه است و ...
بالا گرفتن یک پیراهن خونی با ۱۵ سال زندان همراه است. اما نوشتن اطلاعیه در رابطه با قتلعام زندانیان سیاسی و محکومیت عاملان و آمران قتلعام آنهم در زندان با توجه به انعکاس آن در سایتهای اینترنتی با هیچ واکنشی روبرو نمیشود.
آیا توجه کردهاید که زندانیان سیاسی آنهم در بند و غل و زنجیر رژیم با هزینه بسیار کمتری نسبت به مردم عادی میتوانند علیه رژیم صحبت کنند. آیا توجهی کردید که بازتاب تمامی اعلامیهها، فراخوانها، مصاحبههای تلویزیونی و رادیویی و ... در خارج از کشور است. آیا تصور نمیکنید که این همه برای خارج از کشور تولید میشود.؟
آیا توجه کردهاید که امکان دستیابی بعضی از زندانیان سیاسی ویژه و یا خانوادههای آنان به رسانههای گروهی در خارج از کشور بیش از من و شمایی است که در خارج از کشور زندگی میکنیم؟
حشمتالله طبرزدی همکار و همراه سابق احمدینژاد درست در دورانی که اتهام شرکت احمدینژاد در تروریسم دولتی بالا گرفته از درون زندان مقاله نوشته و به خاطر شناخت و نزدیکی که با او داشته شهادت میدهد که چنین چیزی در رابطه با احمدی نژاد را بعید میداند. آیا نباید شهادت «زندانی سیاسی» را در این مورد جدی گرفت؟
طبرزدی در مقالات بعدی به شیوهی مجاهدین در مبارزه با رژیم انتقاد میکند و روی تمامی موارد مورد علاقه رژیم دست میگذارد ... البته از نظر من این حق تمامی نیروهای اپوزیسیون است که شیوههای به کار گرفته شده از سوی نیروهای مختلف برای مبارزه با رژیم را مورد نقد و انتقاد قرار دهند ولی بعید میدانم به لحاظ منطقی و اصولی بتوان دامنهی این حق را تا کسانی گسترش داد که تا دیروز دست در دست سیاهترین باندهای رژیم در جنایت و کشتار دست داشتند.
چرا که وابستگان به یک رژیم از این حق برخوردار نیستند که برای اپوزیسیون مشخص سازند که از چه شیوهای برای مبارزه با رژیم و جنایتهای آن استفاده کنند.
با این حال مقالات مزبور در روی سایتهای اینترنتی این دست و آن دست میشود، و طبرزدی در درون زندان مو به مو از واکنش گروهها و افراد سیاسی در ارتباط با مقالاتش با خبر میشود و بلافاصله موضع گیری میکند! البته محکومیتش نیز به نصف تقلیل پیدا میکند. آیا در زندان اوین زندانیان سیاسی به اینترنت و سایتهای فیلتر شده دسترسی دارند؟ توجه داشته باشید که حتا سایت گویا نیز در ایران فیلتر شدهاست.
یکی از دلایل قوی شرکت بخشی از مردم در انتخابات جو سرکوب و اختناق حاکم بر کشور معرفی میشود و در همان حال زندانیان سیاسی به علت اعتراض به انتخابات غیردمکراتیک اعلام اعتصاب غذا کرده و تعدادی از زندانیان سیاسی که در مرخصی «استحقاقی» به سر میبرند ضمن حمایت از اعتصاب غذای مربوطه خود نیز به آن میپیوندند. هیچ اتفاقی هم نمیافتد و افراد مزبور پس از پایان دوران مرخصی «استحقاقی» به زندان باز میگردند. تازه در تعدادی موارد افراد اعتصاب کننده پس از اعتصاب به مرخصی فرستاده میشوند. توجه داشته باشید در اینجا به هیج وجه قصد زیر سؤال بردن تلاش زندانیان سیاسی در زندانها نیست. بحث بر سر تاکتیکها و استفادههای رژیم میباشد.
خبرنگاری از کانادا به زندان گوهردشت تلفن زده و با دو زندانی مصاحبهی تلفنی میکند و آنها از شرایط غیرانسانی زندان میگویند! آیا تعجب برانگیز نیست؟ به مسئول زندان بگویی که از نشریه فلان در خارج از کشور زنگ میزنم، آقای فلانی در زندان تشریف دارند؟ یا مثلاً لطفاً گوشی را بدهید به آقای فلانی. مسئول زندان هم بگوید، چشم گوشی خدمتان صدایشان کنم.
فکر میکنید در ذهن مقامات ذیربط بینالمللی که اخبار مربوطه را می شنوند این نشانهی وخامت اوضاع است و یا سعهی صدر رژیم را میرساند که حتا اجازه میدهد از خارج از کشور با زندانیان سیاسی مصاحبه تلفنی شود.
آیا به اخبار تولید شده از سوی رژیم برای انحراف مجامع بینالمللی و مخدوش کردن موارد نقض حقوق بشر در ایران که نادانسته توسط گروهها و فعالین سیاسی نیز پخش شده است، توجهی کردهاید؟
در حالی که سایتهای اینترنتی خبر از ناپدید شدن احمد باطبی در مرخصی میدادند و توجه افکار عمومی بینالمللی و نهادهای حقوق بشری را نسبت به خطری که جان او را تهدید میکرد جلب میکردند، مقامات رژیم همان موقع در حال نشان دادن عکسهای مراسم ازدواج احمد باطبی در دوران مرخصی به لیگابو گزارشگر ویژه سازمان ملل و دیگر نهادهای ذیربط بینالمللی بودند و به ریش فعالان حقوق بشری میخندیدند.
همه اخبار منتشر شده روی نت مطمئناً کار رژیم و شاخکهای اطلاعاتی آن نیست. بسیاری افراد با توجه به دسترسی به اینترنت و با انگیزههای مختلف دست به چنین کاری میزنند.
توجه کنید به اخباری که در چند روز گذشته در ارتباط با وضعیت کارگران شرکت واحد در اوین در سایتهای اینترنتی پخش میشود. منبع پارهای از این اخبار فردی است که در مرز ایران و ترکیه به سر میبرد. آیا وابستگان به گروههای سیاسی از خود نمیپرسند چگونه یک پناهجو در وان ترکیه زودتر از همه به اخبار داخل اوین دسترسی دارد؟ انگیزه منبع هر چیزی میتواند باشد، اما آیا نبایستی به هنگام اشاعه آن اندکی تأمل کرد؟
آیا تصور نمیکنید رژیمی که روزانه به شدید ترین وجه به سرکوب آزادیهای سیاسی و اجتماعی مردم میپردازد از زندان و زندانی سیاسی به عنوان ویترینی برای نشان دادن میزان تحملپذیری و سعه صدر خود استفاده میکند؟
من خود شاهد چنین برخوردهایی از سوی مقامات رژیم در سطح بینالمللی بودهام.
توجه داشته باشید نوع و شکل مبارزهای که ما در دفاع از حقوق بشر درگیر آن هستیم در جهان منحصر به فرد است و نمونهی آن نبوده است. در این مبارزه تا آنجا که ممکن است بایستی هشیار بود.
Irajmesdaghi@yahoo.com