ایرج مصداقی  
تماس
زندگینامه
از سایت‌های دیگر
مقاله
گفت‌وگو
صفحه‌ی نخست


نوری زاده و دسته گل تازه به آب داده
چه کسی پسر خاله چه کسی است؟

ایرج مصداقی

 مطلب زیر گوشه‌هایی از نوشته‌‌ی «استقرایی» علیرضا نوری زاده در مورد رابطه‌ی علی کردان و احمد توکلی است. او مدعی است که موضوع را به «شیوه‌ی حکمای کهن» باز می‌گوید!

نوری‌زاده در دنیای ارتباطات و اینترنت فکر می‌کند همچنان در دنیای «کهن» زندگی می‌کنیم و او «حکیم» و «رمال» ده است و کسی را دسترسی به حقایق نیست.  

او شنیده است توکلی پسرخاله‌ی یک نفر از عناصر ذی‌نفوذ رژیم است، اما درست متوجه نشده است که او پسرخاله‌ی کیست. سرش هم به قدری در بافتن جعلیات و مهملات شلوغ است که نمی‌رسد اخبار را بخواند.

نوری‌زاده با شنیدن داستان «پسرخاله» یک مشت جعلیات سر هم می‌کند و کردان را پسرخاله‌ی احمد توکلی معرفی کرده و به داستانسرایی از دوران کودکی‌شان تا به امروز می‌پردازد. او به این ترتیب با سرکار گذاشتن مردم روزی‌اش را به دست می‌آورد. هرکس که نداند فکر می‌کند شجره‌نامه کردان و توکلی در جیب نوری‌زاده است. جای شکرش باقیست که نوری زاده کردان را پسرخاله «کلاه قرمزی» معرفی نکرده است. البته اگر روزی ضرورت ایجاب کند باور کنید او ابایی از این کار ندارد.

در مملکتی که کسی به کسی نیست و روشنفکران و مبارزانش اهمیتی به بیان حقیقت نمی‌دهند، معلوم است ژورنالیست آن بهتر از علیرضا نوری زاده و مسعود بهنود نمی‌شود.

در چنین بلبشویی البته که بایستی جایزه شیر طلائی «آکادمی جهانی هنر و ادبیات و رسانه‌های گروهی!» (چه اسم دهان پرکنی) که توسط آقای دکتر دربیانی و همسرشان دکتر مرجان عبدی پایه گذاری شده به این ژورنالیست «پرکار» برسد. اگر غیر از این بود که احمدی نژاد و خامنه‌ای و ... بر کشورمان حکومت نمی‌کردند.

برای آن که مطمئن شوید احمد توکلی پسرخاله‌ی کردان نیست و پسرخاله‌ی علی لاریجانی است؛ مطلبی که در آدرس زیر ‌آمده را بخوانید و سپس جعلیات نوری‌زاده را که در کیهان لندن این هفته ‌آمده مرور کنید:‌

 

http://www.aftabnews.ir/vdccpsiq2bqe.html

 


خامنه‌ای، حضرتی که از نو باید شناخت


«... گو اینکه پیش از این در باب ارتباط ویژه عوض‌علی کردان و سیدعلی آقا نوشته‌ام اما این بار حکایت را به شیوه‌ حکمای کهن «استقرائی» باز می‌گویم.


الف: عوض‌علی کردان به علت تجاوز به عنف به دختر جوانی دستگیر و زندانی می‌شود. در جمع اقوام عوض‌علی، پسر خاله‌اش احمد توکلی برخلاف او اهل درس و مشق و مدرسه و دانشگاه است و سرش بوی قرمه سبزی می‌دهد و با انجمن حجتیه نیز سر و سری دارد به گونه‌ای که فهرستی از خانواده‌های بهائی ساری و گرگان و گنبد را تهیه کرده و برای شیخ محمود حلبی و مرید و سرسپرده‌اش ابوالقاسم خزعلی فرستاده است. با بالا گرفتن کار انقلاب احمد نیز هم چون شماری از بچه‌های فامیل و جوانان شهر ساری، در تظاهرات، عکس خمینی را بر دست می‌گرفت و شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی سر می‌داد... بعد از انقلاب این احمد بود که پسر خاله را که از زندان روز 22 بهمن بیرون زده بود به عنوان مبارزی از اهل ایمان وارد بازی قدرت کرد...


ب: بعد از خدمت در کمیته، دادستانی انقلاب در استان مازندران و گرگان، کردان از طریق توکلی با لاریجانی‌ها آشنا شد.

 

... هشت سال و نیم معاونت مالی اداری صدا و سیما چنان پر برکت بود که عوض علی خان خیلی زود به یکی از قارون‌های نظام تبدیل شد. در این میان پسر خاله‌اش احمد توکلی که به دنبال علم به بلاد فخیمه رفته بود و در بازگشت کوس ریاست را به صدا در آورده بود، از اینکه در غیابش عوض علی چنین مال و منالی به دست آورده و ویلای محمودآباد و خانۀ کاخ مانند در تهران دارد، البته خالی از غضب و حسد نبود.


د: پسرخاله توکلی که از همان دوران مبارزه انتخاباتی برای ریاست جمهوری و سپس رقابت با خاتمی ، دلی انباشته از درد و کینه نسبت به سیدعلی آقا و نوکرانش داشت، از آنجا که اسرار پسرخاله نادرست خود را خوب می‌دانست، نخست خسرو خوبان (روح الله حسینیان) نماینده تهران در مجلس را در جریان مدارک تحصیلی قلابی کردان قرار داد، حسینیان و تنی دیگر از نمایندگان کردان را برای مشورت احضار کردند و صورت جلسه رسمی گفتگوهاشان را برای هیأت رئیسه مجلس فرستادند. (گفته‌های کردان درباره مدارک تحصیلی‌اش به تفصیل پیش از این چاپ شده است)

 

http://www.nourizadeh.com/archives/004119.php#more

 

پیش از این نیز مطلبی در مورد گوشه‌ای از سیاهکاری‌های نوری‌زاده نوشته بودم که در آدرس زیر آمده است:

 

http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=165

 

البته می‌دانم عده‌ای از جنس نوری‌زاده خواهند گفت چه فرقی می‌کند توکلی پسرخاله‌ی کردان باشد یا لاریجانی! به آن‌ها بر نخورد مطلب را برای روشن شدن آن‌ها ننوشته‌‌ام. این مختصر را از باب تأثیر در دل ارباب جراید و رسانه‌های فارسی زبان و به منظور جلوگیری از نان خوردن نوری‌زاده هم ننوشتم. خواستم دست مریزادی به «آکادمی جهانی هنر و ادبیات و رسانه‌های گروهی!» بگویم و عیار «شیر طلایی» شان را نشان دهم.

 

ایرج مصداقی

 

۲۰ آبان ۱۳۸۷

 

Irajmesdaghi@yahoo.com

 

www.irajmesdaghi.com

 

منبع: ایرج مصداقی

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

facebook Yahoo Google Twitter Delicious دنباله بالاترین

   

نسخه‌ی چاپی  


irajmesdaghi@gmail.com    | | IRAJ MESDAGHI 2007  ©