ایرج مصداقی  
تماس
زندگینامه
از سایت‌های دیگر
مقاله
گفت‌وگو
صفحه‌ی نخست


نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۵)

ایرج مصداقی

صعود به جام جهانی و بازی قرن

در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ که پس از سال‌ها جنب و جوش زیادی در جامعه ایجاد کرد باشگاه‌های پرسپولیس و استقلال هم به صحنه آمدند، اولی از ناطق نوری و دومی از خاتمی حمایت به عمل آوردند.

فوتبال ملی به خاطر بی‌کفایتی مسئولان ورزش می‌رفت تا محو شود. در حالی که به سادگی می‌شد به جام جهانی رفت باخت پی‌درپی به عربستان و قطر شانس مستقیم صعود تیم ملی به جام جهانی ۱۹۹۸ را سلب کرد. محمد مایلی کهن که توسط هاشمی طبا رئیس کمیته ملی المپیک و سعید فائقی همه‌ کاره‌ی فدراسیون فوتبال به مربی‌گری تیم ملی فوتبال رسیده بود با حمله‌ی مردم به خانه‌اش و شعارهایی که علیه وی داده می‌شد از کار برکنار شد و ویرا و بیژن ذوالفقارنسب موقتاً هدایت تیم ملی را به عهده گرفتند. شکست از ژاپن در بازی رفت و برگشت کار را به دیدار با استرالیا کشاند.

 فوتبال ایران نیز همچون مردم ایران تا حدود زیادی پیش‌بینی‌ناپذیر است. در حالی که پس از مساوی ۱-۱ با استرالیا در تهران کمتر کسی به پیروزی فوتبال ایران در ملبورن باور داشت در هشتم آذرماه ۱۳۷۶ و در دوران اصلاحات در حالی که تیم ملی دو بر صفر عقب بود و حملات خردکننده‌ی استرالیا نوید گل‌های بیشتری را می‌داد در برگشتی عجیب و خارق‌العاده دو گل کریم باقری و خداداد عزیزی صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه را رقم زد. شادی وصف ناپذیری ایرانیان را در سراسر جهان فرا گرفت. فوتبال دوباره ورزش ملی شد و این‌بار عاملی برای شور و هیجان مردم. تجمعات گسترده‌ی مردم در سراسر ایران و رقص و آواز جوانان چهره‌ی میهن را به‌یکباره تغییر داد. امید به تغییر در چهره‌ی تک تک مردم ایران موج می‌زد. 

http://www.youtube.com/watch?v=1Odg3xG_D-o

 داریوش مصطفوی رئیس فدراسیون فوتبال برکنار شد و محمد خاتمی رئیس جمهور، صفایی فراهانی یکی از مدیران سیاسی را به جای وی به فدراسیون فرستاد.

توطئه‌ی بازیکنان تیم ملی در جهت خواست مسئولان فدرارسیون فوتبال و صفایی فراهانی، باعث حذف تومیسلاو ایویچ مربی کارآمد و باشخصیت تیم ملی در آستانه‌ی بازی‌های جام جهانی شد. بازیکنان در یک اقدام توطئه‌آمیز آشکار به فرموده، بازی دوستانه به تیم رم را با نتیجه‌ی هفت بر صفر واگذار کردند تا زمینه‌ی برکناری ایویچ که در راه آماده‌سازی تیم ملی زحمت زیادی کشیده و اثرات آن غیرقابل انکار بود فراهم شود. فدراسیون فوتبال تصمیم گرفته بود در مسابقات جهانی یک مربی ایرانی روی نیمکت باشد و ایویچ بایستی قربانی می‌شد.  

جام جهانی ۱۹۹۸ با پیروزی ایران بر آمریکا غرور ملی را دامن زد و بار دیگر فوتبال قدرت خود را به دولتمردان نشان داد.

 

مردم ایران با تمهیداتی که رژیم و فیفا چیده بودند متوجه‌‌ی حضور گسترده‌ی هواداران مجاهدین در استادیوم «ژرلاند» شهر لیون با تصاویر مسعود و مریم رجوی نشدند. چرا که دوربین‌های تلویزیونی برخلاف دیگر مسابقات بر اساس توافقاتی که از پیش صورت گرفته بود از نشان دادن تماشاگران و آن‌چه روی سکوها می‌گذشت خودداری می‌کردند. با این حال بسیج تشکیلاتی مجاهدین برای تهیه‌ی بلیط مسابقات و انتقال هواداران از مرزهای به شدت کنترل شده به فرانسه و سپس بردن عکس‌ها و تصاویر و ... مسعود و مریم رجوی به داخل استادیوم موفقیت بزرگی به لحاظ تشکیلاتی بود و از منظر سیاسی و تبلیغاتی بهره‌ی زیادی برای آن‌ها در خارج از کشور به همراه داشت. اما این موفقیت‌ها در داخل کشور انعکاسی نداشت و برخلاف انتظار مجاهدین و کوششی که به خرج دادند هیچ حمایتی در میان فوتبالیست‌های تیم ملی نیز کسب نکردند.

 

http://www.youtube.com/watch?v=SKR7VUghmsk 

این تلاش‌ها در حالی انجام می‌گرفت که مجاهدین به شدت مخالف هرگونه موفقیت تیم ملی فوتبال و ورزش ایران در سطح بین‌المللی بودند و آن را به نفع رژیم ارزیابی می‌کردند. (۷)

هنگام برگزاری مسابقات جام جهانی ۱۹۹۸ اعضای این سازمان برخلاف هواداران و بدنه‌ی تشکیلاتی مجاهدین در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا با نفرت عجیبی از بازیکنان ایرانی یاد می‌کردند. در اورسورواز تعدادی از آن‌ها و به ویژه زنان که جسته‌ و گریخته لحظاتی از مسابقه‌ ایران و یوگسلاوی و ایران و آلمان را که از تلویزیون پخش می‌شد تماشا می‌کردند هرگاه توپ به بازیکنان ایرانی می‌رسید با خشم و ناسزا از آن‌ها یاد می‌کردند. همین برخورد را علیه بازیکنان تیم ملی فرانسه داشتند. در واقع آن‌ها خواهان عدم موفقیت دو تیم ایران و فرانسه بودند. ایران «بازی قرن» را برد و فرانسه جام جهانی را. 

اگر در سال‌های اولیه دهه‌ی ۶۰ حضور بازیکنان فوتبال ایران در کشورهای حوزه‌ی خلیج و یا کشورهای خارجی باعث محرومیت آنان از تیم ملی می‌شد در اواخر دهه‌ی ۷۰ و به ویژه پس از جام جهانی ترانسفرهای متعدد و تقریبا بی‌سابقه فوتبالیست‌ها به کشورهای اروپایی و حوزه‌ی خلیج فارس درآمد بسیاری به این تیم‌ها تزریق کرد. بعدها این روند تا جایی ادامه یافت که نه تنها بازیکنان ایرانی متولد اروپا و آمریکا و دارای تبعیت مضاعف نیز به تیم ملی فوتبال راه یافتند بلکه کسانی که یکی از والدین آن‌ها ایرانی بودند نیز امکان حضور در تیم ملی را پیدا کردند. 

کریم باوی بازیکن سابق تیم ملی و یکی از بهترین سرزنان فوتبال ایران که سال‌ها در جبهه‌های جنگ بود و ترکش‌های خمپاره هنوز در پاهایش است در مورد آن روزها می‌‌گوید:

«می‌خواستم بروم قطر بازی کنم. شیخ های عرب بازی ام را خیلی دوست داشتند. با این وجو به من بیشتر از 2 هفته ویزا نمی‌دادند. چون فکر می‌کردند اگر بروم دیگر بر نمی گردم. یک بار کار به جایی رسید که با مسئول تیم نادی العرب توافق کردم و قرار شد تا از طریق دریا فرار کنم. رفتم خانه یکی از دوستانم در بوشهر تا از آن‌جا شبانه با قایق فرار کنم. نمی‌دانم چه کسی لو داد که دارم فرار می‌کنم و ریختند دستگیرم کردند. ریختند و در بی سیم‌های شان مدام می‌گفتند متهم. بازداشت شد. به دستانم دستبند زدند. آن‌جا یک ماموری بود که من را شناخت. مرا برد خانه خودش و خیلی از من پذیرایی کرد. بعد از من پرسید چه مشکلی داری؟ نمی‌دانستم چه جوابی بدهم. بعدش هم از من عذرخواهی کرد. او باید وظیفه‌اش را انجام می‌داد. من هم اما اگر می‌رفتم قطر، فوتبالم و زندگی‌ام از این رو به آن رو می‌شد اما نگذاشتند دیگر.»

http://www.esteghlaltehranfc.com/fa/news/31432 

مجاهدین، حسن نایب‌آقا و آرزوهای تحقق نیافته

حسن نایب آقا بازیکن تیم ملی ایران در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین و عضو سازمان مجاهدین پس از انتخاب بازیکنان تیم ملی برای بازی‌های آسیایی ۱۹۹۸ بانکوک در مقاله‌ای که در نشریه مجاهد به قلم او چاپ شد تفسیر کاملاً وارونه‌ای از واقعیت ارائه داد که بیش از هرچیز نشانگر فاصله‌ی عمیق ذهنیت‌های او و مجاهدین با واقعیت‌های جامعه‌‌ی ایران و به ویژه ورزش و فوتبالیست‌های ایران بود. او نوشت:  

«زمانی که بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در ورزشگاه ژرلاند شهر لیون فرانسه چشمشان به ده‌ها هزار تن از ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت، که عکس‌ها و تی‌شرت‌هایی با تصاویر مریم و مسعود رجوی در دست و بر تن داشتند، افتاد، می‌شد حدس زد که دیگر این تیم ملی برای رژیم تیم ملی نخواهد شد. آخوندها هر طور شده عذر بازیکنانی را که به این میوه ممنوعه نزدیک شده باشند خواهند خواست. هر ایرانی آزاده به محض این که مقاومت سراسری برای آزادی  و رهایی از نزدیک ببیند خواه و ناخواه در معرض یک انتخاب قرار می‌گیرد و به قول آن هم وطن مسیحی اگر از یک کیلومتری مقاومت هم رد شود جذب آن خواهد شد. بعد از پایان مسابقات جام جهانی فرانسه اشاره کرده بودیم که رویارویی مقاومت ایران با رژیم ضدبشری آخوندی در لیون بازتاب‌های عمیقی در جامعه‌ی ورزشی ایران خواهد داشت و ورزشکاران و علاقمندانی که مقاومت و آرمان‌های آزادی‌خواهانه‌ی آن را از نزدیک ببینند پیام آن را به میان جامعه‌ی ورزشی ایران خواهند برد. روز یک شنبه ۳ آبان فدراسیون فوتبال رژیم آخوندی،  اسامی ۲۷ بازیکن تیم ملی فوتبال ایران را برای شرکت در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۸ تایلند اعلام کرد در این میان اسامی تنها نام مهدی مهدوی کیا از بازیکنان ثابت تیم ملی در جام جهانی به چشم می‌خورد و بقیه بازیکنان ثابت تیم غایب بودند. فدراسیون فوتبال اعلام کرد این نفرات بدون احتساب بازیکنانی است که در باشگاه‌های خارج از کشور عضویت دارند که در صورت نیاز بعداً به اردوی تیم‌ملی دعوت خواهند شد. روز ۱۶ آبان سرمربی تیم ملی تعداد دیگری از بازیکنان را به اردو فرا خواند که در آن اسامی عابدزاده، خداداد عزیزی، سعداوی، پیروانی، استیلی، استاد اسدی، دین محمدی و لطیفی دیده نمی‌شود. »

(نشریه مجاهد شماره‌ی ۴۱۴ – ۱۹ آبان ۱۳۷۷ صفحه‌ی ۶)

متأسفانه وی آرزوهای تحقق‌نیافته‌اش را با طرح ادعاهای غیرواقعی که ناشی از خودفریبی و دیگرفریبی بود و تنها مصرف داخلی داشت و در جامعه‌ ورزشی توجهی را جلب نمی‌کرد بیان می‌نمود. وی در این مقاله به گونه‌ای جلوه داده‌ بود که گویا دعوت‌نشدگان به تیم ملی به خاطر «نزدیک شدن به میوه‌ ممنوعه» که همانا دیدن عکس مسعود و مریم رجوی بود عذرشان خواسته شده است!

در حالی که واقعیت کاملاً برعکس بود. حمید استیلی کسی بود که خامنه‌ای بوسه بر پیشانی‌اش زد و بعدها از فعالان ستاد احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری بود. 

http://www.youtube.com/watch?v=IcRY7RIcsx4

برخلاف ادعای نایب‌آقا، استیلی یکی از بایکنان اصلی این تیم در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۸ تایلند بود. در آدرس زیر بازی ایران – کویت در فینال بازی‌های آسیایی ۱۹۹۸ را که در آذرماه ۱۳۷۷ برگزار شد ملاحظه کنید. 

http://footballitarin.com/video_page.php?id=393

 استیلی در بازی‌های جام ملت‌های آسیا سال ۲۰۰۰ لبنان نیز شرکت داشت. خداداد عزیزی نزدیکترین رابطه را با سرداران سپاه داشت و دارد و تا بازی‌های انتخابی جام جهانی ۲۰۰۶ بارها در تیم ملی بازی کرد. عابدزاده آسیب دیده بود و هیچ سنخیتی با آن‌چه نایب‌آقا ادعا کرده نداشت. پیروانی همچنان تا سال ۲۰۰۲ در تیم ملی حضور داشت و کاپیتان این تیم بود و بعدها به مربی‌گری تیم ملی هم رسید. علی‌اکبر استاد اسدی ۳۴ ساله آخرین بازی او با استرالیا در مقدماتی جام جهانی بود و در فرانسه بازی نکرد و در سال ۷۸ فوتبال را کنار گذاشت. 

http://www.citytomb.com/wiki/view/Ali_Akbar_Ostad-Asadi 

سعید لطیفی در جام جهانی ذخیره بود اما بعدها دوباره به تیم ملی دعوت شد و عضو تیم ملی ایران در بازی‌های آسیایی ۲۰۰۲ بود. سیروس دین محمدی تا سال ۲۰۰۱ در تیم ملی بود.

نادر محمدخانی، جواد زرینچه، علی دایی، حمید استیلی، کریم باقری، مهدی مهدوی‌کیا، علیرضا منصوریان، بازیکنان اصلی تیم ایران در جام‌جهانی در این مسابقات در کنار علی کریمی، داریوش یزدانی و علی موسوی و وحید هاشمیان که هر چهار نفر در باشگاه‌های آلمانی عضویت داشتند و ستار همدانی (در جام جهانی ۹۸ هم حضور داشت) تیم ملی ایران را تشکیل می‌دادند و در فینال با شکست ۲ بر صفر کویت قهرمان بازی‌های آسیایی ۱۹۹۸ تایلند شدند.

برخلاف ارزیابی نایب‌آقا «رویارویی مقاومت ایران با رژیم ضدبشری آخوندی در لیون» کمترین بازتابی در جامعه‌‌ی ورزشی ایران نداشت و کسی پیام مقاومت را به میان جامعه‌‌ی ورزشی ایران نبرد. 

استادیوم  غیرسیاسی و سرخوردگی ملی ناشی از شکست

روز ۲۰ تیرماه ۱۳۷۸ دور روز پس از شروع قیام دانشجویی ۱۸ تیر و در حالی که تهران در آشوب بود پیش‌بینی می‌شد شهرآورد پایتخت برگزار نشود اما با دوراندیشی نیروهای امنیتی این بازی در استادیوم آزادی برگزار شد. چرا که به درستی به این نتیجه‌ رسیده بودند که چه بسا عدم برگزاری مسابقه باعث شعله‌ور شدن خشم جوانان فوتبال‌دوست و پیوستن آن‌ها به قیام دانشجویی شود. شور و هیجان شهرآورد و رقابت بین «آبی» و «قرمز» موقتاً می‌توانست در پایتخت نگاه‌ها را از قیام دانشجویی و خیابان‌های اطراف دانشگاه تهران به استادیوم بازی و مستطیل سبز سوق دهد.

تلویزیون‌های ایرانی لس‌آنجلسی و دیگر رسانه‌های مرتبط با اپوزیسیون ایران در تلاش بودند با تحریک تماشاگران فوتبال، جمعیت 100 هزار نفری استادیوم آزادی را به خیابان‌ها بکشانند اما این دیدار یکی از آرام‌ترین شهرآورد‌های پایتخت بود. 23 خردادماه 1382 هم شرایط مشابهی رقم خورد. در سالگرد 18 تیر هم با توجه به دعوت‌های گوناگونی که از سوی اپوزیسیون برای گرامی‌داشت این روز صورت گرفته بود شورای تامین استان مخالف برگزاری مسابقه پرسپولیس و استقلال بود. اما دیدار در کمال آرامش برگزار شد. و مشخص شد که سکوهای ورزشگاه آزادی با توجه به تغییراتی که در جامعه صورت گرفته و تغییر نسل و ... دیگر بار سیاسی ندارد. در طول دو بازی یاد شده حتی یک شعار سیاسی هم شنیده نشد. 

سرخوردگی مردم از «دولت اصلاحات» و شور و امیدی که آفریده بود در فوتبال نیز خود را نشان داد. تیم ملی فوتبال ایران علیرغم شایستگی‌هایی که داشت با شکست تحقیرآمیز از بحرین در منامه، از صعود مستقیم به جام جهانی ۲۰۰۲ بازماند. با توجه به تجربه‌ی ناکامی تیم ملی در بازی‌های مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ و سیاست خائنانه‌ی دستگاه سیاسی و امنیتی رژیم در آن سال، دوباره این شایعه دهان به دهان ‌پیچید که گویا این بار نیز سیاست رژیم، مانع پیروزی تیم ملی فوتبال شده تا مبادا مردم جشن پیروزی در شهرها راه بیاندازند.

مردم با پخش این شایعه غرور ملی خود را که در منامه با شکست ۳-۱ از بحرین و جشن شادمانی تیم بحرین با پرچم عربستان خدشه‌دار شده بود التیام می‌بخشیدند. آن‌ها به این ترتیب غم و اندوه خود و شکسته شدن غرور ملی را به پای رژیم می‌گذاشتند.

بلازویچ مربی اسبق تیم ملی ایران در مورد شکست از بحرین می‌گوید: «من از علاقمندان فوتبال ایران عذرخواهی می‌کنم اما حوادث مرموزی پشت صحنه آن بازی بود و خاطرات بدی برای من برجای گذاشت.» 

تیم ملی ایران در بازی پلی‌آف ‌آنقدر قدرت نداشت تا از پس تیم قدرتمند ایرلند جنوبی برآید و در مسابقه‌ی رفت و برگشت ۲-۱ نتیجه‌ را واگذار کرد و نتوانست در جام جهانی ۲۰۰۲ که در ژاپن و کره برگزار می‌شد شرکت کند. 

در میان اپوزیسیون هم بودند نیروهایی که از عدم راهیابی تیم ملی فوتبال به جام جهانی ۲۰۰۲ خوشحال بودند و این مسئله بیش از هرچیز در مواضع اعضا و هواداران مجاهدین مشهود بود. به تصور آن‌ها عدم راهیابی تیم ملی به جام جهانی باعث خشم مردم شده و آن‌ها را به اقدامات اعتراضی می‌‌کشاند. دیدگاهی به غایت عقب‌مانده که ناشی از عدم شناخت روحیه‌ی مردم ایران هم هست. دیدگاهی که بیشتر برخاسته از نگاه «امام زمانی»‌ به تحولات جامعه است. مطابق این نگاه آنقدر فساد در جامعه بایستی افزایش پیدا کند تا «آقا» ظهور کنند. آنها درک نمی‌کردند اتفاقاً چنین شکست‌هایی بیشتر به خمودی و درخودفرورفتگی مردم منجر می‌شود و شور و نشاط را از جامعه می‌گیرد.

عدم صعود به جام جهانی ضربه بزرگی به فوتبال ایران زد. در نیمه‌‌ی دوم دهه ۷۰ و به ویژه پس از حضور ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ بازیکنان زیادی همچون دایی، باقری، عزیزی، مهدوی کیا، میناوند، پاشازاده، منصوریان، دین‌محمدی، هاشمیان، خطیبی، یزدانی و ... به لیگ‌های اروپایی راه یافتند اما عدم صعود تیم ملی به جام جهانی بازیکنان ایرانی را از سکه انداخت و تنها کریمی، هاشمیان، رحمان رضایی و مهدوی کیا به حضور خود در لیگ‌های اروپایی ادامه دادند.    

پس از عدم صعود به جام جهانی مجاهد خذیراوی یکی از استعدادهای فوتبال ایران در ۲۰ سالگی به اتهام حضور در پارتی شبانه که بازیکنان دیگری هم حضور داشتند به مدت ۵ سال از فوتبال محروم شد و دیگر به دوران اوج خود برنگشت.

ناکامی بزرگ فوتبال ایران؛ عدم‌راهیابی به بازی‌های المپیک

تیم ملی امید ایران با آن که با مربی‌گری برانکو ایوانوویچ در بازی‌های آسیایی ۲۰۰۲ بوسان کره جنوبی به قهرمانی رسیده بود اما باز هم از رسیدن به المپیک ۲۰۰۴ سیدنی بازماند. در حالی که عراق تیمی بحران زده از  کشوری که در سال‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۳ با حمله‌ی نیروهای آمریکایی و متحدین‌شان روبرو شده و بزرگترین بمباران‌های تاریخ را پشت سر گذاشته بود نه تنها به المپیک راه یافت بلکه در اوج ناباوری به مقام چهارمی این مسابقات دست یافت.

از المپیک 1992 که قرار شد مسابقات فوتبال با حضور تیم‌های زیر 23 سال تشکیل شود، تیم امید ایران رسماً فعالیت خود را آغاز کرد و تا امروز 1۴ سرمربی ایرانی و خارجی داشته است که به جز دو مدال طلا و برنز در بازیهای آسیایی، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ در ۶ دوره مقدماتی المپیک و بازی‌های آسیایی توفیقی نداشته است. و تیم ایران تاکنون نتوانسته است در بازی‌های المپیک شرکت کند. 

صعود به جام جهانی ۲۰۰۶ و تلاش زنان برای راه یابی به استادیوم‌ها

پیروزی ایران بر ژاپن در پنجم فروردین ۱۳۸۴ در ورزشگاه آزادی، مسیر صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان را تسهیل کرد. اما فاجعه‌‌ای که در پایان بازی رخ داد این پیروزی را به کام مردم تلخ کرد. پس از پایان بازی که در مقابل بیش از یک صد هزار نفر انجام شد، بر اثر ازدحام جمعیت، به هنگام خروج از یکی از در‌های این ورزشگاه، هفت تن کشته و ۴۰ نفر دیگر زخمی شدند. چندی بعد گروه تحقیق سازمان تربیت بدنی٬ نیروی انتظامی را به‌طور غیرمستقیم مسبب این حادثه معرفی کرد؛ نیرویی که فرمانده آن قالیباف برای شرکت در رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری از مقام خود استعفا کرده بود. این سازمان در گزارش خود اعلام کرد که استقرار هلی‌کوپتر نیروی انتظامی حامل قالیباف در مسیر اصلی، باعث مرگ تماشاگران شده است. نیروهای یگان ویژه مانع از تردد تماشاچیان از مسیر اصلی شدند تا مبادا آسیبی به هلی‌کوپتر قالیباف وارد شود.

هیجدم خردادماه ۱۳۸۴ تیم ملی ایران با شکست یک بر صفر بحرین در تهران منتظر بازی آخر خود با ژاپن نشد و جشن صعود به جام‌جهانی را در شهرهای ایران برگزار کرد.

مأموران انتظامی اجازه‌ی ورود به زنانی که برای تماشای بازی به ورزشگاه آزادی رفته بودند نداد. حضور زنان در ورزشگاه «آزادی»ممنوع بود. سیدمحمد خاتمی، رییس‌جمهوری وقت که با هیات همراه از در اصلی مجموعه ورزشی آزادی عبور می‌کرد با دیدن صحنه‌ی تجمع زنان اجازه‌ی حضور آن‌ها در ورزشگاه را برای دیدن این مسابقه صادر کرد. پس از پایان آن دیدار باز هم زنان پشت درهای«آزادی» ماندند. بعد از آن بود که فعالان حقوق زنان کمپینی را با نام «روسری سفیدها»برای ورود به ورزشگاه‌ها تشکیل دادند. از همان موقع در مسابقات مختلف فوتبال در سرتاسر ایران گزارش‌های زیادی مبنی بر حضور مخفیانه‌ی دختران با لباس پسرانه در ورزشگاه‌ها ‌منتشر شده است. فیلم «آفساید» ساخته‌ی جعفر پناهی هم به همین معضل پرداخته است.

تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ به علت آسیب‌دیدگی بد موقع بازیکنان کلیدی پیش از جام جهانی و از فرم خارج‌شدن آن‌ها و درگیری‌هایی که بین بازیکنان تیم ملی در رختکن به وجود آمد از انسجام درونی برخوردار نبود؛ با این حال بازی‌های قابل قبولی در مقابل مکزیک و پرتغال و آنگولا ارائه داد و پس از آن نکونام، شجاعی و تیموریان به تیم‌های اروپایی راه یافتند. برخلاف سال ۱۹۹۸ از آن‌جایی که هواداران مجاهدین برای تماشای بازی‌های ایران به استادیوم‌ نرفته بودند تعداد ایرانیان حاضر در بازی‌های ایران چندان زیاد نبود و بازی‌های این تیم برخلاف جام جهانی ۱۹۹۸در مطبوعات جهان انعکاس چندانی نیافت. 

جاده‌های نا‌امن بلای جان فوتبالیست‌ها

ایران بالاترین آمار تصادفات و تلفات جاده‌ای در جهان را دارد و فوتبالیست‌های ملی پوش نیز بخشی از قربانیان این فاجعه‌اند.

سیروس قایقران کاپیتان سابق تیم ملی ایران در ۱۸ فروردین ۱۳۷۷ در یک تصادق رانندگی همراه با پسرش راستین کشته شد.

در سال ۷۳ جواد منافی دفاع چپ پرسپولیس و یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران و آسیا در تصادف رانندگی در جاده‌‌‌ی قائم شهر و ساری به سختی مجروح شد. چند مهره‌ی گردنش شکست و نخاعش آسیب دید و از ناحیه سینه به پایین فلج شد. بعد از درمان اولیه در بیمارستان ساری در تهران تحت عمل جراحی قرار گرفت و سه ماه در بیمارستان بستری بود و شش، هفت ماهی را هم خانه نشین شد. و مدت‌ها روی ویلچر بود تا ادامه درمانش را در اروپا پیگیری کرد. او که می‌رفت تا اولین لژیونر ایرانی فوتبال اروپا شود برای همیشه از فوتبال کناره‌گیری کرد و امروز کمک مربی پرسپولیس است.

امیر حسین اصلانیان دیگر ستاره ملی‌پوش ایران نیز که امید زیادی به او می‌رفت در سال ۸۰ در  یک تصادف شدید برای همیشه از فوتبال حذف شد.

در اسفند ماه ۱۳۹۰ ماشین علی دایی در جاده نطنز به کاشان واژگون شدن و او به خاطر استحکام ماشین جان به در برد. و این داستان همچنان ادامه دارد.

دخالت بیش از حد دولت در فوتبال
 
احمدی نژاد با تمهیدات خامنه‌ای و بیت رهبری و سپاه پاسداران و بسیج به پاستور راه یافت و سکان هدایت کشور را به عهده گرفت و دوران وعده‌های پوچ و تهی فرا رسید. احمدی نژاد در اسفندماه ۸۴ در دیداری که با اعضای تیم ملی فوتبال داشت گفت: «می‌توانیم در این دوره جام جهانی از گروه خود صعود كنیم؛ اما انتظار داریم تیم در دوره بعدی این جام جزو چهار تیم اول جهان باشد. ...»
 
او همه فن‌حریفی را در فوتبال نیز نشان داد و گفت: «باید هركدام یك تیم باشید و در عین حال بازی تیمی را نیز فراموش نكنید. بیش از آن كه خود بدوید، توپ را بدوانید.» در راستای سیاست غرب‌ستیزی رژیم احمدی نژاد گفت: «‌غرب با درخشش ایرانی‌ها مخالف است و نمی‌خواهد جوان ایرانی در هیچ زمینه‌ای بدرخشد؛ اما بازیكنان ما در صورتی كه در جام جهانی نتیجه بگیرند، دوسوم مردم جهان را خوشحال می‌كنند.»
 
 
این گزافه‌گویی‌ها در حالی ایراد می‌شد که تیم ملی ایران پس از پیروزی انقلاب رنگ قهرمانی در جام ملت‌های آسیا را ندیده و بارها از راه‌یابی به المپیک و جام جهانی باز مانده است. برعکس ادعای احمدی‌نژاد، این دولت و حاکمان کشورمان بودند که با در اتخاذ سیاست «کنترل هیجان فوتبال» مانع پیروزی‌های ملی می‌شدند.  محمد خاکپور مدافع پیشین تیم ملی ایران و مربی فعلی فوتبال، پس از گذشت ده سال از شرکت ایران در جام جهانی فوتبال  1998فرانسه، طی مصاحبه‌ای با سایت «خبرآنلاین» نکات قابل اعتنایی را مطرح کرد که نشانگر سیاست‌های ضد ملی حاکم بر کشور و به ویژه در ارتباط با موفقیت‌های بین‌المللی در زمینه‌ی فوتبال است. با چنین پدیده‌‌ای در دیگر کشورهای دنیا مواجه نیستیم و درک آن برای کسانی که شناخت درستی از تفکر حاکم بر گردانندگان نظام سیاسی کشورمان ندارند دشوار است. هیچ نظام سیاسی در دنیا جشن پیروزی مردم در خیابان‌ را بر علیه امنیت خود تلقی نمی‌کند. نظام اسلامی همه چیزش نوبر است:
 
«خبرنگار: شما اگر بخواهید روند فوتبال کشور را از همان جام جهانی 1998 تا الان بررسی کنید چه می‌گویید؟ آن تیم چه تغییراتی کرده و آینده‌اش را چگونه می‌بینید؟
 
«احساسم این است که در همان سال‌های 98 یک اتفاقاتی در فوتبال و کشور افتاد که تصمیم گرفته شد فوتبال کنترل شود و از آن مسیری که حرکت می‌کرد مسیرش را تغییر داد. روزی که ما از استرالیا بردیم، تمام مردم کشور در همه جای دنیا آمدند بیرون و یک احساس ملی داشتند و هیچ‌کس نمی‌تواند این را انکار بکند ولی بعد از آن جریان این بیرون آمدن‌ها بهانه‌ای شد برای عده‌ای که بیایند بیرون و اعتراض کنند. این شد که یک‌سری تصمیماتی گرفته شد از سوی مسئولان که این را کنترل کنند و مسیر فوتبال را عوض کردند که آن احساس را برای مردم به وجود نیاورند. ما بعد از اینکه آمریکا را بردیم صحبت‌ها مبنی بر این بود در بین مسئولان که ما کارمان تمام شده و بردیم. به همین دلیل شرایط تغییر کرد. ما در سه شهر متفاوت سه بازی را انجام دادیم. ما با یوگسلاوی بازی کردیم و بعد از آن بازی می‌شد که برنامه‌ریزی کرد برای بازی بعدی و استراحت کنیم و بعد برگردیم، ولی برنامه‌ریزی به این صورت بود که شب تمرین کردن فردایش ما را برگرداندند به کمپ، بعد هم گفتند که چمدانهایتان را جمع کنید که اگر رفتیم آنجا باختیم برگردیم ایران. حالا شما فکر کنید درست در حساس‌ترین موقعیتی که تیم‌ملی یک کشور قرار می‌گیرد، بچه‌ها ساعت سه صبح چمدان‌بازی می‌کنند و بعد با اتوبوس رفتیم به آن شهرک و یک جلسه باید تمرین بکنیم و بعد هم برویم بازی کنیم. همه عکس یادگاری می‌گرفتند و انگار همه چیز تمام شده بود. من هم خیلی عصبانی شدم. بعد مربی تیم [جلال طالبی] هم آمد و گفت، ما با تیمی بازی می‌کنیم که سه دوره قهرمان جهان بوده و اگر هم ببازیم هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد. من این را امروز می‌گویم چون کلاس مربیگری رفتم و می‌فهمم که چطور می‌شود یک تیم را برد برای جنگ و چطور یک تیم را می‌شود به جایی رساند که ساکش را بردارد برود خانه.»
 
 
مخالفت با حضور زنان در استادیوم‌ها و شکست سیاست پوپولیستی احمدی نژاد
 
در سال ۸۵ محمود احمدی‌نژاد که اهرم‌های قدرت را در دست گرفته بود به منظور چهره‌سازی از خود و بر اساس سیاست پوپولیستی که دنبال می‌کرد با ارسال نامه‌ای به رییس سازمان تربیت‌بدنی خواستار فراهم کردن امکانات حضور زنان در ورزشگاه‌ها شد. در این دستورالعمل آمده بود که «بسترسازی برای حضور دختران در ورزشگاه‌ها در اولویت قرار بگیرد.» چند روز بعد از انتشار این نامه، گروهی از مراجع‌ تقلید و نیروهای سیاسی رژیم این سیاست را مورد حمله قرار دادند و اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی و باجناق احمدی‌نژاد در این رابطه گفت: «... حضرت آقا نیز با حضور زنان در ورزشگاه مخالفت کردند. از ایشان پرسیدیم که آیا این طرح‌ها به فوتبال مربوط می‌شود؟ که ایشان فرمودند خیر و نباید زنان در ورزشگاه‌ها وارد شوند.» ممنوعیت حضور زنان محدود به ورزشگاه‌ها نشد بلکه حضور آن‌ها در سینماهایی که مسابقات فوتبال را مستقیم نشان می‌دهند نیز شد. اسماعیل احمدی مقدم که سیاست نظام را پیاده می‌کند در رابطه با دلیل ممنوعیت حضور زنان در سینما‌هایی که فوتبال پخش می‌کنند گفت: «وقتی گلی در بازی‌هایی که از سینما پخش می‌شد رد و بدل می‌شد، سن به جایگاه جشن و پایکوبی دختر و پسر تبدیل می‌شد.»
 
از آن‌جایی که بر اساس فتوای خمینی و خامنه‌ای و ... نگاه کردن زن به بدن مرد جایز نیست، به زنان اجازه‌ی حضور در استادیوم‌ها داده نمی‌شود. هنگامی که بحث حضور زنان در  استادیوم‌ها بالا گرفت، استفتائی از مراجع تقلید به صورت زیر شد.
 
«برخی در حال زمینه‌سازی برای شرکت زنان در ورزشگاه‌ها جهت تماشای مسابقات مردان می‌باشند. از آنجایی که در این مکان‌ها غالباً توسط طرف‌داران تیم‌های ورزشی حرکات غیراخلاقی صورت می‌گیرد و تبعات سوئی را به همراه دارد، زمینه‌سازی و شرکت زنان در این مکان‌ها که موجب هتک حرمت‌ها می‌شود چه صورت دارد؟»
 
پاسخ مراجع تقلید شیعه آب پاکی روی دست همه ریخت:
 
آیت‌اللّه صافی: جایز نیست و وقوع این گونه امور در جمهوری اسلامی بسیار مایه‌ی تأسف است.
 
آیت‌اللّه مکارم شیرازی: هرکاه موجب فساد یا هتک حرمت احکام اسلامی گردد جایز نیست.
 
آیت‌اللّه تبریزی: در فرض سؤال جایز نیست و مسؤلین باید در حفظ عفّت زنان و عزّت آنان بکوشند.
 
آیت‌اللّه بهجت: به نحو اختلاط مرد و زن جایز نیست و در غیر این صورت چون نوعاً پوشش متفاوت ندارند نظر جایز نیست علی‌الاحوط (احتیاط واجب) و در فرض معرضیت ریبه حرام است قطعاً.
 
آیت‌اللّه سیستانی: به احتیاط واجب زن نباید بدن مرد را که بیش از حدّ معمول برهنه است تماشا کند.
 

برکناری دادکان و تعلیق فدراسیون فوتبال

در دوران احمدی‌نژاد، محمد علی‌آبادی که به واسطه‌ی حضور در معاونت عمران و ساختمان بنیاد مستضعفان با بیش از یکصد شرکت عمرانی و ساختمانی و عضویت در هیأت مدیره سازمان مسکن و شرکت a.s.p و تعداد دیگری از شرکت‌های بزرگ ساختمانی و همچنین تصدی پست مدیرعاملی تعدادی از شرکت‌های بزرگ ساختمانی ثروت عظیمی بدست آورده بود و یکی از ثروتمندترین وزرای تاریخ جمهوری اسلامی است در دوران شهرداری احمدی‌نژاد معاونت عمرانی وی را به عهده داشت، پست ریاست سازمان تربیت بدنی را به عهده گرفت و سپس رئیس کمیته ملی المپیک شد و هوای ریاست بر فدارسیون فوتبال را داشت که توسط فیفا به خاطر پست دولتی که داشت رد صلاحیت شد. 

بعد از پایان جام جهانی ۲۰۰۶ و عدم صعود تیم ایران به مرحله‌ی دوم این بازی‌ها که هر عقل سلیمی می‌دانست در آن شرایط غیرممکن است، علی‌آبادی به منظور در دست‌گرفتن فدراسیون فوتبال حکم به برکناری دادکان داد که هنوز در آلمان به سر می‌برد. فیفا به دلیل دخالت دولت در امور فوتبال، فدراسیون ایران را تعلیق کرد.

تعلیق فوتبال برای کشوری مثل ایران که یکی از جوان‌ترین کشورهاست و توجه ویژه‌ای از سوی جوانان به فوتبال می‌شود کمتر از تحریم‌های شدید اقتصادی نیست و به سرعت مردم را در مقابل حکومت قرار می‌دهد. چرا که در اثر تعلیق فدراسیون، کلیه‌ی فعالیت‌های مربوط به فوتبال ایران در سطح‌ بین‌المللی به حالت تعلیق در می‌آید. و نه تنها تیم ملی بلکه تیم‌های باشگاهی هم امکان بازی در سطح بین‌‌المللی را پیدا نمی‌کنند و هیچ تیم خارجی نیز اجازه‌ی بازی در کشور را ندارد.

فیفا که از قدرت بسیار زیادی برخوردار است برای اعمال فشار روی رژیم اهرم‌های مختلفی را در اختیار دارد اما به دلایل گوناگون از آن بهره نمی‌برد. به عنوان مثال به خاطر راه‌ندادن زنان به استادیوم‌های ورزشی فیفا می‌تواند فدراسیون فوتبال ایران را تحت عنوان اعمال تبعیض در محیط‌های ورزشی تعلیق کند.

صفایی فراهانی و اصلاح‌طلب‌ها که متوجه‌ی خطر بودند پا درمیانی کرده و با نفوذی که در کنفدراسیون فوتبال آسیا داشتند کمیته انتقالی تشکیل داده و برای رفع و رجوع خرابکاری دولت احمدی‌نژاد و رفع تعلیق فوتبال مسئولیت انتخاب رییس جدید فدراسیون را بر عهده گرفتند و کفاشیان انتخاب شد.

کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال که هیچ سابقه‌ای در فوتبال نداشت بعد از انتخاب شدن اعتراف کرد «جای من در کمیته ملی المپیک خوب بود ولی علی‌آبادی که اون روزها رئیس سازمان تربیت بدنی بود به من گفت شما هم صوری در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کن و بعد به نفع من کنار برو! ولی جریان برعکس شد و کمیته انتقالی صلاحیت علی‌آبادی را تایید نکرد و من شدم رئیس فدراسیون فوتبال !»

فدراسیون فوتبال که با سرپرستی کیومرث هاشمی و با هدایت علی‌آبادی اداره می‌شد از برانکو ایوانکویچ مربی موفق تیم ملی ایران نیز به فیفا شکایت کرد. او که ادعایی نداشت در مقام دفاع اسنادی را به فیفا ارائه داد که باعث شد دولت ایران مجبور به پرداخت ۴۰۰ هزار دلار اضافه هم به او بشود.

شکست‌ ایران در جام ملت‌های آسیا و قهرمانی عراق

بنا به توصیه‌ی محسن علی‌آبادی فرزند ارشد رئیس سازمان تربیت بدنی که عزیز کرده‌ی پدر بود، امیر قلعه‌نوعی به جای برانکو مربی تیم ملی ایران شد و هدایت این تیم را در جام‌ملت‌های آسیا در سال ۲۰۰۷ به عهده گرفت که با شکست از کره جنوبی حذف شد. محسن علی‌آبادی ۲۶ ساله که پدرش وی را در هیأت رئیسه فدراسیون شنا جا کرده بود در گفتگو با سایت تابناک اعتراف کرد که پدرش از مشاوره‌های وی در امر فوتبال استفاده می‌کند. بعداً رئیس فدراسیون شنا به خاطر حضور این پسر برکنار شد.

http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=101225

عراق با وجود بحران‌های سیاسی عمیق و جنگ‌های فرقه‌ای در میان حیرت ناظران به قهرمانی در جام ملت‌های آسیا رسید.

مریم رجوی «رئیس جمهور برگزیده مقاومت» که به خاطر «غیبت» مسعود رجوی مسئولیت «شورای ملی مقاومت» را نیز به عهده دارد در یک موضع‌گیری حیرت‌انگیز با ارسال پیامی موفقیت تیم ملی عراق را تبریک گفت و از قول مردم ایران و ورزشکاران ایرانی، پیروزی این تیم را پیروزی آنها دانست! در حالی که در ۳۲ سال گذشته هیچ‌گاه رهبران مجاهدین و شخص وی به عنوان «رئیس جمهور برگزیده مقاومت» موفقیت‌های ورزشکاران ایرانی را تبریک نگفته‌اند:

«رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران خانم مریم رجوی پیروزی تیم ملی فوتبال عراق در جام ملت های آسیا را به مردم عراق و تیم ملی این کشور تبریک گفت و خطاب به آنان افزود: «مردم ومقاومت ایران و ورزشکاران میهن دوست ایرانی، رودر روی فاشیسم مذهبی حاکم برایران، پیروزی شما را پیروزی خودشان می‌دانند. امروز همه ناظران در منطقه وجهان متفق القولند که رمز پیروزی قهرمانان ملی پوش عراقی، وحدت و همبستگی درخشان آنها بود که درمیان بحران‌های هولناک و دردآور کنونی، بهترین ساعات جشن و شادی ملی را برای تمامی عراقیان به ارمغان آورد».

http://www.mojahedin.org/pages/printNews.aspx?newsid=18673

تشکیل تیم ملی فوتبال زنان

رشد روزافزون گرایش زنان به فوتبال و فشارهای آن‌ها از یک سو و هراس رژیم از مجازات‌هایی که فیفا می‌توانست برای فوتبال ایران مقرر کند که قطعاً بازتاب‌های اجتماعی بسیار شدیدی در جامعه‌ی ایران داشت و رژیم برای پرهیز از آن حاضر به نشان دادن نرمش‌های فوق‌العاده‌ای هم هست موجب شد تا در سال ۱۳۸۵ تیم ملی فوتبال زنان ایران با مربی‌گری شهرزاد مظفر تشکیل شود و دو ماه بعد در مسابقات جایزه شرق آسیا شركت كند که موفقیتی به دست نیاورد. لغو سفر این تیم به برلین در آخرین لحظات دراردیبهشت ۸۶ هراس رژیم را از شرکت این تیم در مسابقات بین‌المللی نشان می‌داد.


دربهمن ۱۳۸۷، خبر بازی دوستانه تیم نوجوانان پسر و تیم دختران باشگاه استقلال تهران جنجال و واکنش‌های بسیاری برانگیخت. یکی از کسانی که به شدت به این مسئله اعتراض کرده و آن را غیرقابل گذشت دانست عبدالرضا ساور معاون فرهنگی ، حقوقی و امور مجلس سازمان تربیت بدنی و عضو هیأت مدیره باشگاه استقلال بود.

عاقبت سرمربی تیم فوتبال بانوان استقلال با رد دیدار تیمش با فوتبال نوجوانان پسر گفت: «دیدار نداشتیم و تنها تداخل زمان تمرین بود. آنقدر به موازین فرهنگی و اسلامی حاكم بر ایران پایبند هستیم كه اجازه ندهیم چنین اتفاقی در تیم بیفتد. اصلاً رویارویی تیم های مردان و زنان جزء محالات ورزش ایران است. چطور ممكن است در ورزشگاهی كه دارای حراست است، دیداری اینچنینی صورت گیرد؟»

نادرپور اضافه کرد «با دخالت ماموران حراست ورزشگاه مرغوبكار خیلی زود اعضای تیم پسران زمین تمرین را ترك و حتی مربیان این تیم از این بابت عذرخواهی كردند. هیچ دیداری بین دو تیم صورت نگرفت اما متاسفانه شایعات زیادی در زمین ایجاد شده است كه من به شدت همه آنها را تكذیب می كنم.» روزنامه اعتماد، شماره ۱۸۷۴ به تاریخ ۵/۱۱/۸۷، صفحه 13 (ورزش) 

شرکت تیم فوتبال زنان ایران در المپیک نوجوانان و کسب رتبه‌ی چهارم میان شش تیم و ظاهر شدن دختران ایران در میدانی بین المللی و ورزشگاهی که مردان نیز حضور داشتند، شکست روز اول و آخر آنها برابر تیم ترکیه را تحت شعاع خود قرار داد و موضوع لباس‌های ورزشی این تیم، بازتابی فراتر از میدان‌های ورزشی داشت. وقتی زنان در داخل کشور به خاطر رعایت مسائل شرعی اجازه‌ی حضور در ورزشگاه‌ها و تماشای بازی مردان را ندارند چگونه در سطح بین‌المللی می‌توانند خود در ورزشگاه‌هایی بازی کنند که تماشاگران آن‌ها مردان هستند. این سؤالی بود که کسی جوابی برای آن نداشت. در واقع سیاست دوگانه رژیم در سطح داخلی و خارجی در ارتباط با فوتبال و ورزش زنان نشان می‌دهد که رعایت مسائل شرعی در داخل کشور بهانه‌ای است برای سرکوب زنان و مهار جامعه.

لیگ نیم بند فوتبال زنان ایران در دهه‌ی ۸۰ کار خود را آغاز کرد و تمامی مسابقات آن در محیط‌های بسته برگزارمی شود.

تیم ملی فوتبال زنان ایران با این که از مرحله نخست مقدماتی برای شرکت در جام ملت‌های آسیا صعود کرد، در دور بعد شکست خورد و به مرحله نهایی راه نیافت. 

عدم راهیابی به بازی‌های جام جهانی ۲۰۱۰ و «جنبش سبز»

بازی‌های مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ از راه رسید، دخالت احمدی نژاد و دولت او در فوتبال تمامی نداشت. در حالی که افشین قطبی می‌رفت که سکان هدایت تیم ملی ایران را به عهده بگیرد، به دستور احمدی‌نژاد علی دایی با کمترین تجربه‌، به خاطر نزدیکی‌اش به مهرداد بذرپاش مدیرعامل مجموعه‌ی عظیم خودروسازی سایپا و دولت، از سرمربی‌گری سایپا به سرمربی‌گری تیم ملی رسید.

و از آنجا که سرمربی تیم ملی صاحب کارخانه تولیدکننده لباس ورزشی دایی است، تیم ملی در ادامه راه مسابقات مقدماتی جام جهانی لباس‌های تولیدی «مجید» را از تن بیرون کرده و با لباس‌های تولیدی دایی در میادین ظاهر شد.

هنگامی که بازی ایران و عربستان یک بر صفر به نفع ایران بود، احمدی نژاد با اطلاع از نتیجه‌ی بازی در استادیوم آزادی حضور یافت تا خود را پیروز میدان معرفی کند اما با دو گل عربستان طرح وی نقش بر آب شد و او پس از ترک ورزشگاه دستور برکناری دایی را صادر کرد. دایی هم در اعتراض به اقدام احمدی‌نراد در انتخابات ریاست جمهوری طرف میرحسین موسوی را گرفت و با او پوستر تبلیغاتی چاپ کرد که در اردبیل و تبریز پخش شد تا به نوعی به برکناری اش از سرمربیگری تیم ملی اعتراض کند.

«کله‌پز برخاست سگ جایش نشست.» محمد مایلی کهن مربی حزب‌اللهی که در اثر مخالفت مردم و جنبش اعتراضی که علیه او شکل گرفته بود در سال ۷۶ از مربی‌گری تیم ملی برکنار شده بود جایگزین او شد. دو هفته بعد، پس از سردادن شعارهای مردمی علیه مایلی کهن در استادیوم آزادی و در جریان مسابقه استقلال و سایپا او استعفا داد و افشین قطبی به تیم ملی رسید. 

جامعه در تک و تاب بود و «جنبش سبز» ایران را فراگرفته بود. مردم در اعتراض به نتایج اعلام شده‌ی انتخابات ریاست جمهوری در خیابان‌ها بودند. علی کریمی، جواد نکونام، حسین کعبی، محمد نصرتی، مهدی مهدوی‌کیا، مسعود شجاعی، ۶ بازیکن تیم ملی ایران  نیز با دست‌بندهای سبز به نشانه‌ی همراهی با مردم ایران در بازی حضور یافتند و دنیا را در بهت فرو بردند. همه چیز گویای انتخاب مردم ایران بود و مخالفت با کودتایی که آرای به صندوق‌ریخته را به یغما برده بود. با تهدید بازیکنان تیم ملی، آن‌ها در نیمه‌ی دوم دست‌بندهایشان را درآوردند و یا زیر دست‌بند دیگری مخفی کردند.

منصور پورحیدری سرپرست تیم ملی در بازگشت از سئول مدعی شد:    

«بازیکنان تیم ملی برای رسیدن به پیروزی برابر کره جنوبی و صعود به جام جهانی مچ بندهای سبزی را با نیت نذر حضرت ابوالفضل(ع) بسته بودند که در بین دو نیمه با این تشخیص که ممکن است این سبزها مورد سوء استفاده عده‌ای قرار گیرد آنها را باز کردند. وی ادامه داد: بنده خودم 20 سال است سبز نذری حضرت ابوالفضل (ع) را چه در دروانی که فوتبال بازی می کردم و چه در دوران مربیگری بر دست می بندم.» 

http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=85120

مسئولان رژیم تنها به توجیه سرپرست تیم بسنده کرده و به خاطر پیامدهای بین‌المللی و هراس از تصمیمات فیفا جرأت نکردند بازیکنان «خاطی» را که بهترین بازیکنان ایران هم بودند مجازات کنند.

تیم ملی فوتبال که به سادگی می‌توانست به جام جهانی راه یابد در اثر دخالت‌های بی‌جای دولت در امر ورزش و دستورات غیرفنی از رفتن به جام جهانی ۲۰۱۰ بازماند چنانکه حکومت از رفتن به سوی «عقلانیت نسبی» بازماند و شیرازه‌ی جامعه بیش از پیش از هم گسیخته شد. عدم راه‌یابی به جام جهانی باعث شد دیگر هیچ فوتبالیست ایرانی به اروپا راه نیابد و تنها نکونام و شجاعی به بازی در تیم اساسونا ادامه دادند.

تلاش برای به تساوی کشاندن نتیجه‌ی شهرآورد تهران 

جنبش ۸۸ و حضور میلیونی مردم در خیابان‌ها حساسیت مسابقات فوتبال و تجمع گسترده‌ی مردم در استادیوم‌ها و واکنش‌های آن‌‌ها را دو چندان کرد. «شورای امنیت ملی» در نتایج بازی‌های فوتبال به ویژه شهرآورد تهران دخالت می‌کرد. ۶ بازی پی در پی این دو تیم با نتیجه‌ی مساوی به پایان رسیده بود. 

مجتبی شریفی رئیس کمیته انضباطی فوتبال در این رابطه در آبانماه ۸۸ و در بحبوحه‌ی اعتراضات مردمی گفت:‌

«هر تیمی دارای یک عده علاقمند و تماشاگر حرفه‌ای است. برد و باخت تیم‌ها، می‌تواند به برخورد بین تماشاگران حرفه‌ای و علاقمندان منجر شود، و کار را به مناقشه و جنگ و گریز خیابانی بکشاند و الان جامعه ما آماده پذیرش بحران‌های بیشتر نیست و دنبال آرامش است که بعد از حوادث بعد از انتخابات از دست داده است. به همین دلیل هم خیلی از مسابقات با نتیجه تساوی تمام می‌شود و کمیته حل بحران وابسته به شورایعالی امنیت ملی هم از مسابقات حساس منجر به نتیجه تساوی اظهار رضایت دارد. اما این جادوگران رمّال و ساحرها به این نکته‌های حساس هیچ توجهی ندارند و فقط می‌خواهند که تیم خودشان در جدول رقابت تیم‌ها بالاتر برود و جزء تیم‌های صدرنشین باشند. دلیلش هم این است که این جادوگرهای رمال و ساحرها ماهیانه حقوق زیادی می‌گیرند، بعلاوه اینکه برای بُردن در هر مسابقه ای مقدار زیادی هم کمیسیون دریافت می‌کنند و خلاصه همه این سودجویی‌های غیر شرعی نه فقط مخالف اسلام است، بلکه جامعه را به آشوب می‌کشد. کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال اجازه نمی‌دهد که بازی فوتبال وسیله‌ای برای فتنه‌انگیزی و انقلاب مخملی و کودتای نرم در ایران بشود. رهبر بزرگ انقلاب فرموده‌اند که همه باید بصیرت داشته باشند و البته بصیرت بدون اعتماد به اصل ولایت فقیه دست یافتنی نیست و ولی فقیه امر به آرامش داده‌اند. » 

hayohouy.blogspot.com/feeds/posts/default?orderby=updated 

سعید فائقی (۸) معاون سابق تربیت بدنی و یکی از ارکان ورزش نظام در سه دهه‌ی گذشته در رابطه با نتایج شهرآورد تهران می‌گوید:‌

« آقای هاشمی دوست داشت داربی‌ها مساوی شود. به گزارش "الف"، مثلث نوشت، سعید فائقی در پاسخ به این سوال که شایعه‌هایی هست که همیشه دست‌هایی برای به تساوی کشیدن داربی وجود دارد، گفت: شایعه‌هایی هست اما بنده شهادت می‌دهم که این اتفاق در زمان ما رخ نداد. فائقی افزود: یکبار مسابقه فینال جام حذفی بین این دو تیم برگزار شد. در پایان 90 دقیقه هیچ‌کدام از بازیکنان دو تیم گل نزدند. بازی به وقت‌های اضافی کشیده شده بود. آن موقع آقای هاشمی رفسنجانی از دولت تماس گرفتند و گفتند که "چی شد، بازی مساوی نمی‌شود". آقای هاشمی هم با توجه به چیزهایی که گفتم، دنبال مساوی بازی بودند. » 

http://jahannews.com/vdcawyn0.49nww15kk4.html 

وی سپس در گفتگو با فرهاد عشوندی – میثم بهرامی و در پاسخ آن‌ها که پرسیده‌ بودند: 

«سر این که گفته بودید سر دربی‌ها می‌گفتند بازی‌ها مساوی بشود یک بازی را مثال زدید که سه هیچ بوده که یک بازی پیروزی که خداحافظی فرشاد پیوس بوده، و مساوی کردند شما گفتید من بین دو نیمه رفتم گفتم پرسپولیسی‌ها گل نزنند و از آقای درخشان خواهش کردم که گل نزنند. درخشان و پرسپولیسی‌ها هم همین را می‌گفتند ولی خب ما یادمان است که دو تا گل هم نیمه دوم خوردیم و بازی یک هیچ بود در نیمه اول.» 

ضمن تأیید دخالت تربیت بدنی و فدراسیون در تنظیم نتیجه‌ی بازی پرسپولیس و استقلال می‌گوید:‌

«نمی‌دانم شاید نقل این موضوع اشتباه بوده است چون تا جایی که یادم است سه چهار دقیقه آخر بود که من دخالت کردم. دخالت کردم اما نه در رختکن. حالا اخیرا هم برعکسش را آقای فتح الله زاده من را متهم کرده است برای چنین کاری. آنجا را یادم هست آقای پیروانی کاپیتان بود و در زمین اشاره ای کردم که بازی را آرام کنید. به آقای درخشان هم گفتم. آقای درخشان نگفت به خاطر حرف شما بلکه گفت چون آقای حجازی استاد من است. اما شما درست می‌گویید و بین دو نیمه نبوده بلکه اواخر بازی بود.»

و در ادامه به خاطر اصرار پرسشگران دوباره مجبور می‌شود روی نقش گردانندگان ورزش در تعیین نتیجه شهرآورد تهران تأکید ‌کند:‌

«*خب اسم این دخالت سیاسی در تعیین نتایج فوتبال نمی‌شود؟ به آقای فتح الله زاده گفته بودید؟

ببینید یک جاهایی هست آدم هیجانی می‌شود و عقلش کار نمی‌کند و فکر می‌کند که باید دخالت کند اما همیشه هم در این دخالت‌ها جواب مثبت نمی‌گیری مخصوصا در فوتبال بچه ها افرادی نیستند که بشود رویشان اثر گذاشت. من فکر می‌کنم آنجاها بیشتر خودم را خراب کردم تا اینکه در نتیجه اثر بگذارم. اما قبول داشته باشید که ورزش احساس را تحریک می‌کند و گاهی احساس بر آدم غلبه می‌کند.         

* کلا در فوتبال غیر از آن قضیه جام جهانی 98 شما خیلی دخالت نمی‌کردید.

بعضی وقتها یک بازی های حساسی بود مثلا شما فکر کنید 20 تیر بازی داریم 18 تیر هم مسائلی در کشور به وجود آمده است، خب بازی حساس است و یادم هست که آن زمان شورای تامین می‌گفت که بازی اصلا برگزار نشود که ما می‌گفتیم نه. حتی یادم است که آن روز دو بار آقای هاشمی‌طبا به من از دولت زنگ زد که آقا این را تمام کنید چون مساوی شده بود و به وقت اضافه کشیده بود و فینال جام حذفی هم بود. بالاخره استقلال و پرسپولیس و اوج تماشگر هم بود. اینجاها قبول کنید که یک وقت‌هایی آدم اشتباه می‌کند و می‌آید به نوعی درست کند. من احساسم این است که احساسی شدن ها در ورزش همیشه وجود دارد. » 

http://khabaronline.ir/detail/197423/sport/272

مسئولان امنیتی همه‌ی تلاش‌شان را به کار می‌بردند تا مبادا فوتبال به «فتنه» و «انقلاب مخملی» و «کودتای نرم» مدد رساند و فرامین ولایت فقیه روی زمین بماند.

شورای تأمین استان تهران و شورای امنیت ملی که از ماهیت غیرسیاسی نسبی استادیوم آزادی مطمئن شده بودند در حساس‌ترین روزهای سه دهه‌ی اخیر تاریخ میهن‌مان، اجازه‌ی بزگزاری دو مسابقه‌ی مهم بین پرسپولیس و استقلال در استادیوم آزادی را دادند و این دو مسابقه با حضور نزدیک به ۹۰ هزار تماشاگر در آرامش و بدون کمترین شعار سیاسی در دهم مهر ۱۳۸۸ و ۱۴ بهمن ۱۳۸۸ برگزار شد. در حالی که در ۱۳ آبان و ۶ دیماه (روز عاشورا) همانسال تظاهرات‌های اعتراضی بزرگی در تهران شکل گرفت و به هاشمی رفسنجانی اجازه‌ی برگزاری نماز جمعه داده نمی‌شد و کوچکترین تجمع مردمی با سرکوب شدید مواجه می‌‌گردید.

با وجود این به دلایل گوناگون که در حوصله‌ی این نوشته‌ نیست استادیوم‌های ورزشی همانند دیگر تجمعات مردمی همچنان خطری بزرگ برای رژیم که از ماهیتی سرکوبگر و توتالیتر برخوردار است محسوب می‌شود و این امکان هست که در شرایط ویژه‌ای به کانونی شعله‌ور تبدیل شود. 

 پانویس:

۷- محمدعلی (قاسم) جابرزاده انصاری یکی از مسئولان سیاسی مجاهدین در پاسخ به یکی از اعضای مجاهدین که نظر وی را در مورد بازی ایران و آمریکا و این که پیروزی کدام یک به نفع «مقاومت» است پرسید گفت: «قطعاً پیروزی تیم ملی فوتبال ایران به نفع رژیم و به ضرر مقاومت است» از آن‌جایی که گفتگوی آن‌ها دو نفره بود من دخالتی نکردم اما در بازگشت به اتاق کارم بلافاصله با شرح واقعه به مسئولم گفتم از هرچه که بگذریم جابرزاده با بیان این نظرات مشعشع نمی‌فهمد وقتی ما در استادیوم حضور داریم و به شعار دادن علیه رژیم و به نفع مقاومت می‌پردازیم در صورت شکست تیم همه‌ی کاسه کوزه‌ها سر ما شکسته خواهد شد و بهانه آورده خواهد شد که به خاطر حضور ما و شعارهایی که می‌دادیم روحیه‌ی بازیکنان پایین آمد و نتیجه‌ را واگذار کردیم؟ آیا درک این موضوع برای وی خیلی سخت است؟ و اضافه کردم راستش با وجود چنین تحلیل‌گرانی مجاهدین به دشمن نیاز ندارند. او که دفاعی نداشت گفت خوب همین مسئله را با وی در میان می‌گذاشتی و ...

۸- سعید فائقی متولد ۱۳۳۴، در روستای قره بلاغ از بخش کاغذکنان شهرستان میانه است. وی یکی از عوامل آیت الله علی احمدی میانجی عضو مجلس خبرگان رهبری بود. پسر میانجی حجت الاسلام محمّدمهدی احمدی میانجی درحال حاضر سمت ، معاون رئیس قوه قضائیه است و پیش‌تر نیز قائم مقام سازمان دیوان عدالت اداری کشور و معاون وزیر دادگستری بود. سعید فائقی بخاطر نزدیکی با بیت احمدی میانجی عضو کمیته پاکسازی آموزش و پرورش شد و به قلع و قمع معلمان و کارمندانی که حزب‌اللهی شناخته نمی‌شدند پرداخت. وی یکی از مدیران وزارت صنایع در دوران بهزاد نبوی بود. در دولت‌های هاشمی و خاتمی معاون فنی و امور فدراسیون های سازمان تربیت بدنی شد. وی همچنین معاون سازمان توسعه صادارات ایران بود و مدیرعامل شرکت توسعه صنایع حمل و نقل ریلی ایران است. فائقی علاوه بر اداره‌ی فوتبال، رئیس فدراسیون وزنه برداری ایران هم شد و یک دوجین شغل آب و نان دار هم دارد. فائقی در ساخت و ساز مکان‌های ورزشی با بند و بست میلیاردها تومان پول به جیب زد. وی فعلاً در ویلای مجلل‌اش در بومهن مشغول تریاک کشیدن است. بهرام قدیمی برادر همسر و پسرعمه‌‌ی وی که در دوران صدارت سعید فائقی ریس کمیته ورزشی دانشجویان کشور بود نیز پول‌های کلانی را به جیب زد.

قدیمی که کارمند سابق وزارت بازرگانی، مسئول سابق نمایشگاه‌های تولیدات غذایی وزارت بازرگانی، مدیرکل سابق تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی، رئیس فعلی فدراسیون جهانی ورزش‌های بین دانشگاهیِ عضو هیات رئیسه فدراسیون هاکی و استاد جامعه شناسی ورزشی دانشگاه است مصاحبه‌‌ای خواندنی‌ دارد که نشان‌دهنده‌ی وضعیت آموزش ‌عالی و ورزش و متولیان آن در کشور ماست.

 

http://www.khabaronline.ir/detail/262397/sport/sport-management

منبع: ایرج مصداقی

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

facebook Yahoo Google Twitter Delicious دنباله بالاترین

   

نسخه‌ی چاپی  


irajmesdaghi@gmail.com    | | IRAJ MESDAGHI 2007  ©