ایرج مصداقی  
تماس
زندگینامه
از سایت‌های دیگر
مقاله
گفت‌وگو
صفحه‌ی نخست


برخورد گزینشی با حقوق زنان

ایرج مصداقی

 مقوله سیاسی کردن حقوق بشر و گزینشی برخورد کردن با مسئله نقض حقوق بشر تنها مختص دولت‌های اروپایی و آمریکایی و سازمان‌ها‌ی غیردولتی تحت نفوذ آن‌ها نیست. این نوع برخورد در کشور خودمان، از سوی گروه‌های سیاسی‌ ایرانی و متأسفانه از همه مشخص تر در عملکرد فعالین و مدافعین حقوق زنان بیش از دیگر نقاط دنیا به چشم می‌خورد.

کافیست نگاهی به اسامی زنانی که در طول چند سال گذشته به عنوان افرادی که از سوی رژیم و دوایر امنیتی و قضایی آن مورد ظلم و تعدی قرار گرفته و ابتدایی‌ترین حقوق‌شان نقض شده بیاندازیم.

 

برای آن که موضوع را باز کنم مجبور به مقایسه بین دو دسته از زنانی هستم که پایشان به زندان‌های رژیم باز شده است.

 

در فروردین ۸۶ ناهید کشاورز ومحبوبه حسین زاده بعد از پانزده روز حبس از زندان آزاد شدند. بر اساس اخبار انتشار یافته ناهید کشاورز به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است. ظاهراً هنوز حکم مراحل اجرایی خود را طی نکرده است.

 

در دیماه ۸۶ مريم حسين خواه بعد از 45 روز و جلوه جواهري بعد از ۳۲ روز زندانی بودن خوشبختانه از اوین آزاد شدند.

 

عشا مؤمنی بعد از ۲۶ روز حبس در ۲۰ آبان ۸۷ پس از اعتراضات گسترده بین‌المللی و داخلی از زندان آزاد شد.

 

اخبار مربوط به این دسته از زنان که مورد ظلم و تعدی دستگاه قضایی رژیم قرار گرفته بودند بطور وسیعی در رسانه‌های خبری داخلی و خارجی انتشار یافت و با واکنش فعالین حقوق بشری در سطح داخلی و بین‌المللی مواجه شد.

 

دسته دوم زنانی هستند که توسط دستگاه‌ امنیتی و قضایی رژیم مورد ظلم و تعدی قرار گرفته و هرچند در وضعیت بسیار ناگوارتری نسبت به زنان فوق به سر می‌برند اما کمترین توجهی از سوی سازمان‌های مدافع حقوق زنان و بشر به آن‌ها نشده است!

 

۱- به گزارش فعالین دمکراسی و حقوق بشر از وضعیت مادر زهرا علیقلی که از ناراحتی‌های جسمی شدیدی رنج می‌برد توجه کنید:‌

« بنابه گزارشات رسیده از بند3 زنان زندان اوین، خانم زهرا علیقلی 64 ساله که به جرم، قصد دیدار با فرزندش [در اشرف]، در تهران دستگیر و توسط حسن زارع دهنوی معروف به قاضی حداد بدون حضور دردادگاه و به صورت تلفنی به وی اطلاع داده شد که به 3 سال زندان محکوم شده است. ایشان نزدیک به 2 سال در زندان اوین در بازداشت بسر می برد.

خانم زهرا علیقلی مدت زیادی را در بند 209 اوین تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داشتند. بازجویان وزارت اطلاعات به او گفته بودند که زنده خارج شدن از اوین منوط به توبه و اعترافات تلویزیونی خواهد بود.
پس از آن به دستور حسن زارع دهنوی که مسئول پروندۀ ایشان است به بند 3 زنان زندان اوین در کنار زندانیان عادی و خطرناک انتقال داده شد. او در طی این مدت بارها از طرف زندانیان عادی و خطرناک که به تحریک و تشویق کارگزاران زندان بود مورد ضرب و شتم و اهانت قرار گرفت. و به حمله کنندگان به ایشان مرخصی تشویقی داده می شود. ایشان در حال حاضر درسلولی در بند 3 زنان زندان اوین می باشد که چند ین برابر ظرفیت سلول زندانی جای داده شده. اکثر زندانیان عادی که به این سلول انتقال داده شده از زندانیان عادی و شرور معروف اوین می باشند. هدف از انتقال آنها به این سلول فشارآوردن بر روی خانم علیقلی می باشد. شراط ایجاد شده در این بند به حدی طاقت فرسا است که او تا به حال چندین بار به صورت کتبی و شفاهی تقاضای انتقال به سلولهای انفرادی کرده اند. ولی جوابهای حسن زارع دهنوی به ایشان این است تا زمانی که توبه ننویسید و مصاحبۀ تلویزیونی نکنید ما شما را به هیچ جا منفقل نمی کنیم.
ایشان از ناراحتی مفاصل و استخوان درد شدید و سایر ناراحتیها رنج می برند و می بایست دارو مصرف کنند ، ولی حدود 2 ماه است که که تمامی داروهای ایشان را قاطع کرده اند و فشار مضاعفی را بر او وارد می کنند.خانوادۀ وی با تحمل هزینه های زیاد داروهای ایشان را خریداری کرده اما کارگزاران زندان از پذیرفتن داروها خوداری می کنند. شرایط جسمی ایشان به حدی است که برای راه رفتن نیاز به همراه دارند .»

1 آبان 1386 برابر با 23 اکتبر 2007

۲-  به اخبار انتشار یافته از سوی فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران در مورد خانم زهرا اسد پور گرجی  و فاطمه جوشن توجه کنید‌:

 

«بنابه گزراشات رسیده از زندان گوهردشت کرج ،وضعیت جسمی خانم زهرا اسدپور گرجی 50 ساله رو به وخامت گراییده است. خانم اسدپور گرجی دچار ناراحتی قلبی است و بنابه گفته بهداری زندان گوهردشت کرج می بایست ایشان تحت عمل جراحی قلب قرار گیرد عمل جراحی بدیلیل نبود امکانات لازم در بهداری زندان امکان پذیر نمی باشد و در صورتیکه ایشان در اسرع وقت مورد عمل جراحی قرار نگیرد خطر جدی جان ایشان را تهدید می کند...

خانم زهرا اسدپور گرجی همراه با فرزندشان فاطمه جوشن 23 ساله سال گذشته برای دیدن فرزندش به «اشرف» در عراق مسافرت نموده بودند و پس از دیدار با فرزندش به ایران بازگشتند. او چندین سال بود که فرزندش را ندیده بود . خانم گرجی و فرزندش فاطمه جوشن 16 بهمن 1386 توسط مامورین وزارت اطلاعات در میدان ساسان کرج ربوده شدند و او را به سلولهای انفرادی بند سپاه در زندان گوهردشت کرج که در کنترل بازجویان وزارت اطلاعات می باشد برده شد او و فرزندش بطور جداگانه در سلولهای انفرادی زندانی بودند و در طی این مدت تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی محبی و رضا عارفی از بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشتند.

آنها در شعبه 1 دادگاه انقلاب کرج بدون داشتن وکیل و حق دفاع از خود مورد محاکمه قرار گرفتند و هر کدام به 18 ماه زندان محکوم شدند. خانم اسدپور گرجی و فرزندش در حال حاضر در بند 7 زندان زنان گوهردشت کرج و با شرایط غیر انسانی و در کنار زندانیان عادی و خطرناک زندانی هستند.»

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ۱۷ مهر 1387

 

۳- خانم شهلا زرین فرد به اتهام دیدار با دخترش نگار که در اشرف به سر می‌برد، به یک سال زندان محکوم شد و با دست بند و پابند به گوهردشت انتقال یافت. آثار زخم ناشی از پابند هنوز روی پای وی مشاهده می‌شود.

 

 

۴- وضعیت شهناز کیپور و آزاده گرایی

 

«... آقای علیجان گرایی و همسر شان خانم شهناز کیپور در 17 فروردین ماه  توسط رضا عارفی از بازجویان وزارت اطلاعات در خیابان با ضرب وشتم و اهانت دستگیر و به سلولهای انفرادی بند سپاه زندان گوهردشت که شرایطی همانند بند 209 دارا است و در کنترل بازجویان وزارت اطلاعات است منتقل گردیدند. 20 فروردین ماه بازجو رضا عارفی به محسن گرایی فرزند این خانواده زنگ می زند و به او می گوید که برای پدرش لباس بیاورد وقتی که محسن به اداره اطلاعات کرج برای دادن لباسهای پدرش مراجعه می کند دستگیر و به بند سپاه منتقل می شود. ۱۵اردیبهشت ماه  باز هم بازجو رضا عارفی با خانم آزاده گرایی دختر این خانواده تلفنی تماس می گیرد و به او می گوید برای آزادی پدرش سندی بعنوان وثیقه بیاورد تا پدرش آزاد شود. وقتی که خانم گرایی با سند به اداره اطلاعات مراجعه می کند او را دستگیر و به سلول های انفرادی بند  سپاه منتقل می کنند.  

در حال حاضر خانم شهناز کیپور و فرزندشان خانم آزاده گرایی برای تحت فشار قرار دادن آنها ، آنها را بطور جداگانه در 2 سالن بند زنان زندان گوهردشت زندانی می باشند. خانم آزاده گرایی دارای یک فرزند 4 ساله می باشد و از زمان دستگیری تا به حال موفق به ملاقات فرزندش نگردیده است. هر 2 این زندانی در کنار زندانیان خطرناک نگهداری می شوند و با تحریک زندانبانان بارها مورد بدرفتاری قرار گرفته اند.» فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ۱۹ تیر ۱۳۸۷

 

۵- خانم نازیلا دشتی به همراه پسرش هود یازرلو به خاطر ملاقات با خواهرش در «اشرف» دستگیر و مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت. وی هم‌اکنون منتظر تشکیل دادگاه خود است.

 

۶- سال گذشته خانم مهین صارمی و معصومه منصوری که همسر و پدرشان آقایان علی صارمی و محمد منصوری به خاطر شرکت در مراسم «خاوران» دستگیر و تحت آزار و اذیت قرار گرفته بودند، با ترفند به اوین فراخوانده و دستگیر شدند. همچنین خانم الهام یعقوبی که دو دایی‌اش در دهه‌ی ۶۰ اعدام شده‌اند به خاطر شرکت در مراسم «خاوران» دستگیر و تحت شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت.

 

به نظر من احضار و بازجویی از زنان دسته‌ی اول نیز نقض حقوق بشر است چه برسد به زندانی کردن و آزار و اذیت آن‌ها. منظور من از این نوشته دعوت از فعالین حقوق بشر و زنان به متوقف کردن فعالیت‌هایشان در حمایت از این افراد نیست. منظور من رها کردن یک دسته از پرونده ها و چسبیدن به دسته‌ی دیگر هم نیست. اتفاقاً خواهان تشدید فعالیت‌ها نیز هستم. اما به عنوان یک ناظر از :

سایت‌هایی که خود را مدافع حقوق زنان معرفی می‌کنند؛

گردانندگان کمپین یک میلیون امضا که من از فعالیت‌هایشان پشتیبانی می‌کنم؛

گروه‌های سیاسی که خود را مدافع حقوق زنان معرفی می‌کنند؛

زنانی که درعرصه‌های اجتماعی برای کسب حقوق مدنی و سیاسی خود مبارزه می‌کنند؛

خانم شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل که از حقوق زندانیان گوانتانامو و بازداشتگاه‌های اسرائیل دفاع می‌کنند و خانم نسرین ستوده برنده جایزه حقوق بشر ایتالیا

کانون مدافعان حقوق بشر و ...

 

سؤال می‌کنم چه اقدامی برای دفاع از حقوق زنان دسته‌ی دوم انجام داده‌‌‌اند؟ چند خبر در مورد این دسته افراد انتشار داده‌اند؟ چه اقداماتی در مورد حمایت از این دسته زنان انجام گرفته است؟

وضعیت کدام دسته بحرانی‌تر است؟ کدام یک به کمک بیشتر و عاجل نیاز دارند؟

 

چه چیز سکوت و بی‌عملی را توجیه می‌کند؟

 

آیا جزو حقوق شناخته شده مادران، حق دیدار با فرزند لحاظ نشده است ؟ اگر این حق ابتدایی مورد تجاوز قرار گرفت چه باید کرد؟ اگر مادر به خاطر ملاقات با فرزند مورد مجازات قرار گرفت و از ابتدایی‌ترین حقوق خود نیز محروم شد نباید مورد حمایت قرار گیرد؟

 

ایرج مصداقی  ۲۷ آذر ۱۳۸۷

 

 

Irajmesdaghi@yahoo.com

 

www.irajmesdaghi.com

منبع: ایرج مصداقی

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

facebook Yahoo Google Twitter Delicious دنباله بالاترین

   

نسخه‌ی چاپی  


irajmesdaghi@gmail.com    | | IRAJ MESDAGHI 2007  ©